ماجراجویی ایرانی‌ها در ژانر علمی‌تخیلی
چهارشنبه 11 اسفند 1400

یادداشت سیدعلی مرعشی بر کتاب «ایذاء»

ماجراجویی ایرانی‌ها در ژانر علمی‌تخیلی

ژانر علمی‌تخیلی چندان هم جدید و امروزی نیست! اگر از برخی آثار قدیمی صرف‌نظر کنیم و فرانکنشتاین مری شلی (۱۸۱۸) و سفر به اعماق زمین ژول ورن (1864) را مبنای اولین آثار با ساختار مدرن و امروزی‌اش به حساب آوریم، متوجه می‌شویم که دویست سالی از عمر این گونۀ جذاب ادبی می‌گذرد؛ ژانری که خیلی زود و با توسعۀ دوربین‌های فیلم‌برداری، سر از پردۀ سینما درآورد و مخاطبان را حیرت‌زده کرد. این ژانر به‌سرعت از یک گونۀ ساده ادبی فراتر رفت و تبدیل به منبعی الهام‌بخش برای دانشمندان و محققان جهان شد. شاید دانستن این نکته جالب باشد که دو تن از نویسندگان مطرح و تقریباً معاصر این گونه، یعنی آیزاک آسیموف[1] و آرتور سی کلارک،[2] مدارج بالای علمی را طی کرده بودند. آسیموف عضو هیئت‌علمی دانشگاه بوستون بود و سی کلارک چندین جایزۀ علمی را کسب کرده بود. مجاب‌کردن نسل جوان برای مطالعۀ این ژانر که در کشور ما به آن کم‌لطفی می‌شود و دست‌اندکاران صنعت نشر نیز به‌سختی حاضر به چاپ آثار تألیفی این حوزه می‌شوند، کار آسانی نیست. شاید توقع ساخت آثار سینمایی و سریال‌ها از این ژانر در زمان فعلی و با توجه به مشکلات مالی سینما و تلویزیون معقول نباشد؛ اما انتظار ایجاد نظام زنجیرواری از نشریات مصور، پویانمایی‌ها، بازی‌های دیجیتال و اسباب‌بازی‌ها به‌منظور ایجاد یک بازار مستقل و جذاب که مخاطبان اصلی‌اش کودکان و نوجوانان هستند، آینده‌نگرانه و منطقی به نظر رسد.

***

همین ابتدای متن، می‌خواهم با شما اتمام حجت کنم! من یکی از طرف‌داران پروپاقرص داستان‌های علمی‌تخیلی هستم. اصلاً باور نمی‌کردم داستان علمی‌تخیلی ایرانی داشته باشیم و خوب هم از کار درآمده باشد! مگر می‌شود؟! مگر داریم؟! از سر لج و لج‌بازی هم که شده، مطالعۀ کتاب را آغاز کردم و سطح توقعاتم را تا حد ممکن پایین آوردم تا بتوانم از داستان لذت ببرم و انصاف را رعایت کنم. این متن گزارش شکست یک شرط‌بندی بر سر توانایی نویسندگان جویای نام و جوان وطن است!

ایذا دومین کتاب نویسندۀ جوان، مصطفی رضایی است که به‌نوعی پس از انتشار کتاب اول، زایو، قول نوشتن اثری قوی‌تر را داده بود. نگارندۀ این گزارش کتاب زایو را نخوانده و طبعاً نمی‌تواند نظری دربارۀ کم و کیف پیشرفت نویسنده بیان کند؛ اما در این فرصت تلاش می‌کنم تا به ایذا به‌عنوان داستانی مستقل بپردازم.

با دیدن جلد ایذا ناخودآگاه مأمور ۰۰۷ را به یاد می‌آورید که در زمان سفر کرده است. جلد کتاب طراحی نسبتاً جذابی دارد. ساختمان‌های بلند و نمایشگرها و لامپ‌های نورانی نشانی از آینده را به مخاطب القا می‌کنند و همۀ این‌ها بر چهرۀ یک مرد نقش بسته است. اولین بار، مشابه این کار را در سریال «کارآگاهان حقیقی»[3] و سپس سریال‌های ایرانی مشاهده کردم.

جهان آیندۀ ایذا خوب و باورپذیر ترسیم شده است؛ به‌طوری که در برخی از صحنه‌ها خواننده خود را در حال تماشای یک فیلم سینمایی علمی‌تخیلی می‌بیند. معرفی شخصیت‌ها و ریتم ابتدایی داستان سریع و بسیار جذاب است. ایذا به‌نوعی ادامۀ داستان زایو است. پس از مقابله با مصائب داستان اول و ساختن واکسن، بیماری زایو کنترل شده و آرامش نسبی جهان را فراگرفته است. همه منتظر المپیک بازی‌های رایانه‌ای در کشور فلسطین هستند؛ اما حادثه‌ای حافظ و یارانش را دوباره به مرکز توجهات و صدر اخبار بازمی‌گرداند.

