کتاب زندگی سید مصطفی خمینی منتشر شد
کتاب «زندگی سیدمصطفی خمینی» آخرین مجلد از مجموعه هفت جلدی علما توسط انتشارات روایت فتح وارد بازار نشر شد.
به گزارش روابط عمومی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، زندگی علما، یعنی آنچه در اندرونی منزلشان میگذرد، برای آنها که اهلش هستند همیشه جذابیت دارد. این جذابیت از جستجوی نسبت وجه و منظر بیرونی شخصیت علما با آنچه در منزل و نزد اهلبیتشان میگذرد ناشی میشود.
بزرگان فرهیختهای که نامشان را بسیار شنیدهایم و سلوک و شیوه و سیره زندگیشان همواره دارای جذابیتها و نکات تکاندهنده و آموزنده است.
اینکه روش آنها در تربیت فرزند و معاشرت با همسر چگونه بوده؟ یا آنها هنگام عصبانیت چه میکردند؟ و خیلی جزئیات دیگر، همهشان در کنار هم مفهوم «زندگی» را میرسانند.
انتشارات روایت فتح در یک مجموعه هفت جلدی با پرداختن به زوایای پنهان و کمتر دیده شده زندگی علمایی چون شهید بهشتی، علامه طباطبایی، سید شهابتالدین مرعشی نجفی، امام خمینی، سید علی قاضی طباطبایی، آیتالله بروجردی و سید مصطفی خمینی مجموعهای مختصر و مفید را به همت حبیبه جعفریان، افسانه وفا، آزاده جهاناحمدی و حورا نژاد صداقت برای خوانندگانش فراهم ساخته است. این نشر بر خلاف آنچه روند معمول در انتشار اینگونه مجموعههاست، اقدام به انتشار و رونمایی یکباره این مجموعه نکرده است. بلکه در طول زمان و به شکل پیوسته این مجموعه هفت جلدی را در اختیار خوانندگانش قرار داده است و اکنون این مجموعه به شکل یکپارچه و کامل برای مطالعه در دسترس است.
قرعه آخرین کتاب به نام فرزند ارشد امام خمینی خورده است. شخصیتی دانشمند و متفکر و در عینحال مقید به اخلاق اسلامی و کاملا در خدمت پدر و نهضت انقلاب اسلامی.
«زندگینامه سید مصطفی خمینی» آخرین کتاب از مجموعه هفت جلدی زندگی علماست که به قلم آزاده جهاناحمدی و به تازگی توسط نشر روایت فتح منتشر و روانه بازار شده.
آزاده جهاناحمدی در هشتاد و هشت صفحه از منظر دانای کل به سیر زندگی از تولد تا شهادت او پرداخته است. نویسنده در این کتاب سعی کرده تا با اشاراتی دقیق و مستند وجوه گوناگون زندگی ایشان را برای مخاطب روایت کند.
از بخشهای مهم زندگی خانوادگی تا نحوه مصاحبت با اهالی منزل و دوستان، سالهای تبعید در ترکیه در همراهی با پدر و سالهای گرم و پر زحمت زندگی در نجف هر کدام بخشی از زندگی سیدمصطفی است که در کتاب شاهد حضورشان هستیم.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
سال 1335 سیدمصطفی در بیست و چهار سالگی متاهل شد و ردای دامادی آقای حائری را به تن کرد.
تا دو ماه بعد از ازدواجشان در منزل آقاروحالله ساکن بودند. بعد از دو ماه بالاخره یک خانه برای اجاره پیدا کردند و چون هیچ اسباب و اثاثیهای نداشتند خود قدسایرانخانم از همان وسایل خودشان چند تکه جدا کرد تا سیدمصطفی و معصومه بروند سر زندگیشان. یک قطعه قالی و یک گلیم و دو دست رختخواب، یک دست ظرف چینی، یک کتری، یک دست استکان و نعلبکی، یک چراغ فتیلهای و دو قابلمه شد اسباب زندگی تازه عروس و داماد.
چندی بعد از ازدواجشان خدا دختری به نام محبوبه به سیدمصطفی و معصومه داد. دختری که عمرش به دنیا نبود و در همان بچگی با بیماری مننژیت از دنیا رفت. اما از آنجا که همیشه در بر روی یک پاشنه نمیچرخد سال 1338 خدا دوباره دل سیدمصطفی و معصومه را شاد کرد و سیدحسین به دنیا آمد و بعد از سید حسین چشم پدر و مادر جوان به جمال مریمالسادات روشن شد.