تحلیلی بر کتاب«سهم اقتصاددانان آمریکایی در تفکر اقتصادی مدرن»/آلن گارفیلد گروچی/شیرازۀ کتاب ما
چهارشنبه 27 تير 1403

تحلیلی بر کتاب«سهم اقتصاددانان آمریکایی در تفکر اقتصادی مدرن»/آلن گارفیلد گروچی/شیرازۀ کتاب ما

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، مجله گاه نقد در پنجمین شماره خود به تحلیل کتاب «سهم اقتصاددانان آمریکایی در تفکر اقتصادی مدرن»، نوشتۀ آلن گارفیلد گروچی از انتشارات شیرازۀ کتاب ما پرداخته است که در ادامه آن را از نظر می‌گذرانید.

نگاهی اجمالی

سهم اقتصاددانان آمریکایی در تفکر اقتصادی مدرن؛ کل‌نگری، نهادگرایی و علم اقتصاد اجتماعی کتابی است به‌قلم آلن گروچی که ابراهیم اسکافی، آیدین رشیدی، محمدرضا فدایی و وحید موسوی داور آن را ترجمه کرده است. چاپ اول کتاب را انتشارات شیرازۀ کتاب ما در دی۱۳۹۸ منتشر و در ۸۴۷ صفحه روانۀ بازار کرده است.

موضوع این کتاب کلاسیک بررسی آرای متفکران اقتصادی آمریکا در سه دهۀ اول قرن بیستم است. نویسنده در این کتاب، شکل‌گیری مکتب اقتصادی کل‌گرا را تشریح می‌کند و ضمن بررسی آرای آن‌ها در تقابل با اقتصاد کلاسیک و نئوکلاسیک، به‌ویژه نظریات آلفرد مارشال، به تحلیل دستاوردها و تأثیرهای این مکتب اقتصادی دست می‌یازد. هدف کتاب حاضر بررسی ماهیت و اهمیت جنبشی است که در آمریکا برای بازسازی علم اقتصاد به راه افتاد. تورستن وبلن، جان کامنز، وسلی میچل، جان ام کلارک، رکسفورد تاگول و گاردینر سی مینز از متفکران بررسی‌شده در این کتاب هستند.

مروری تخصصی

آلن گروچی در این کتاب به مکتب اقتصادی کل‌گرا و اصول فلسفی و اجتماعی آن در بازۀ زمانی به‌وجودآمدنش در اواخر قرن نوزدهم و سه دهۀ اول قرن بیستم در آمریکا می‌پردازد. کتاب در سال ۱۹۴۷ نگاشته شده است و تحولات دوران قبل و بعد از بحران رکودی معروف ۱۹۲۹ را پوشش می‌دهد. نویسنده با بررسی آرای متفکران این مکتب، به‌ویژه نهادگرایی اولیۀ تورستن وبلن‌ به‌عنوان بنیان‌گذار مکتب، به خوانش و واکنش آرای آن‌ها دربارۀ علم اقتصاد کلاسیک اصول‌گرا و نئوکلاسیک حاکم بر قرن‌های هجده و نوزده آمریکا می‌پردازد.

نهادگرایی در واقع نقدی است بر اقتصاد نئوکلاسیک. مهم‌ترین نقد نهادگرایان به هواداران اندیشۀ نئوکلاسیک، این است که به‌نظر نهادگرایان، نئوکلاسیک‌ها عناصر و فضاهای غیراقتصادی را که افراد در آن تصمیم می‌گیرند، نادیده می‌گیرد و در تحلیل وضعیت اقتصادی، مسائل اجتماعی و حقوقی را یکسره رها می‌کنند. از دهۀ پایانی قرن نوزدهم، تقریباً اندیشۀ اقتصاد کلاسیک کنار گذاشته و انتقاد علیه تفکرات نئوکلاسیک شروع شد. آن‌طور که از شواهد و قراین پیداست، مصائبی که ناشی از تسلط اندیشۀ نئوکلاسیک برای اقتصاد کشورهای مختلف و به‌ویژه آمریکا ایجاد شد، از دلایل برآمدن اندیشه‌های نهادگرایی است. متفکران این مکتب در آمریکا، در واکنش به بحران اقتصادی و وضعیت اقتصادی و شکل سرمایه‌داری حاکم بر آن عصر آمریکا، به طراحی نظریاتی روی می‌آورند که در تضاد با اقتصاد اصول‌گرای کلاسیک و نئوکلاسیک است و بنیان‌های نظری آن را نقد می‌کند. ایشان بنیان نظری خاص خود را با روش‌شناسی متفاوتی که به ‌وجود آوردند، بنا نهادند.

