یادداشتی ازشیما ناصری درباره کتاب «عملیات عطش» نوشته جواد کلاته عربی در شیرازه کتاب ۶۱و ۶۲ با عنوان «کتاب در قاب رسانه»
این فقط یک تشابه اسمی است
چند وقتی است که انتشارات 27 بعثت در کنار پرداختن به زندگینامۀ فرماندهان شهید لشکر 27 و مدافعان حرم، به گرداننویسی و خاطرات شفاهی گردانها روی آورده است. موضوع این بخش، خاطرات افراد حاضر در جنگ یا روایت یکی از اقوام و دوستان شهید از دورانی است که او در جنگ حضور داشته است. بعد از پنج مجلد که در این انتشارات به چاپ رسید و روانۀ بازار نشر شد، اکنون شاهد ششمین مجلد از این مجموعه هستیم که بهجای پرداختن به یک شخصیت خاص، دربارۀ یک واقعۀ خاص از یک گردان مؤثر نگارش شده است؛ عملیاتی که در شرایطی ویژه در دوران دفاع مقدس پیش آمد و حماسهای بزرگ را در آن بحبوحۀ حساس رقم زد.
جلد کتاب دارای ظرافت و خلاقیت خاصی است که حاکی از توانمندی طراح است. این طرح، مفهوم اصلی کتاب را که عملیاتی حساس همراه با تشنگی رزمندگان است، کاملاً دقیق ترسیم کرده است و خواننده در نگاه اول، مفهوم عنوان کتاب را درک میکند. نویسنده اسم کتاب را هوشمندانه انتخاب کرده تا به مخاطب بگوید این عملیات در شرایط بیآبی رزمندگان انجام شده است.
کتاب حاضر مجموعۀ مصاحبههای حدود چهل نفر از سیصد نفرِ گردان عمار لشکر 27 محمد رسولاللهs است. نویسنده کوشیده در کنار قصهگویی، تمام جزئیاتی را که طی مصاحبه از افراد شنیده است، با ظرافت خاصی به نگارش دربیاورد تا مخاطب، جزئیات دقیق نبرد گردان عمار در تنگۀ ابوقریب را که در آخرین روزهای جنگ و در بحبوحۀ پذیرش قطعنامه اتفاق افتاده است، بهخوبی درک کند. موضوع پذیرش قطعنامه در این کتاب بهطور صریح و ظریف بیان شده و این دقت و ظرافت در کتب دیگر کمتر دیده میشود. نویسنده با اشاره به این مقطع، به مخاطب میگوید با وجود مشکلات رزمندگان تنگۀ ابوقریب در جنگ با عراق و دغدغههای رزمندگان در پذیرش قطعنامه، باز این رزمندگان میدان نبرد را خالی نکردند و با شجاعت و جانفشانی پا در عرصۀ نبرد گذاشتند و دلیرانه جنگیدند و حماسهای تاریخی را برای کشور رقم زدند.
نکتۀ دیگری که میشود به آن اشاره کرد، این است که نویسندۀ کتاب عملیات عطش مثل آثار قبلی خود به واقعیتنویسی پرداخته و تمام جزئیات عملیات و حتی شخصیتهایی را که با آنها مصاحبه کرده، بهدور از تخیل و ساختههای ذهنی به نگارش درآورده است. در این مجلد نیز مثل آثار قبلی، استفاده از مستندات یکی از ظرافتهای قلم نویسنده است. در جایی از کتاب میبینیم حتی نوع غذا، نوع منطقۀ عملیات، نوع لباس رزمنده و همچنین شخصیت افراد حاضر در این گردان، ریزبهریز به تصویر کشیده شده و این نشان میدهد که نویسنده برای انتقال واقعیت به مخاطب چقدر دغدغهمند عمل کرده است.
در این کتاب به نیروهای ارتش نیز اشاره شده و لحظات حضور آنها در این عملیات بیان شده است؛ گرچه چندان مؤثر نبوده و بیشترِ افراد موفق در این عملیات، از افراد سپاه بودهاند. حتی در جایی که این گردان به آب احتیاج داشته است، ارتش کمکی برای آبرسانی نکرده است.
در این کتاب دغدغههای فرمانده گردان، سردار محمدرضا یزدی، در آن مقطع زمانی با صراحت به نگارش درآمده است. این فرمانده میخواهد با جانشین فرماندهی کلقوا، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، بدون هیچ رودربایستی صحبت کند تا ایشان را در جریان ادامۀ روند جنگ بهصورت فعلی قرار دهد و بگوید روند جنگ به این صورت غیرممکن است و اگر تغییری رخ ندهد، نمیتوانند مبارزه را به این شکل ادامه دهند.
در قسمتی دیگر از این اثر نیز به بحث خیانت برخی از مسئولان ردهبالای سیاسی و شایعاتی اشاره میشود که در بین نیروها گوشبهگوش پیچیده است؛ شایعاتی که میگفتند چرا حجتالاسلام هاشمی و بعضیهای دیگر، امام را به صلح و مذاکره راضی میکنند. این موضوع در آن برهه، باعث تضعیف روحیۀ رزمندگان میشد؛ اما با درایت فرمانده گردان و ایمان محکم رزمندگان، نیروها در مقابل دشمن ایستادگی کردند و نگذاشتند دشمن پیشروی کند. آنها توانستند در این عملیات جلوی نیروهای بعثی عراق را بگیرند. همچنین، در جایی از کتاب نیز به حضور منافقین در خط اشاره شده که با درایت فرمانده گردان از نفوذ این گروه در خط جلوگیری به عمل آمد.
بهدلیل موضوع کتاب، حجم عکسها به نسبت متن در این کتاب زیاد است. این تعدد عکسها نشاندهندۀ تعدد افرادی است که در این گردان و عملیات مؤثر بودهاند.
بحث بعدی هم ارتباط کتاب و فیلمی با عنوان «تنگۀ ابوقریب» است. باید گفت عنوان این فیلم و کتاب بهجز تشابه اسمی، هیچ ارتباطی با هم ندارند.
در آخر نیز باید گفت آثاری با موضوع خاطرات شفاهی یک گردان بسیار اندک است. انشاءالله ناشران حوزۀ پایداری که در این عرصه فعالیت میکنند، کتب بیشتری را به بازار نشر عرضه کنند تا جوانان، مخصوصاً قشر خاکستری جامعه، از اتفاقات واقعی آن دروان، بدون تحریف و خیالپردازی ذهن نویسنده، آگاه شوند.