سفر از تهران تا پاریس در کمتر از سه ساعت، المپیک بازی‌های رایانه‌ای در کشور فلسطین، آغاز مراسم خاک‌سپاری دکتری از حزب آسمان در دانشگاه بوستون با تلاوت قرآن، «هوارو»‌هایی که تجربۀ هم‌زمان رانندگی و پرواز خودکار را به ارمغان می‌آورند و تفنگ‌های برقی با تنظیم دستی برد هدف و همۀ آنچه از آینده انتظار دارید، در ایذا منتظر شماست.

یکی از قوت‌های کتاب مشخص‌بودن و طبیعی‌بودن سیر حوادث داستان است که با استاندارد‌های یک اثر حادثه‌ای در ژانر علمی‌تخیلی، کاملاً هم‌خوانی دارد. نویسنده از ارائۀ اطلاعات بیهوده و جزئیات غیرضروری پرهیز کرده و تقریباً تمام جملات و شخصیت‌ها و موقعیت‌سازی‌ها برای هدفی در خدمت داستان قرار گرفته‌اند. از سوی دیگر، استفاده از اسامی فارسی و تاریخی و بهره‌بردن از معماری ایرانی‌اسلامی در ترسیم ساختمان‌ها و فضای شهری تهرانِ آینده، باورپذیر می‌نماید.

از دیگر برجستگی‌های کتاب استفاده از بیانی شبه‌فلسفی و معناگرا و انسانی در تکمیل نظریات علمی و سیر حوادثی است که در خلال داستان رخ می‌دهد. جملاتی که در قالب ارجاع به یک مقاله یا بیان جمله‌ای از یک کتاب از زبان شخصیت‌های ایذا بیان می‌شوند، عمق بیشتری به داستان می‌دهند و موجب می‌شوند تا مخاطب با همذات‌پنداری با باورها و احساسات قهرمانان، بیشتر با حال‌وهوای داستان خو بگیرد. آقای رضایی، نویسندۀ کتاب، در صحنۀ مربوط به کنفرانس بین‌المللی تهران، تعلیق خوبی را ایجاد کرده؛ به‌طوری که برای ذائقۀ سخت‌پسند بنده نیز یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی کتاب را رقم زده است.

در مصاحبه‌ای که در سال 1395، با سایت «نسیم» داشته، به استفاده از برخی فیلم‌های علمی‌تخیلی اذعان کرده است: «... اگر من در داستان خود پیرنگ‌هایی را چون مسائل و مشکلاتی که در فیلم "جنگ جهانی Z"[4] آمده بود قرار می‌دادم، می‌شد گفت که از آن فیلم الهام گرفته‌ام؛ ولی نه‌تنها این موضوع را در داستان نیاوردم، بلکه تلاش کردم در رمان حرف جدیدی بزنم و تمرکز خود را بر پیامی که مدنظر داشتم، بگذارم.» فصل ابتدایی ایذا نیز برای من کاملاً یادآور به‌دنیاآمدن «نئو» در دنیای مجازی «ماتریکس»[5] بود. اطمینان دارم که علاقه‌مندان گونۀ علمی‌تخیلی در دیگر فصل‌ها نیز می‌توانند ردی از چند فیلم را در ایذا بیابند. البته طبیعتاً بکرنبودن برخی ایده‌ها تا جایی که از آن‌ها به‌نحو مناسب استفاده شود و با تغییرات کافی همراه باشند، به اصل کار لطمه‌ای نمی‌زند؛ چرا که بسیاری از شاهکارهای این ژانر نیز با الهام از آثار قبلی خلق شده‌اند.

غیبت بُعد معنوی به‌معنای ایمانی که سرچشمۀ عمل و ادراک شخصیت‌ها باشد، در ایذا محسوس است و خلأ این گوهر با تزریق آداب ظاهری، مانند پوشش کامل خانم دکتر دانشور، زیارت عاشورا خواندن ایشان برای آرامش‌گرفتن یا برخی مثال‌های دیگر پر نمی‌شود. ما در ایرانِ ایذا که در سطح جهان نفوذ علمی و امنیتی و اقتصادی دارد، واکسن زایو را می‌سازد و به کل جهان صادر می‌کند، انتظار داریم تا کلام یا اشاره‌ای ما را از سطح صیقل‌یافتۀ آسمان‌خراش‌های نورانی و ماشین‌ها و ربات‌های پیشرفته بالاتر برد و به نقطه‌ای که مبدأ تمام پیشرفت‌ها است، منتهی کند. گاهی در یک داستان که هیچ‌یک از مظاهر دینی در آن وجود ندارد، عملکرد شخصیت‌ها، خود داستان و نقطۀ عطف آن خواننده را به والاترین مضامین دینی رهنمون می‌سازد.

 

[1]. Isaac Asimov

[2]. Arthur C. Clarke

[3]. True detective

[4]. World war Z

[5]. Matrix

نظر بدهید