تحلیلی بر کتاب «خشونت و نظامهای اجتماعی»/داگلاس نورث و جان جوزف والیس و بری واینگاست/شیرازۀ کتاب ما
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مجله گاه نقد در پنجمین شماره خود به تحلیل کتاب «خشونت و نظامهای اجتماعی؛ چهارچوبی مفهومی برای تفسیر تاریخ مکتوب بشر»، نوشتۀ داگلاس نورث و جان جوزف والیس و بری واینگاست از انتشارات شیرازۀ کتاب ما پرداخته است که در ادامه آن را از نظر میگذرانید.
نگاهی اجمالی
داگلاس نورث برندۀ جایزه نوبل ۱۹۹۳ اقتصاد است. او در این کتاب بهدنبال بررسی مدیریت خشونت در جوامع در طول تاریخ است. برخلاف حکمی وبری که دولت را صاحب انحصار خشونت در یک سرزمین مشخص میداند، بسیاری از جوامع که در مراحل آغازین رشد و توسعۀ اقتصادی هستند، دولتهایی ضعیف دارند که بهگونهای متفاوت با مسئلۀ خشونت برخورد میکنند. نورث و همکارانش از دو گونه دولت در طول تاریخ مکتوب بشر سخن میگویند: دولتهای طبیعی (نظام دسترسی محدود) و دولتهای دسترسی باز.
دولت طبیعی آن نوع دولتی است که در آن، منافع توسط رابطۀ تنگاتنگ میان هویت شخصی رهبری سازمان با قدرت سازمان تعین میپذیرد و این دولت چیزی نیست مگر روابط ائتلاف غالب نخبگان یک جامعه. دولت طبیعی به گروه شکننده، پایه و بالغ تقسیم میشود که ویژگیهای هرکدام در کتاب بحث شده است. در اینگونه دولت، برای جلوگیری از خشونت، رانت توزیع میشود. نورث از شرایط آستانهای نام میبرد که در آن، نخبگان میان خود روابط غیرشخصی برقرار میکنند و بهسوی دولتهای دسترسی باز گذار میکنند که در آن، شهروندان برابرند و حاکمیت قانون وجود دارد و تأسیس سازمان، در فضای غیرشخصی و آزاد است.
مروری تخصصی
نورث در این کتاب، مجموعهمفاهیمی را مطرح میکند تا نشان دهد چگونه جوامع برای محدود و مهارکردن خشونت طی دههزار سال گذشته، شروع به کنترل فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، دینی و آموزشی کردهاند. وی در فصل اول کتاب چهارچوب مفهومی خود را بنا میکند و تأکید خود را روی مفهوم سازمان میگذارد. سازمان، نظم اجتماعی را برقرار میکند. نورث از سه نظم در کل تاریخ بشر نام میبرد: نظم خوراکجویی، نظم دسترسی محدود یا حکومت طبیعی، نظم دسترسی باز.
بهعنوان هماهنگکنندۀ اقدامات انسانی، سازمانها ابزار هستند. اما دسترسی به این ابزار در نظامهای پیش از دسترسی باز، محدود بوده است. سازمانهای مختلف بر اثر توزیع رانت بین نخبگان و جلوگیری از خشونت، تحت حاکمیت نخبگان قرار داشتند. اما در نظامهای دسترسی باز، سازمانها دائمالعمرند و به عمر بانیان آن وابسته نیستند و روابط غیرشخصی و برابر در تأسیس آنها حاکم است.
در فصل دوم، نورث از حکومت طبیعی صحبت میکند. اشخاص فرادست که شخصیت فردی و اجتماعی آنها در هم آمیخته است، ائتلاف تشکیل میدهند و امتیازات و رانتها را بین خود تقسیم میکنند. در نظامهای شکننده، اعمال قدرت دولت ضعیف است. در نظامهای پایه، دولت قدرت دارد؛ اما سازمانها همه وابسته به دولتاند و در نظامهای بالغ، سازمانهای فرادستِ تحت کنترلِ خارج از چهارچوب اصلی حکومت هم وجود دارند. در فصل سوم، قانون زمین انگلستان بهعنوان کاربرد حکومت طبیعی بررسی میشود.
