تحلیلی بر کتاب « محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقۀ کارگر صنعتی»/کاوه احسانی/شیرازۀ کتاب ما
چهارشنبه 27 تير 1403

تحلیلی بر کتاب « محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقۀ کارگر صنعتی»/کاوه احسانی/شیرازۀ کتاب ما

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مجله گاه نقد در پنجمین شماره خود به تحلیل کتاب «محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقۀ کارگر صنعتی»، نوشتۀ کاوه احسانی از انتشارات شیرازۀ کتاب ما پرداخته است که در ادامه آن را از نظر می‌گذرانید.

نگاهی اجمالی

محیط مصنوع و شکل‌گیری طبقۀ کارگر صنعتی؛ تاریخ اجتماعی کار در صنعت نفت ایران (۱۹۰۸ تا ۱۹۴۱ / ۱۲۸۷ تا ۱۳۲۰ش)، کتابی است به‌قلم کاوه احسانی که مارال لطیفی آن را ترجمه کرده است. انتشارات شیرازه چاپ اول کتاب را در سال ۱۳۹۸ در ۶۴۲ صفحه روانۀ بازار کرده است. هدف کتاب بررسی تاریخ اجتماعی محیط‌های صنعتی و ظهور طبقۀ کارگر و پدیدۀ کار در ارتباط با صنعت نفت در خوزستان است. بازۀ زمانی بحث‌شده در کتاب، اوایل قرن بیستم است و کتاب این موضوع را در پرتو تحولات محلی، ملی و بین‌المللی (به‌ویژه انگلیس) و تأثیر آن‌ها بر هم بررسی می‌کند. کتاب راه ورودی است در مبحث تاریخ اجتماعی صنعت نفت در ایران از منظر شکل‌گیری طبقۀ کارگر صنعتی در آبادان و مسجدسلیمان. زاویۀ مدنظر کتاب، محیط صنعتی و تأثیر آن از فضا و جغرافیاست.

مروری تخصصی

کاوه احسانی در این کتاب به‌دنبال ایجاد نگاه تازه‌ای دربارۀ صنعت نفت ایران و طبقۀ کارگر صنعتی است. درآمدهای نفتی در طول یک قرن گذشته، در مرکز تمامی تحولات تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. نگاه به نفت همواره از دریچۀ اقتصاد سیاسی بوده است و اینکه نفت‌ به‌عنوان کالایی اقتصادی، چگونه در عرصه‌های سیاسی در تحولات تأثیر گذاشته و متعاقباً از آن تأثیر پذیرفته است. اما کتاب احسانی بر آن است که این بار از دریچۀ تاریخ اجتماعی به مسئلۀ نفت بپردازد و شکل‌گیری کارگران و محیط‌های صنعتی را در استان خوزستان بررسی کند.

کتاب گویا رسالۀ دکتری نویسنده بوده است که بعدها به کتاب تبدیل شده است؛ لذا ساختار و ادبیات کتاب همان ویژگی‌های پایان‌نامه‌نویسی را در خود حفظ کرده است. کتاب از هفت فصل تشکیل شده است که فصل اول مقدمه است و فصل آخر نیز نتیجه‌گیری. در فصل اول، نویسنده به ساختار کلی کتاب می‌پردازد. مفهوم‌های نظری و روش‌شناسی مورداستفاده‌اش را تحلیل می‌کند و توضیحاتی تاریخی دربارۀ بحثش ارائه می‌کند. مفاهیم نظری مورداستفادۀ نویسنده شامل عادت‌وارۀ نفتی، مجموعۀ نفتی، مواجهۀ نفتی و نفت به‌مثابۀ هم‌نشست است. نویسنده سه سطح مطالعۀ ملی و منطقه‌ای و بین‌المللی را‌ سطح تحلیل خود قرار می‌دهد. به‌طور کلی هدف نویسنده در این فصل، ارائۀ کلیاتی دربارۀ ساختار کتاب و موضوع آن است.

