«المثنی»؛ داستانی متفاوت درباره خانواده امام حسن(ع)
دوشنبه 21 مهر 1399

المثنی

«المثنی»؛ داستانی متفاوت درباره خانواده امام حسن(ع)

کتاب «المثنی» که اخیراً از سوی نشر معارف منتشر شده، داستانی خواندنی است درباره سرگذشت خانواده امام حسن(ع) پس از شهادت ایشان.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری تسنیم، نرگس روزبهانی، استاد دانشگاه، در یادداشتی بر کتاب «المثنی» که از سوی دفتر نشر معارف روانه کتابفروشی‌ها شده، نوشته است:

وقتی که داستان تاریخی می‌خوانیم، از خود سؤال می‌کنیم که قرار است چه اتفاق تازه‌ای جز آنچه در تاریخ دیده‌ یا شنیده‌ایم واقع شود؟ آیا بستر تاریخی‌نویسی چنین مجالی را به ما خواهد داد که داستان نیز روایت کنیم؟ در «المثنی» نوشته مجید محبوبی این اتفاق افتاده است و پایانی شگفتانه مخاطب خود را از بند تکرار رهانیده است.

«حسن سرش را تکان داد: نامه عاشقانه مادر دیوانه‌ام کرده است، قاسم. اما بیشتر از او من دیوانه قاسمم. هوایی شده بودم که به مدینه برگردم، اما دست کشیدن از تو به همان اندازه سخت است که دست کشیدن از مادر.» (صفحة 68)

عشق مادر به پسر در اسطوره‌های دینی ما به خصوص در واقعه کربلا، از دیرباز سینه به سینه نقل شده است. «المثنی» روایتی از این عشق است. شخصیت اصلی این داستان، «خوله بنت زبّان فزاری کوفی»، همسر امام حسن مجتبی علیه‌السلام است و هووی جعده، قاتل امام حسن علیه السلام. او کوفیان را به خوبی شناخته است و در سوگ همسرش داغدار است. با بالغ شدن پسرش، داغ امام حسن(ع) مجتبی در سینه‌اش کم کم فرو نشسته است. خوله به دنبال زندگی و آرامش در حدود شرعی است. او دلش می‌خواهد تا از میان فاطمه و سکینه، دختران امام حسین علیه‌السلام، یکی را به عقد یکی از پسران خود به نام حسن دربیاورد. خانه خود را در مدینه برای این امر آماده می‌کند و دلخوش به روزهایی است که بعد از وفات امام حسن علیه‌السلام دوباره شور زندگی، در رگ‌های او به جریان بیفتد. «حسنم به محض دیدن و خواندن این نامه جواب نامه مرا بنویس. نگذار بیشتر از این در رنج ناشکیبایی پیر بشوم. برایم بنویس که دقیقاً به کجا رسیده‌اید. من که فکر می‌کنم این نامه را در کوفه از دست پیک خواهی گرفت و در یکی از اتاق‌های دارالخلافه نوشت.» (صفحة 116)

مجید محبوبی نویسندة المثنی تلاش کرده تا در دل روایت تاریخی، قصه‌ها و حقایق، سال‌های پس از وفات امام حسن(ع) را به تصویر بکشد. این وقایع تا پس از اسارت اهل حرم ادامه پیدا می‌کند و پس از آن است که قصه عشق خوله به پسرش حسن، به سرانجام می‌رسد.

روایت دانای کل بر فراز آسمان مدینه می‌نشیند و فرود می‌آید و به خانه خوله می‌رود و در زمانی هم حسن را مشایعت می‌کند و هم لحظه به لحظه همراه نگرانی‌ها و دلواپسی‌های خوله است. خوله فزاری با پسرش نامه‌نگاری می‌کند و بالاخره ناچار می‌شود برای نجات جان او با تمام ناراحتی‌ای که از کوفیان دارد، برای قوم خود نیز نامه‌ای بنویسد. هرچند که می‌داند به عهد و وفای آنان اعتمادی نیست.