نویسنده در فصل چهارم به بررسی نظم دسترسی باز میپردازد که در آن، کنترل خشونت در یک چرخه، به دسترسی باز پیوند خورده است. کنترل و ادارۀ نهاد دولت شکلی آزاد و رقابتی دارد و تابع قوانین روشن و همهفهم است. استفادۀ نظامیان و پلیس از خشونت تحت کنترل است و حاکمیت قانون وجود دارد. در این نظام، از قالبهایی سازمانی پشتیبانی میشود که در هر فعالیت، درهای آن به روی همه باز است؛ مانند ضمانت اجرای قرارداد. نورث در این فصل به تفاوت نظامهای دموکراسی در کشورهای دسترسی محدود و دسترسی باز هم میپردازد و بین آن دو، تفاوتهایی را قائل میشود.
فصل پنجم راجع به گذار از نظم دسترسی محدود به نظم دسترسی باز است و در آن، از ویژگیهای آستانهای سخن میرود. بهاعتقاد نویسندگان، انتقال از نظم دسترسی محدود به نظم دسترسی باز، بهشکل جهشی رخ نمیدهد؛ بلکه مشروط به طیکردن فرایند گذار در دو مرحله است: ابتدا روابط درون ائتلاف مسلط از حالت شخصی به غیرشخصی تغییر مییابند و سپس این ساختارِ روابط غیرشخصی به کل جامعۀ بزرگتر بیرونی تسری مییابد. عنوان فصل ششم، «گذار واقعی» است و به ایالات متحده بهعنوان یک نمونۀ مطالعاتی در این خصوص پرداخته شده است. بریتانیا و فرانسه نیز بهعنوان دیگر اعضای جهان غرب مطالعه شدهاند. در فصل آخر، نویسندگان به ترسیم آیندۀ مطالعات اجتماعی با تکیه بر نظریۀ مطرحشده در کتاب پرداختهاند.
نظریۀ نورث در کتاب، با تکیه بر مفهوم عقلانیت کامل اقتصادی بازیگران (نخبگان) بنا شده است. این در صورتی است که هرچند نظریۀ وی در خصوص جهان غرب کاربرد خوبی ارائه دهد، در جهان سوم نخبگان الزاماً بهدنبال رانتهای مالی نبودهاند و ممکن است منافع غیرمادی داشته باشند. بارزترین تفاوت در نخبگان مذهبی جهان مسیحیت و جهان اسلام است که نورث از تحلیل درست مذاهب شرقی عاجز مانده است.
برشی از کتاب
این الگوهای پایدار در میان جوامع نشان میدهند که توسعۀ اجتماعی مدرن مستلزم پیشرفتهای همزمان در سرمایۀ انسانی، سرمایۀ مادی، فناوری و نهادهاست. بهدلیل اینکه تغییرات در این عناصر تقریباً همزمان اتفاق میافتد، پژوهشگران کمّیگرای علوم اجتماعی، در تلاشهایشان برای شناسایی نیروهای علّی که در کانون انبوهی از همبستگیهای همزمان فعال هستند، پیوسته ناکام بودهاند.
عناصر مهمی در مقیاس اجتماعی در کنترل خشونت وجود دارند. کنترل خشونت از طریق ارتباطات مکرر شخصی، فقط میتواند ساختار گروههای کوچک مردم، شاید گروههای ۲۵ تا ۵۰نفره، را اداره کند.
نظام دسترسی باز بر پایۀ دستاوردهای سازمانی دولت طبیعی ساخته میشود؛ ولی شهروندی غیرشخصی را به بخش همواره در حال رشدی از جمعیت گسترش میدهد.
ویژگی مهم نظامهای دسترسی باز آن است که در آنها، سیستمهای اقتصادی و سیاسی مستقل به نظر میرسند. سازمانهای اقتصادی در نظامهای دسترسی باز نیازی ندارند که در سیاستها مشارکت کنند تا از حقوقشان محافظت کنند، قراردادها را اجرا کنند یا بقای خود را از سلب مالکیت حفظ کنند.