کتاب از هشت فصل تشکیل شده است. فصل اول «مقدمه: اقتصاد در گذار» نام دارد. در این فصل، نویسنده اوضاع تاریخی و مبانی نظری و روش‌شناسی مکتب اقتصادی کل‌گرا را تشریح می‌کند و ضمن بررسی نظریات کلاسیک و مبانی فکری آن، تفاوت‌های این دو مکتب را برمی‌شمارد. او سپس تأکید خود را بر فضای اجتماعی و سیاسی‌اقتصادی جامعۀ آمریکا در شکل‌گیری و مبانی این مکتب می‌گذارد. شدیدترین واکنش‌های این مکتب به آرای آلفرد مارشال و نئوکلاسیک‌ها بوده است.

عنوان فصل دوم «علم اقتصاد نهادگرای تورستن وبلن» است. در این فصل، نویسنده به بررسی آرا و اندیشه‌های وبلن‌ به‌عنوان بنیان‌گذار مکتب نهادی و رهبر معنوی رنسانس اقتصادی آمریکا می‌پردازد‌. او از آن دست اقتصاددانانی است که هم مبنای معرفتی جدیدی ارائه می‌کنند، هم بنای روش‌شناختی منحصربه‌فردی بنیان می‌نهند و هم واحد تحلیل اقتصاد را متحول می‌سازند. وبلن مبنای معرفتی علم اقتصاد را از رابطۀ انسان با طبیعت، به رابطۀ انسان با انسان تغییر داد و فرهنگ را‌ به‌عنوان مهم‌ترین عنصر در این راه معرفی کرد. هدف کلی او رسیدن به بلوغ فکری در سپیده‌دم عصر جدید در اندیشۀ اجتماعی آمریکا بود تا نشان دهد تا چه حد، علوم اجتماعی زمانه‌اش و به‌ویژه علم اقتصاد اصول‌گرا به‌شدت با تفکر و تحقیقات منسوخ‌شده در هم آمیخته بود.

عنوان فصل سوم «علم اقتصاد جمعی جان کامنز» است. در این فصل، نویسنده به بررسی نظریات جان کامنز می‌پردازد که یکی از نظریه‌پردازان مهم مکتب اقتصاد کل‌گراست. کامنز نیز همچون وبلن تحت‌تأثیر اوضاع اقتصادی ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود. رویدادهای جاری، درک او را از بی‌ثباتی اقتصادی بیشتر کرد و به‌زودی به زیرسؤال‌بردن نظریات اقتصاد اصول‌گرا روی آورد. از نظر کامنز، علوم اجتماعی و فلسفۀ اجتماعی به‌هیچ‌وجه از هم منفک نیستند. فلسفۀ اجتماعی فقط زمانی برای مردم ارزش فراوان دارد که بر واقعیت عینی و درک علمی استوار باشد.

کامنز خیلی به قابلیت و توانایی سرمایه‌داری در مدیریت بحران‌های مالی و اقتصادی معتقد نبود؛ اما با وجود سوءظن به قدرت متمرکز دولت‌ها، معتقد بود که بهبود برخی از توانایی‌های اداری دولت می‌تواند راه‌حل مسئله را هموار سازد. کامنز تحلیل جامع و وسیعی از سرمایه‌داری ارائه نمی‌دهد؛ اما ابزارهای مناسبی را در خدمت دیگر اقتصاددانان برای تحلیل آن به جا گذاشته است. مطالعات کامنز در اقتصاد نهادگرا، زمینۀ تحلیل‌های بیشتر دربارۀ مسئلۀ قدرت اقتصادی و دولت و سیستم قانونی را فراهم کرد.