ضرباهنگ داستان، ریتم و تمپو هیچ‌گاه از نقطه اوج خود فاصله نمی‌گیرد. داستان برای ما یادآور سریال‌های موفق تاریخی است؛ گویی که هر چند صفحه نمایی از یک فیلم است. اتفاقی که در داستان افتاده آن است که سوای روایت تاریخی ما یک پیرنگ داستانی داریم. شخصیت، موقعیت و گره داریم تا در نهایت، پرنده داستان فرو می‌نشیند. فضای داستان برای مخاطب ایرانی آشنا است؛ چراکه او سال‌ها است با تراث اسلامی و شیعی آشنایی دارد و محیط و تاریخش با‌ آن آمیخته است. نویسنده اجازه نمی‌دهد ذهن ما در یک داستان باقی بماند. او با آوردن اقوال تاریخی، جلوی یکنواخت ریتم را می‌گیرد.

مخاطب «المثنی» قصد دارد که حین خواندن یک داستان اطلاعات قیم تاریخی به ذهنش فرود بیاید و صرفاً به دنبال گذران اوقات نیست. شخصیت‌های این داستان اگرچه کاراکترهای واقعی در جهان تاریخ ما هستند، اما نویسنده به خوبی توانسته از ظرفیت‌ها و ابعاد آن‌ها استفاده کند؛ مثلاً اینکه خوله به همسر امام حسین (ع) به اصطلاح «جاری» است؛ یا اینکه امام حسین (ع) در بحث ازدواج دخترش چگونه رفتار می‌کند یا چه حرف‌هایی بر زبان می‌آورد.

«وجود قاسم در کنار حسن، به قلب او آرامش می‌داد. حسن با خود فکر می‌کرد که جنس قاسم با هرچه نوجوانی که تا آن روز در عشیره و قبیله خودشان دیده بود فرق می‌کند. شک نداشت که خلق و خوی او یادآور خلق و خوی پدرشان بود. با اینکه سال‌ها از خود او کوچکتر بود؛ اما دل بزرگی داشت و شبیه یک مرد عاقل و بالغ حرف می‌زد. آرزو کرد روزگار بر وفق مراد خویش برود و وقتی به مدینه برگشتند، قاسم در امور دارالصداقات، مشاور و معین او باشد.» (صفحة 69)

چنین گفتاری و چنین استفاده‌ای از شخصیت حضرت قاسم به عنوان جوانی که جویای کار است و مثل همه جوان‌های دیگر به دنبال فعالیت و پیشه‌ای می‌گردد، در نوع خود بی‌سابقه است. تنها تصویری که تا پیش از این از ایشان داشته‌ایم، تصویری نورانی از جنس مجردات است که هیچ‌گونه نیاز و روزمرگی ندارد. چنین ظرفیتی نبض داستان را گرم کرده است و فضا را به فضای دراماتیک داستان نزدیک و نزدیک‌تر کرده است.

داستان «المثنی» نسبت به تاریخ امانتدار است. هیچ روایتی با وجود دراماتیزه شدن به حدود تاریخی خود، تجاوز نمی‌کند؛ گرچه از کلیه ظرفیت‌هایش بی‌بهره نمانده است. مخاطب «المثنی» شیفته خواندنِ تاریخ شیعی به روایت‌ها و سبک‌ها و مناظر مختلف است. این اثر نیز در قامت شیرین داستانی، و بیانی عاطفی برای این دسته از مخاطب خالی از لطف نیست. کتاب تازه نشر معارف، همه‌خوان و همه‌پسند است. «المثنی» می‌تواند با هرگروه سنی جز کودکان و خردسالان ارتباط برقرار کند. این هدیه خوب داستانی، در ویترین‌های نشر معارف توأمان با تعریف یک داستان از قلب تاریخ می‌تواند به ما اطلاعات فراوانی نیز بدهد.


علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه این اثر به پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر نشر معارف به این نشانی مراجعه کنند.

نظر بدهید