من تقیزاده هستم
یک روایت هشتادساله
کتابهایی چون «من تقیزاده هستم»، از آن دست کتابهایی هستند که با رویکرد روایتگری و آن هم از قول کسی که بیش از هشتاد سال در مناصب و مسئولیتهای مختلف مشروطه و پهلوی اول و دوم حضور و نقش تعیینکننده داشته است، بهخوبی ماهیت این رژیم را روشن میسازد. این مواضع از نگاه کسانی است که خود، آن رژیم را برپا ساخته و در تداوم آن کوشیدهاند.
یکی از افراد ضدانقلاب خارجنشین در جلسۀ ضدانقلابیون مطرح کرده که اگر تاریخ را آنگونه که خودمان میخواهیم بنویسیم، مشکل چندانی در تغییر رژیم نخواهیم داشت. این مطلب یک اصل تجربهشده و دارای پشتوانۀ منطقی و علمی است.
اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی بر حفظ حافظۀ تاریخی ملت ایران تأکید نموده و آگاهی نسل جوان را از آنچه در 150 تا 200 سال اخیر گذشته است، یکی از دغدغههای خود معرفی مینمایند، از همین اصل مهم نشئت میگیرد و کاشف اهمیت نگارش صحیح و متقن تاریخ است.
در حکم حضرت امامخمینی(ره) نیز به جناب حجتالاسلام سیدحمید روحانی برای تدوین تاریخ انقلاب اسلامی، همین حساسیت و ضرورت را بهصراحت شاهد هستیم.
جریان آلوده به سرمایهداری لیبرال غرب، در صدد است تا جای شهید و جلاد را عوض کند، یعنی تاریخ انقلاب اسلامی را بهگونهای بنویسد که جای محکوم و حاکم و متهم و قاضی عوض شود و عناصر انقلابی و متعهد در جایگاه متهم و پاسخگویی قرار بگیرند. این همان هدفی است که ضدانقلاب مطرح کرده و دنبال میکند.
تاریخ بخش اصلی هویت یک ملت است. تغییر و تحریف تاریخ یعنی تغییر هویت ملت و در این صورت، محاسبات و خواستههای او تغییر کرده و رویکردش ضد آرمانگرایی و انقلابیگری خواهد شد.
چرا جریان وابسته به فساد بینالمللی در صدد است تا چهرۀ رژیم پهلوی، بهویژه رضا پالانی ملقب به پهلوی را تطهیر کند؟ تطهیر پهلوی یعنی بیریشه و بیمبنا نشاندادن وقوع انقلاب اسلامی، یعنی زیرسؤالبردن همۀ مجاهدتها، رنجها و فداکاریهای ملت برای تغییر رژیم پهلوی و دفاع از نظام اسلامی! برای ضدانقلاب چه راهی نتیجهبخشتر از این راه است؟
کتابهایی چون «من تقیزاده هستم»، از آن دست کتابهایی هستند که با رویکرد روایتگری و آن هم از قول کسی که بیش از هشتاد سال در مناصب و مسئولیتهای مختلف مشروطه و پهلوی اول و دوم حضور و نقش تعیینکننده داشته است، بهخوبی ماهیت این رژیم را روشن میسازد. این مواضع از نگاه کسانی است که خود، آن رژیم را برپا ساخته و در تداوم آن کوشیدهاند. اگرچه روایتهای آنان مشحون از جانبداری و در بعضی مقاطع، سکوت و خودداری از اظهار نظر صریح و بازگویی واقعیتهاست، فساد و وابستگی و بیهویتی آنچنان در آن رژیم سنگین و متعدد بوده که نتوانستهاند بهطور کامل آن را ارائه یا مخفی نمایند.
نسل جوان از ورای این کتابهای مستند میتوانند بهوضوح و بهطور شفاف، ماهیت آنچه غربگرایان و سینهچاکان سرمایهداری تلاش میکنند تا از آنها بهعنوان خدمات، پیشرفت و تجدد یاد کنند، متوجه شوند. تجدد آمرانه، نوگرایی اجباری و تحمیلی و شکنجه و قتل فجیع مخالفان پروندهسازیهای نظمیه، قتلعام مسجد گوهرشاد، تغییر لباس ملی و دخالت فراگیر در انتخابات، شاخصههای آن دوران است که به تعطیلی واقعی حضور ملت در صحنهها، از جمله بیخاصیتی مجلس شورای ملی، بیمسئولیتی وزرا و دولت و دیکتاتوری فردگرایانه منتهی شده است. در این کتاب، این واقعیتها از زبان کسی مطرح میشود که خود جزئی از آن رژیم بوده و در تمامی این رویکردهای واپسگرایانه و قرون وسطایی نقش داشته است.
باید تاریخ را، مخصوصاً تاریخ معاصر را بهدرستی شناخت و شناساند. باید تحریفگران را با تدوین و تبیین صحیح و مستند حوادث و رخدادها رسوا کرد و جوانان از هویت تاریخی خود و درسها و عبرتهای آن آگاه شده و حافظۀ تاریخیشان را از دستکاریشدن و آلودهشدن حفظ نمایند. این کتابها میتوانند راهنمای خوبی برای این سوگیری باشند.