فصل چهارم «علم اقتصاد کمّی وسلی میچل» نام دارد. نویسنده در این فصل به‌ سراغ علم اقتصاد کمّی وسلی میچل می‌رود و نظریات او را در ادامۀ مکتب اقتصاد کل‌گرا و منبعث از آرای نهادگرای وبلن تحلیل می‌کند. گروچی در این فصل استدلال می‌کند میچل در ابتدای کار علمی‌اش همدلی عمیقی با ساختن نظام‌های عظیم تعمیم‌ها نشان داده است. اقتصاددانان اصول‌گرا نظریه‌ای استنتاجی به وجود آوردند؛ اما نتوانستند مسئلۀ تأیید نظام تعمیمی اقتصادی‌شان را حل کنند.

نویسنده همچنین بر دیدگاه‌های روان‌شناسی عمل‌گرای میچل تأکید می‌کند و معتقد است که او از معدود نظریه‌پردازان این مکتب بوده است که با منابع روان‌شناسی آشنایی وسیعی داشته و آن را در تحلیل‌هایش به کار برده است. اساس تفکر میچل، فرهنگ اقتصادی معاصر و بررسی رابطۀ آن با نظام بنگاهی و نهاد پول جاری در آن است. آنچه در تحلیل‌های وی غایب است، مطالعۀ وسیع فعالیت اقتصادی مدرن است.

فصل پنجم دربارۀ «علم اقتصاد اجتماعی جان ام کلارک» است. در این فصل، نویسنده به بررسی نظریات جان موریس کلارک می‌پردازد. کلارک نیز مانند دیگر نظریه‌پردازان کل‌گرای آمریکا، مرکز توجه نظریاتش را بر نهادگرایی وبلن نهاد. کلارک باور داشت که اقتصاد پویا را می‌توان صرفاً بر مبنای مجموعه‌ای جدید از فرضیات اساسی استوار کرد که با تجربۀ اقتصادی واقعی سازگارتر باشد. در اظهارات کلارک، شاهد پژواک آوای وبلن و انتقاداتی هستیم که او در برابر اقتصاد مرسوم مطرح ساخت؛ زیرا وبلن بر این مسئله تأکید داشت که در اقتصاد مرسوم، اگر واقعیت شکل حساب‌های لذت‌گرایانه را به خود نگیرد و در قامت آن درنیاید، از نظریه کنار گذاشته خواهد شد. اما مشکل اینجاست که آن پدیده‌هایی هم که به این قامت درمی‌آیند، ارتباط چندانی با حقایق زندگی ندارند. او علاقۀ عمیق به واقعیت‌های زندگی اقتصادی را با نظریه‌پردازی در سطح کاملاً انتزاعی ترکیب می‌کند.

عنوان فصل ششم «علم اقتصاد آزمایشی رکسفورد جی تاگول» است. در این فصل آرای رکسفورد تاگول و استادش سایمون پتن تحلیل می‌شود. تاگول در عصر سیاست‌های اقتصادی روزولت، معروف به نیودیل، به نظریه‌پردازی دربارۀ اقتصاد آمریکایی و کل‌گرا روی آورد. او نیز به تأسی از دیگر نظریه‌پردازان مکتب کل‌گرا، بر روش‌شناسی تجربی آن مکتب تأکید می‌کرد. وی در تحلیل‌های خود، هرچیزی را که می‌خواهد بررسی کند، در چهارچوب تفسیر گشتالت قرار می‌دهد. او به‌شدت به کل‌نگری معتقد بود و بیان می‌کرد تمام اجزای تشکیل‌دهنده را باید در ارتباط با آن کل درک کرد. تاگول همچنین به بازسازی مبانی روان‌شناختی اقتصاد بسیار علاقه‌مند بود. نویسنده در ادامۀ این فصل، برنامۀ مدیریت اجتماعی تاگول را تشریح می‌کند و نقدهای واردشده بر آن را بررسی می‌کند. بخش پایانی فصل نیز ماهیت و چشم‌انداز علم اقتصاد آزمایشی را بررسی و نقد می‌کند.