فصل دوم «ژئوپلیتیک تاریخی نفت در خوزستان» نام دارد. در این فصل، نویسنده به تحلیل تاریخ ایران در اوایل قرن بیستم تا زمان سرکارآمدن رضا شاه می‌پردازد، قراردادهای تجاری و اقتصادی میان ایران و کشورهای روسیه و انگلیس را توصیف می‌کند، وضعیت بغرنج داخلی ایران و قحطی‌های پیاپی را بررسی می‌کند و سپس به مسئلۀ نفت در خوزستان و تسلط بریتانیا بر شرکت نفت ایران می‌پردازد. نیز گروه‌های محلی و عشایری را که مانند شیخ خزعل، دست‌نشاندگان انگلیسی‌ها بودند و تأثیرات آن‌ها بر فضای اجتماعی خوزستان را بررسی می‌کند.

هدف این فصل نشان‌دادن زمینۀ جهانی، تاریخی و ملی‌سیاسی منطقۀ موردبحث است. در این فصل، نویسنده در پرتو تحولات تاریخی‌سیاسی ایران، به بررسی صورت‌بندی دوبارۀ منطقه‌ای و ملی خلیج فارس و ایران برای حضور در نوعی سیاست امپراتوری جهان می‌پردازد. این کنش‌های ملی و بین‌المللی در ایران بر شکل‌گیری محیط صنعتی در آبادان تأثیر فراوان گذاشته است.

عنوان فصل سوم «مواجهۀ نفتی در خوزستان ۱۹۰۸ تا ۱۹۲۱» است. در این فصل، به روابط مبتنی بر قرارداد میان شرکت نفت و حاکمان محلی خوزستان پرداخته می‌شود. نویسنده به تاریخ سیاسی اجتماعی ایلات و خوانین و قبایل بختیاری ساکن در خوزستان می‌پردازد. او رابطۀ این ایلات، به‌ویژه شیخ خزعل، با شرکت نفت ایران و انگلیس را بررسی می‌کند و شکل‌گیری دولت اقتدار مرکزی به‌ریاست رضاشاه را تحلیل می‌کند. در آن زمان، دولت در پی سرکوب ایلات برمی‌آید و از سویی بر آن است که خود مستقیماً وارد رابطه با شرکت نفت شود.

در این فصل، همچنین چگونگی احداث اولین چاه نفت در خوزستان توسط انگلیسی‌ها تحلیل می‌شود. شرکت نفت محیط صنعتی خاص و یکه‌ای را در خوزستان به وجود می‌آورد که ساختار زندگی محلی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. نیروی قبایل برای خدمت و محافظت از پالایشگاه‌ها و خطوط لوله استخدام می‌شوند و زمین‌داران و عشایر گله‌دار نیز دچار تحولاتی می‌شوند که آن‌ها را به امید کسب مزدی، روانۀ شرکت نفت می‌کند. سرمایه‌داری نفتی و قوام‌یافتن دولت‌ملت مدرن، جامعۀ بختیاری و جغرافیای ارتفاعات زاگرس را متحول می‌کند. انباشت سرمایه در حوزۀ نفت به‌معنای ایجاد یک محیط مصنوع تازه‌ساخت بر خرابه‌های جامعۀ سلب‌مالکیت‌شده بختیاری بود.

در فصل چهارم با عنوان «جنگ جهان اول و پیامدهای آن»، نویسنده تحولات جنگ جهانی اول و آثار آن بر ساختار اقتصادی‌سیاسی بریتانیا را تحلیل می‌کند. هدف این فصل این است که به میانجی تحولات جهانی و جنگ ناشی از آن، تأثیرات اجتماعی‌اقتصادی ایجادشده در فضای جغرافیایی و محلی خوزستان را ترسیم کند. تحولات اقتصادی ناشی از انباشت سرمایه و شکل تولید فوردیسم به میانجی قسمی تولید انبوه، ملاک تأثیر‌‌گذاری بر روابط شرکت نفت ایران و انگلیس قرار می‌گیرد.

