این کتاب حاصل دغدغهای بزرگ است
هرآنچه ما معرفت تزریق کردهایم، فقط برای مخاطب (خودی)، آن هم خودیهای فاضل بوده است! حقیر سعی کردم این مخاطب را تغییر دهم؛ کاملا و به طور مستقیم با یک مخاطب ضدانقلاب و دینزده صحبت کردم.
نویسندگی را از چه سنی و چگونه آغاز کردید؟
هرچند حقیر خودم را نویسنده نمیدانم، چیزی که باعث شد در مسیر نگارش این کتاب بیفتم، دغدغهای بود که حس میکردم اکابر زمان بدان نپرداختهاند. این دغدغه که از زمان شهادت حاجقاسم و ماجرای هواپیمای اوکراینی و حوادث و شلوغیهای بعد از آن ایجاد شد، مرا وادار کرد دنبال سؤالات نسل خودم و پاسخهایش بگردم. هرآنچه برای خودم یافتم، روی کاغذ پیاده کردم. شاید اصلا حقیر قصد نویسندگی نداشتم. خودم هم نفهمیدم چطور شد که در این مسیر افتادم.
در مورد کتاب نصفهنیمه بگویید.
کتاب «نصفهنیمه» حاصل یک دغدغه بزرگ است. همیشه وقتی کتابهای معرفتشناسی، سیاسی و... جبهه انقلاب و در کل، معارف اسلامی را مطالعه میکردم، این نقص را میدیدم که مخاطب این کتابها، صرفا جوانان انقلابی هستند، خیلی خشک و پیچیدهاند و هیچ جذابیتی ندارند؛ یعنی هرآنچه ما معرفت تزریق کردهایم، فقط برای مخاطب (خودی)، آن هم خودیهای فاضل بوده است! حقیر سعی کردم این مخاطب را تغییر دهم؛ کاملا و به طور مستقیم با یک مخاطب ضدانقلاب و دینزده صحبت کردم. سعی کردم با این نگاه، با مخاطب حرف بزنم. هرچند خیلی جاها سعی کردم جبهه انقلاب را هم نقد کنم تا مخاطب احساس تهاجم یکطرفه نداشته باشد. تمام تلاشم این بوده که مخاطب کتاب را با استفاده از اصول جذابیت و ماندگاری ایده، به (عمیقشدن) در اندیشههایش ترغیب کنم. این عمقبخشی را هم با «نصفهنیمگی» شرح دادم و نیاز مشترک میان همه مخاطبان در این کتاب، حرکت از نقص به سوی کمال تعریف شده است.
آنطور که به نظر میرسد، این کتاب ترکیبی از برخی عادات نیمه و ناقص ماست؛ چطور چنین دیدی را دنبال کردید؟
عادات خیر! این کتاب شامل تمام هستی است چراکه بسیاری از موضوعات هستی نصفهنیمه و ناقص است و در اندیشه صدرایی، غیر از الله، هیچ کمال مطلقی وجود ندارد؛ چنین دیدی حاصل علاقه حقیر به «اصالت وجود» صدرایی است.
فصل دوم را با شعری از سهراب آغاز کردید و در ادامه شعری در پاسخ به آن آوردید؛ هدف از چنین شروعی چه بود؟
فصل دوم به آرمانهای نصفهنیمه بشری میپردازد. شعر «پشت دریاها شهری است...» از سهراب سپهری، اشاره به آرمانشهر سهراب دارد. سهراب در این شعر با اشاره به «فواره هوش بشری» و اینکه «دست هر کودک 10ساله شهر، شاخه معرفتی است...»، به همان «انفجار ایدئولوژیک» در فصل اول کتاب اشاره دارد؛ زمانهای که انسانها بدون توجه به نقص و نصفهنیمگی خویش، هرروز ایدئولوژی جدیدی خلق میکنند و هرروز آرمانی جدیدتر! چند خطی که بنده در پاسخ به سهراب نوشتم، نقد دیدگاه فردگرایانه سهراب بود که میگفت «قایقی خواهم ساخت»؛ بنده هم اشاره کردم که برای رسیدن به چنان آرمانشهری، باید همگی با هم سوار کشتی شویم!
آنچه در کتاب بسیار به چشم میخورد، نقد نگاهها و تناقضات رفتاری در حرکتهای کلان است؛ از این نوع نگاه به دنبال چه هستید؟
معتقدم باید به تمام معضلاتمان، ریشهای و کلان نگاه کنیم. «هر چه میکشیم، از نصفهنیمگی است»، شعاری است که برای کمپین این کتاب طراحی شده است. این کتاب هم سعی کرده این نصفهنیمگی و این نگاه کلان را به مخاطب انتقال دهد.
ارتباط این اثر با شهید مطهری چیست؟
شهید مطهری به عنوان یکی از پیروان حکمت متعالیه و به عنوان مغز متفکر تشیع انقلابی شناخته شده است، لکن متاسفانه، چیزی که حقیر در فضای دانشگاهی میبینم، این است که عموم نسل جوان ما با ایشان و اندیشه متعالیاش ارتباطی ندارند. «بازخوانی بهروز مطهری» یکی از ضرورتهایی است که متاسفانه توجه خاصی روی آن نمیشود؛ حتی گاهی اوقات از جانب برخی اینگونه تلقی میشود که اندیشه شهید مطهری فقط در نقد مارکسیسم به درد میخورد که این ظلم در حق آن شهید است. اندیشه شهید مطهری میتواند مبنا و زیربنای یک تفکر سالم و متعالی باشد. کتاب «نصفهنیمه» هم سعی کرده دغدغهها و سوالات مهم روز جوانان را به خصوص در بحثهای معرفتشناسی از نگاه شهید مطهری پاسخ دهد. با اینکه کتاب کاملا بر اساس اندیشه شهید بزرگوار نیست، لکن سعی شده مخاطب را تشویق به سیر در آثار ایشان کند.
با توجه به سیر کتاب به نظر میرسد به دنبال نقد درونگفتمانی هستید. چنین نگاهی را چقدر مفید میدانید؟
نقد درونگفتمانی فقط یک فصل از کتاب را در بر میگیرد. فصل چهار یعنی «انقلاب نصفه نیمه» اگر اضافه نمیشد، مخاطب در انبوهی از کلیات رها میشد. برای اینکه پس از سه فصل معرفتشناسی، مخاطب وارد جزئیات و شناسایی نصفهنیمگیها در کشور خودمان شود، این فصل را اضافه کردم. انقلاب اسلامی طلیعهدار آن کمالی است که در برابر «نصفه نیمگی» قرار میگیرد؛ بنابراین باید از نقصها و نصفهنیمگیها تهی باشد و این فصل هم همین نقصها را بررسی میکند.
مصاحبهکننده: مانی پناهپور
منبع: روزنامه صبح نو