«علم اقتصاد اداری گاردینر سی مینز» عنوان فصل هفتم است. در این فصل، آرا و اندیشه‌های گاردینر مینز در خصوص علم اقتصاد اداری بررسی می‌شود. نویسنده معتقد است که مینز در تحلیل اقتصادی‌اش، بر شرکت‌های بزرگ و نوع رابطۀ آن‌ها با سایر مؤلفه‌های مؤثر بر نظام اقتصادی متمرکز است. او استدلال می‌کند هدف کلی مینز عبارت است از ایجاد هماهنگی فراگیر و مطلوب در اقتصاد، بدون اتخاذ برنامه‌هایی که تمرکز در برنامه‌های بزرگ را از بین ببرند و مزایای متعدد تولید انبوه را زایل کنند.

نام فصل هشتم «ظهور اقتصاد سیاسی سدۀ ۱۹۲۰» است. در این فصل، نویسنده به ماهیت کلی مباحث می‌پردازد و بار دیگر به تحلیل و بررسی نظریات مکتب اقتصاد کل‌گرا روی می‌آورد و دستاوردهای این نظریات را در بوتۀ نقد می‌گذارد.

درآمدی تحلیلی

کتاب به‌دنبال بررسی روش‌شناسی جدیدی در علم اقتصاد مدرن است که اقتصاددانان کلاسیک آمریکا در اواخر نوزدهم و اوایل قرن بیستم در واکنش به سنت کلاسیک و اصول‌گرای اقتصاد اروپا و نئوکلاسیک آلفرد مارشال بنیان نهادند. نخستین گام اقتصاددانان کل‌نگر آمریکایی برای بازسازی علم اقتصاد، نشان‌دادن گرایش فکری پساداروینی به‌جای گرایش مکانیکی نئوکلاسیک‌هاست. اقتصاددانان کل‌گرا بر اساس سنت سرمایه‌داری در آمریکا و اوضاع بحرانی سال ۱۹۲۹ و قبل از آن، به‌دنبال طراحی مکتب اقتصادی جدیدی بودند که مشخصه‌های معرفت‌شناسی و روش‌شناسی مخصوص به خود را داشت و در تعارض با اصول فلسفی اقتصاد نئوکلاسیک آدام مارشال شکل گرفت.

از نظر روش‌شناختی، نهادگرایی قدیم (مکتب کل‌گرا) چند ویژگی دارد که آن را در برابر رویکرد متعارف نئوکلاسیکی اقتصاد قرار می‌دهد: اول اینکه سطح تحلیل به‌جای آنکه فرد و خُرد باشد، اجتماعی و نهادی است. از این زاویه، بر نقش نهادها، چه رسمی (قوه‌های مجریه، قضاییه و مقننه) و چه غیررسمی مانند فرهنگ و آداب و رسوم جامعه در شکل‌گیری رفتارهای اقتصادی افراد و تحولات بلندمدت اقتصادی تأکید می‌شود.

باور بر این است که رفتارهای اقتصادی تحت‌تأثیر عادت‌ها و سنت‌هاست؛ بنابراین رویکرد نئوکلاسیکی مبنی بر عقلانی‌بودن رفتار اقتصادی و فردگرایانه‌بودن آن، به‌شدت نقد می‌شود. از همین منظر است که نهادگرایی ادعای حاکمیت مصرف‌کننده را شدیداً نقد می‌کند و معتقد است مصرف در اصل پدیده‌ای اجتماعی است که از طریق نشانه‌‌گذاری منزلتی، رفتارهای مصرف‌کنندگان را شکل می‌دهد. در همین باره، بر نقش تبلیغات شرکت‌های بزرگ تولیدی در شکل‌دادن به نشانه‌های منزلتی تأکید می‌کند؛ یعنی «انتخاب آزاد» مصرف‌کننده در اصل انتخابی اجباری در چهارچوب نظام تولیدی است که شکل انحصاری پیدا کرده است.