فصل پنجم «دوران پس از جنگ؛ پدرسالاری ناخواسته و امر اجتماعی در مجموعۀ نفتی خوزستان» نامیده شده است. در این فصل، زمینۀ بروز امر اجتماعی در خوزستان از منظر شرکت نفت و دولت نوپای ایران بررسی می‌شود. در این فصل به نوعی مواجهۀ نفتی در آبادان پرداخته می‌شود که در آن، گروه‌ها و بازیگرهای مختلفی مانند مردم محلی و کارگران، دولت مرکزی، شرکت نفت و خوانین حاکم حضور دارند. فاصلۀ زمانی موردبحث به دوران بین دو جنگ جهانی اول و دوم برمی‌گردد و تعاملات و تأثیرات متقابل نظام جهانی با صنعت نفت در سطح محلی و ملی و جهانی بررسی می‌شود. صنعت نفت به‌دنبال خود، شکلی جدید از روابط شهری و بازیگران محلی را تشکیل می‌دهد. اصطکاک میان کنشگران اجتماعی (دولت، شرکت نفت ایران و انگلیس، مردم و خوانین محلی) فضای شهر آبادان را می‌سازد و این محیط مصنوع شهری نیز خود بازتاب‌هایی در حیات اجتماعی دارد که نفت در آن سامان شکل می‌دهد.

فصل ششم دربارۀ «ترکیب یک شهر نفتی ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۷» است. در این فصل نویسنده چگونگی شهرشدن آبادان و مسجدسلیمان را بررسی می‌کند. شرکت نفت با خرید زمین‌های ساکنان محلی، به توسعۀ خود مبادرت می‌کند و هم‌زمان با بهبود شکلی از توسعه در شهر، به‌نفع خود اقداماتی در حوزۀ بهداشت، خدمات درمانی، سیستم فاضلاب و تغذیۀ مردم و کارگران و اعضای شرکت انجام می‌دهد. این فصل در قالب داستان، قضیۀ بازار آبادان در حاشیۀ شرکت نفت را تعریف می‌کند که شرکت از طریق شیخ خزعل قصد خرید زمین‌ها را دارد و مردم متقابلاً به مقاومت دست می‌زنند.

در دوران پس از جنگ جهانی اول، مجموعۀ نفتی در ایران و جهان شکل گرفت. تحولاتی که میان اقدامات شرکت نفت و زندگی ساکنان محلی در قالب بومیان و کارگران فعال در شرکت به وقوع می‌پیوست، لایه‌های از نظم اجتماعی را به وجود می‌آورد که خود در سطحی کلان، تأثیرپذیرفته از مناسبات فوردیستی تولید بود. تحول محیط مصنوع آبادان، بازتابی از همین روندهاست که هم‌زمان بستر فضایی واقعیت‌بخشی به آن‌ها نیز داده بوده است. اگر مکان‌هایی چون آبادان و مسجدسلیمان نبودند، انتقال به فوردیسم معطوف به تولید برای مصرف‌کننده و مصرف انبوه رخ نمی‌داد. این انتقال بر مبنای سوخت ارزان و فراوان ایجاد شده بود، نه بر اساس امکان سیاست توده‌ای دموکراتیک که خود بر مفاهیم رفاه اجتماعی همگانی تکیه داشته است.

فصل هفتم جمع‌بندی و نتیجه‌گیری است. در این فصل، نویسنده به ارائۀ کلیاتی از کتاب دست می‌زند و با استفاده از اسناد و آمار و تصاویر، گزارشی کلی از وضعیت شهرهای خوزستان در زمان کشف نفت ارائه می‌دهد.

درآمدی تحلیلی

احسانی در این کتاب به‌دنبال بررسی یک دورۀ خاص تاریخی از وضعیت جغرافیایی متأثر از صنعت نفت در خوزستان در اوایل قرن بیستم است. او معتقد است که آنچه دربارۀ نفت همواره به ما داده شده است، بر محور اقتصاد سیاسی بوده است و ادعا می‌کند پژوهش او در مقطع تاریخی و مکانی موردبحثش به‌دنبال بررسی تاریخ اجتماعی صنعت نفت و شکل‌گیری محیط‌های کاری و صنعتی ناشی از آن است. اساساً این مسئله چیز تازه‌ای نیست. شکل سرمایه همواره در هر قالبی رفتارهای اجتماعی خاص خود را تولید کرده است. سرمایه در شکل تجاری و مالی و صنعتی، به دگرگونی‌های اجتماعی در هر نقطه‌ای که بدان وارد می‌شود، منجر می‌گردد.

