ریشه در خاک فلسطین
سرزمین فلسطین از دیرباز تاکنون بهعنوان مکانی مقدس شناخته شده که مردم شجاع و شکستناپذیر آن برابر زور و ظلم و تجاوز به خاکشان، مقاومت کردهاند و برای پاسداری و صیانت از آن خون دادهاند اما هرگز تسلیم رژیم صهیونیستی نشدهاند. درباره مردم فلسطین، فیلمهای فراوانی ساخته و کتابهای بسیاری نوشته شده است. در این میان، رمان خواندنی و تاثیرگذار «ریاح» نوشته جلال توکلی، بهعنوان نخستین رمان ایرانی که به موضوع مبارزههای فلسطینیان پرداخته، از چند نظر حائز اهمیت و ارزش است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از روزنامۀ صبح نو، «ریاح» روایتی است از شور و شهادت مردم آن سرزمین و گرچه بسیاری از اطلاعات و نکتههایی که در کتاب به آنها اشاره میشود، از کلیشههای رایج و بارها گفتهشده پیروی میکند، ولی آنچه رمان را از نمونههای دیگر خود متمایز کرده، نوع نگاه و شیوه روایت است. این داستان در مورد پسری فلسطینی به نام اسماعیل است که با شروعِ کتاب، به شهادت میرسد و دفتر خاطراتش به دست نویسنده ایرانی کتاب ـ جلال توکلی ـ که در جنگ حضور دارد، میافتد. نویسنده با خواندن خاطرات اسماعیل، سعی میکند آنها را براساس تخیل خود تکمیل بکند اما او داستان را بهگونهای نوشته که برای خواننده، باورپذیر و شکلی از واقعیت فلسطین باشد.
تکنیک نوشتار رمان، به سبک گزارشنویسی و خاطرهگویی است و نویسنده در خلال بیان وقوع حوادث و رویدادهایی که اسماعیل و خانوادهاش تجربه کردهاند، به شرح ماجراهای دیگری میپردازد که هرکدام بهنحوی مساله فلسطین در آن نمود عینی دارد. تاریخ اشغال فلسطین، فلسفه پدیدآمدن صهیونیسم، نقش دولت انگلیس در اشغال سرزمین آنها، سوقدادن لهستانیهای اخراجشده از سرزمین خود و یافتن جایی تازه برای زندگی، ورود دوستانه آنها با نام «یاور» به فلسطین و ناگهان بروز دشمنی با صاحبان اصلی آن خاک، برخی جزئیات مهم و دقیقی است که نویسنده در کتاب خود آورده. همچنین توکلی از کاربرد نمادها و نشانهها در داستان غافل نبوده و خیلی خوب و بجا از برخی نمادها در خلال روایت خود بهره برده است. از جمله درخت هزارسالهای که در کل منطقه فلسطین ریشه دوانده و اینجا نشانه آن است که برخی شاخههای (درخت) ملت فلسطین را در طول سالها مبارزه از جا کندهاند، یا به هر نحوی سعی کردند آن درخت را بشکنند و فرو بریزند اما چون این درخت در تمام سطح منطقه و فلسطین ریشه دوانده، امکان سوزاندن و از ریشه بیرونکشیدن آن وجود ندارد. نمادهایی از ایندست در طول کتاب بارها به چشم میخورد.
در رمان «ریاح»، به شکلی صادقانه و جسورانه خانوادهای فلسطینی را میبینیم که مزرعه و خانهشان بیاختیار و از روی اجبار به دست صهیونیستها میافتد. داستان در زمان یهودیانی روایت میشود که در قالب مهاجران گریخته از نازیها به فلسطین یا همان «ارض موعود» پناه میآورند و جویای کار هستند، ولی به تدریج زمینهای فلسطینیها را با شیوههایی مثل تهدید، زور و تزویر صاحب میشوند و پس از پایان قیمومیت انگلستان و خروجش از فلسطین، صهیونیستها با اقدام مسلحانه و اخراج فلسطینیها، حضورشان را آنجا تثبیت میکنند. داستان،که از زمان نوجوانی اسماعیل آغاز میشود، با ورود مردی یهودی به نام «هرتزل» و پسرش «تئودور» به مزرعه آنها ادامه مییابد. پدر و پسر یهودی در مزرعه پدر اسماعیل مشغول به کار میشوند اما در نهایت هرتزل، مزرعه را تصاحب میکند. پدر اسماعیل میمیرد و اسماعیل به مبارزان فلسطینی میپیوندد. اسماعیل یک مبارز خستگیناپذیر است که میکوشد تاریخ کشورش خود را هرگز فراموش نکند. جمله زیبایی از او را در کتاب میخوانیم:«میدانی فاجعه چه موقع رخ میدهد؟ وقتیکه ملتی تاریخ سرزمینش را از یاد میبرد».
رمان «ریاح» نثری ساده و دلپذیر دارد و حتی با جود مفاهیم و محتوای تاریخی و سیاسی داستان، از سادگی آن در روایت کاسته نمیشود و هر مخاطبی از خوانش این کتاب لذت خواهد برد.
خوشبختانه رمان ریاح،گروه سنی خاصی را در بر نمیگیرد و علاقهمندان به مطالعه، از مقطع نوجوانی تا بزرگسال میتوانند با آن ارتباط بگیرند و از خوانش کتاب لذت ببرند. این داستان میتواند بهعنوان الگوی کامل،گویا و درستی از مبارزات ملت فلسطین در دروس مدارس نوجوانان گنجانده بشود تا ضمن آشنایی با تاریخ کشورهای متجاوز و استبدادی، با سرشت و سرنوشت ساکنان حقیقی فلسطین آشنا بشوند و با آنها همذاتپنداری بکنند.
منبع: روزنامه صبح نو
روزنامه نگار: مانی پناهپور