این مکتب آمریکایی اقتصاد، سه گزاره و مفروضۀ اصلی تفکر اقتصاد قدیمی را در گام اول خود به نقد می‌کشد. این اصول نقدشده شامل فرض انتخاب عقلانی، فرض گذار منفعت فردی به منفعت اجتماعی و فرض فرایند تناسب کسب سود و تولید کالاست. فیلسوفان مکتب اقتصاد کل‌نگر که به نهادگرایان اولیه هم معروف‌اند، با طراحی نظریات خود که بیشتر تحت‌تأثیر پویایی تاریخ و حرکت دیالکتیکی آن بودند، معتقدند اقتصاد را باید‌ به‌عنوان یک موجود کلی نگریست که در آن با تکیه بر اصل ارتباط درونی اجزا، به تحلیل ساختار و کارکرد اقتصاد اهتمام می‌ورزند. کتاب در هر فصل به آرای یکی از نظریه‌پردازان مکتب اقتصادی پرداخته است و با عنوانی که به مبحثش می‌دهد، یکی از اصول مکتب اقتصادی را در آن فصل و اندیشه تحلیل می‌کند‌.

نکتۀ مهم دربارۀ کتاب، شکل کلاسیک آن است و بازۀ زمانی مدنظرش که به سه دهۀ اول قرن بیستم مربوط می‌شود. این مکتب در واکنش‌ به ‌شکل سرمایه‌داری حاکم بر آمریکا به وجود آمد؛ لذا قدرت تحلیل ساختاری در همان بافتار را دارد و قدرت تعمیمی ندارد و همچنین نمی‌توان تحولات سرمایه‌داری تا عصر «پساپست‌مدرن» را پوشش دهد؛ مگر در شکل نئونهادگرایی که آن‌هم با ایراداتی روبه‌روست. همچنین پیچیدگی تکنولوژیک و ارتباطی جهان کنونی شکل ویژه‌ای از اقتصاد سرمایه‌داری را در جهان خلق کرده که درک آن نظام، تفکری وسیع می‌طلبد.

همچنین روش‌شناسیِ به‌شدت پوزیتیویستی این مکتب که به تحلیل ساختارهای اقتصادی ایالات متحده و اقتصادی سرمایه‌داریِ منبعث‌شده از آن می‌پردازد، خود دچار ناتوانی‌ها و کمبود‌هایی است. اندیشمندان چپ بارها از این روش‌شناسی و فقدان‌هایش به‌شدت انتقاد کرده‌اند.

الگوی اقتصادی فرهنگی مکتب کل‌گرا در اقتصاد، عمدتاً به واپسین مرحلۀ توسعۀ اقتصاد سرمایه‌داری (مالکیت غیابی به‌مثابۀ رویه‌ای اقتصادی) می‌پردازد. از این دریچه، علم اقتصاد عبارت است از مطالعه نحوۀ تخصیص منابع محدود به مقاصد مختلف در چهارچوب سرمایه‌داری بالغ. این در حالی است که این مکتب قادر به فراتررفتن از نگرشی تحلیلی برای ساخت اقتصاد جهانی نیست و به‌نوعی سعی می‌کند آن را در حوزۀ روش خود تقلیل دهد. تحولات تئوریک در حوزۀ اقتصاد سیاسی صرفاً نتیجۀ یک روند سادۀ علمی جهانی در طول زمان و قرون و اعصار نیست؛ بلکه بیشتر محصول یک بستر تاریخی (historical context) است که محیط سیاسی‌اقتصادی را برای ارائۀ موفق استدلال‌های مرتبط با تئوری مقبول فراهم می‌سازد یا نتیجۀ جریانات سیاسی، تغییرات جغرافیای اقتصادی (economic dislocation) یا طوفان و جوشش روشن‌فکری (intellectual ferment) است. استدلال‌های تئوریک قبلی مردود نیستند؛ فقط زمان آن‌ها گذشته و تجربه شده‌اند.

به‌طور کلی، اساس نظریات نهادگرای آمریکایی که نویسنده، مجموعۀ متفکران آن را زیرمجموعۀ اقتصاد کل‌گرا تقسیم می‌کند، بر ایجاد یک روش‌شناسی جدید در فهم و بازخوانی اقتصاد است که در ایالات متحدۀ اوایل قرن بیستم شکوفا شد. آن‌ها معتقدند رشتۀ علمی طراحی‌شدۀ آن‌ها الگویی جانشین است که هنوز در دست ساخت است. مهم‌ترین اصولشان به شرح زیر است:

- تصور اقتصاد به‌صورت فرایندی پویا، بر مبنای پیوستگی ابزارهدف دیویی که نگاهی تکاملی از فرایند اقتصادی را تشریح می‌کند.