نویسنده بیشتر تحت‌تأثیر کتاب دگرگونی‌های بزرگ کارل پولانی است. به نظر می‌رسد بهتر بود نویسنده بیشتر بر نظریۀ کارمزدی مارکس تأکید می‌کرد. مارکس استدلال می‌کند که محیط‌های صنعتی در همکاری با فرایندهای سیاسی حاکم در جامعه تمام تلاشش را می‌کند تا نیروهای غیرشهری را به‌سمت خود جذب کند. صنعت و سیاست حتی طبیعت را هدف عملکرد خودشان قرار می‌دهند و با وضع قوانین مشخص برای بهره‌برداری از آن، کاری می‌کنند که دهقانان و روستاییان با هدف کسب درآمد وارد محیط‌های صنعتی و کارمزدی شوند. در اینجا احسانی بیشتر بر این مسئله تأکید می‌کند که صنعت در خود محیط وارد شده و در سطح جهانی، در محیط محلی تأثیر گذاشته است. در واقع آن میانجی را که مارکس به‌واسطۀ سیاست داخلی و محیط‌های حائل تخمین زده بود، نادیده می‌گیرد.

کتاب به‌لحاظ نظری و روشی مناسب است؛ اما معنا در کتاب همواره به تعویق می‌افتد. هرجا دال نظری می‌خواهد با مدلول عینی چفت‌وبست شود، نویسنده با توصیف‌ها و تحلیل‌های تاریخی آن را به تعویق می‌اندازد. توصیفات بیش از حد کتاب، پذیرش و تایید نظریه را ضعیف کرده است. کتاب دورۀ زمانی خاصی را مطالعه می‌کند که با توجه به شیوۀ عیان‌کردن آن، نمی‌توان آن را تعمیم‌پذیر به سایر موقعیت‌های تاریخی دید. در واقع به‌نوعی این کتاب، پژوهشی درون‌تحلیلی از یک مقطع و موضوع مشخص است و قصد ندارد به خلق نظریه‌ای تاریخی برای سیر مطالعاتی در این حوزه بینجامد.

اولین بار در دهۀ ۱۹۷۰ تاریخ‌نگاران اجتماعی چپ‌ به‌شکل جدیدی از مطالعۀ تاریخ روی آوردند که در آن، تاریخ را نه از بالا و طبقات حاکم، بلکه از توده‌ها و پایین جامعه بررسی کردند. کتاب احسانی که به تاریخ اجتماعی می‌پردازد، می‌توانست‌ به‌شکل بهتری از این نظریه استفاده کند؛ ولی گویا حتی به آن‌هم اشاره نکرده است. هدف او نشان‌دادن تأثیر محیط‌های صنعتی بر بافتارهای محلی است. هدف او نشان‌دادن تاریخ اجتماعی کار و صنعت نفت در خوزستان است و معتقد است که آنچه دربارۀ مطالعات نفت در اختیار داریم، کنکاش دربارۀ تبعات سیاسی این صنعت است بر دولت‌ها و منتقدان و مخالفانشان، پیامدهای اقتصادی این صنعت و نهایتاً تأثیر متقابل وجوه اقتصادی و سیاسی آن یعنی اقتصاد سیاسی نفت. البته نویسنده در سراسر کتاب نمی‌تواند از تأثیر اقتصاد سیاسی بگریزد. کتاب قلم روان و ترجمۀ مناسبی دارد. نویسنده در پانویس‌ها بسیار فعال عمل کرده است و سعی کرده به کتابش نظم خاصی بدهد.

 

نظر بدهید