- تخصیص کالاها و خدمات در اقتصاد تنها با توجه به دست نامرئی در یک مسیر موزون تعریف نمی‌شود؛ بلکه با توجه به ترکیب اوضاع فرهنگی و تغییرات تکنولوژی تعریف می‌شود. برخوردها تکرارشونده هستند.

- منابع اقتصادی تنها از طریق سیستم بازار تخصیص نمی‌یابند؛ بلکه از طریق یک سیستم ارزشی دارای تأثیرگذاری بر یکدیگر نیز تخصیص می‌یابند که قدرت و ارزش‌ها نقش مهمی را در آن بازی می‌کنند.

- انگیزۀ عاملان اقتصادی در جایی که نفع شخصی برون‌زاست‌، نمی‌تواند با حداکثرسازی مطلوبیت یا سودها توضیح داده شود.

- تصمیم‌سازی در اقتصاد نمی‌تواند بر مبنای مدل رقابت کامل باشد؛ اما بر اساس دیدگاه‌های مشارکت‌کنندگان در فرایند اقتصاد است.

- بازارها قادر نیستند خود به‌تنهایی حداکثر رفاه جامعه را بر اثر دانش ناقصی که از اختلال بلوک‌های قدرت بر جامعه تحمیل می‌شود، تعریف کنند.

این‌ها پاره‌ای از الگوهای مهم‌ فکری مکتب اقتصاد آمریکایی هستند. اقتصاد نهادگرا انتقادهایی را به اقتصاد متداول وارد کرده است و پیکرهایی از دانش و ابزارهایی فراهم کرده است که می‌توانند برای حل مشکلات اقتصادی بسیار زیادی به کار برده شوند‌. در واقع، از دهۀ ۱۹۵۰ اقتصاد متداول، موضوع‌های بسیاری را از اقتصاددانان نهادگرا در دستورهای کاری پژوهشی خود در نظر گرفته است؛ اما تأثیر آن امروز بسیار کمتر از تأثیر آن در عصر طلایی بین جنگ‌ها و در دهۀ ۱۹۴۰ است. از طرفی، فضای سیاسی جهان از دهۀ ۱۹۸۰ به‌سوی یک اندیشۀ سیاسی و اقتصادی محافظه‌کارانه تغییر جهت داده است؛ حتی اگر امروز تصور شود تعادل به‌سوی مرکز در حال حرکت است. دو دهۀ انتهایی قرن بیستم برای هرگونه مکتب ناهمگون اندیشه در علوم اجتماعی به‌طور کلی مناسب نبوده است. همچنین علم اقتصادِ امروز در سیطرۀ موج افراطی فرمول‌سازی ریاضی بوده است و به‌ظاهر بیشتر به تغییر مباحث به معادلات به‌جای فهم و تفسیر جهان واقعی نظر دارد. این در حالی است که علم اقتصاد نهادگرای آمریکایی در نقطۀ مقابل این فرمول‌سازی ایستاده است.

نکتۀ پایانی اینکه اساس رویکردهای مکتب اقتصاد کل‌گرا، رد غایت‌شناسی‌ به‌عنوان ضرورتی مبنایی برای رویکردهای پساداروینیستی به اقتصاد و علوم اجتماعی است. اما به نظر می‌رسد این بینش تا آنجا پذیرفتنی است که نشان‌دهندۀ تأثیرپذیری انسان از فرهنگ و نهادهای موجود در جامعه باشد، نه ایجاد انگاره‌های ضدمذهبی.

کتاب با وجود اینکه در سال ۱۹۴۷ نگاشته شده است، همچنان طراوت و شادابی قلمی دارد و به‌شکلی بسیار روان نگاشته شده است. ترجمۀ کتاب خوب است و اصول ویراستاری به‌خوبی رعایت شده است. کتاب مقدمه و نتیجه‌گیری مناسبی دارد و از منابع وسیعی بهره‌مند است.

 

نظر بدهید