هفدهمین نشست طعم کتاب با بررسی کتاب «برگه‌های سفید دیوهای سیاه» برگزار شد
یکشنبه 21 مرداد 1403

هفدهمین نشست طعم کتاب با بررسی کتاب «برگه‌های سفید دیوهای سیاه» برگزار شد

هفدهمین نشست طعم کتاب با موضوع نقد و بررسی کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» با حضور سید محمد مهاجرانی، نویسنده کتاب، مهدی کردفیروزجایی، کارشناس، محمدحسین قاسمی، مدیر انتشارات کتابک و سعید شمس، تصویرگر کتاب، در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، هفدهمین نشست طعم کتاب با موضوع نقد و بررسی کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» با حضور سید محمد مهاجرانی، نویسنده کتاب، مهدی کردفیروزجایی، کارشناس، محمدحسین قاسمی، مدیر انتشارات کتابک و سعید شمس، تصویرگر کتاب، در فرهنگسرای خاوران برگزار شد.

در این نشست سید محمد مهاجرانی، نویسنده کتاب، ضمن تسلیت شهادت حضرت رقیه درباره دغدغه نوشتن این کتاب گفت: از زمان شروع طوفان الاقصی و جنایت‌های وحشیانه و روزافزون اسرائیل، من هم مثل تمام مردم سرزمین عزیزم ایران و همه مسلمانان و شیعیان و آزادگان جهان خیلی متأثر و غمگین شدم. با خودم گفتم صِرف آه‌کشیدن و اشک‌ریختن و دل‌سوزاندن کاری پیش نمی‌رود؛ من به عنوان یک نویسنده کودک رسالتم در این وضعیت چیست؟ من باید با سلاح کتاب و قلم و نویسندگی همسنگر مجاهدان در غزه باشم. برای همین سعی کردم این کتاب را بنویسم.

یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌ها «عدم تعادل» است

مهدی کرد فیروزجایی، منتقد کتاب نیز در این نشست توضیح داد: ما در حوزه داستان‌نویسی یک بحث مفصل داریم تحت عنوان «سوژه‌یابی». برای نوشتن به معنای عام از تهیه خبر، یادداشت، مقاله و حتی بیانیه تا داستان و رمان، اساسا اینکه از چه چیزی می‌شود متن تولید کرد و سوژه و فکر اولیه و ایده باید چه ویژگی‌هایی داشته باشند تا متن تولید شود، مورد بحث است.

وی تشریح کرد: یکی از اساسی‌ترین ویژگی‌ها «عدم تعادل» است؛ هر چیزی که معمولی و عادی نباشد، به‌هم‌ریختگی داشته باشد و روال عادی زندگی آدم‌ها در آن عرصه به هم خورده باشد. جنگ، تجاوز، مقاومت، آوارگی و آن اشتیاق برای بازگشت به خانه یکی از آن چیزهایی است که همه تعادلش به هم خورده است و هیچ‌چیز آن سر جایش نیست. در سال‌های اخیر شاید عجیب‌ترین و دراماتیک‌ترین اتفاق، اتفاقات این مدت اخیر در فلسطین است که به صورت بی‌رحمانه‌ای مورد تجاز کشتار و قتل‌عام قرار گرفته‌اند. امتیازی که من برای سید محمد مهاجرانی قائل هستم، این است که جرئت کرد و به سراغ این موضوع رفت.

من مهاجرانی را تحسین می‌کنم

او افزود: در کشوری که شاید بیش از ۲۰۰، ۳۰۰ نفر داعیه‌دار این هستند که برای بچه‌ها می‌نویسند و دغدغه بچه‌ها را دارند، من از بعضی از آن‌ها متن‌هایی خوانده‌ام که دغدغه مسئله‌های مختلفی همچون حیوانات را هم داشته‌اند؛ ولی یک جمله برای بچه‌های فلسطین ننوشته‌اند. هر نویسنده‌ای که قد و قواره‌ای در ادبیات کودک و نوجوان داشته باشد، به دنبال به دست آوردن جوایز بین‌المللی است. جوایز بین‌المللی هم به افرادی که در مورد بچه‌های فلسطین مطلبی نوشته‌اند تعلق نمی‌گیرد؛ حتی اگر متن آن‌ها فوق‌العاده باشد. من مهاجرانی را تحسین می‌کنم؛ زیرا در حالی که نهادهای بزرگ سکوت کرده‌اند، با وجود اینکه سابقه زیادی در ادبیات کودک و نوجوان دارد، به فکر جوایز بین‌المللی نبود و به قول معروف آدم خودش است و آدم نهادهای بین‌المللی نیست و برای بچه‌هایی نوشت که دارند در دستان والدین خود می‌سوزند.

پایه همه‌چیز داستان است

وی افزود: این کتاب ادراک وهمی مهاجرانی از حادثه غزه است. هنرمند ادراک وهمی خود را در قالب چهارچوب هنری تبدیل به کلمه و تصویر می‌کند و تحویل جامعه می‌دهد. در صحنه حاضر و اتفاقی که در فلسطین می‌افتد، آزادگی و مردانگی اقتضا می‌کند که برای آن متن تولید شود و بعد از آن تصویر این متن نیز شکل بگیرد. پایه همه‌چیز داستان است. داستان اگر خوب شکل بگیرد، در پسِ آن فیلم‌نامه تولید می‌شود و کارگردان به سراغ تولیدات تصویری برای این متن می‌آید. به لحاظ موضوعی کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» واقعاً قابل ستایش است.

مهدی کرد فیروزجایی در مورد عنوان کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» نیز گفت: برداشت من این است که برگه‌های سفید همان کودکان هستند که در آن‌ها سفیدی، پاکی، زلالی و معصومیت موج می‌زند و در مقابل آن، دیوهای سیاه هستند. «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» خلاصه ادراک وهمیِ معناییِ ارزشمندی از نزدیک به یک سال جنایت در غزه است؛ یک سال جنایت از دیوهای سیاه بر سینه بچه‌ها که برگه سفید است. بعد از انتخاب سوژه، انتخاب هوشمندانه اسم نیز که دربردارنده عقبه حسی و معنایی است، دومین ویژگی مثبت این کتاب است. این اسمی شاعرانه و احساس‌برانگیز بوده و مخاطب را به فکر وامی‌دارد. هنر نویسنده در اینجاست که برای یک جریان چندماهه فوق‌العاده خشن، نامی هوشمندانه برای بچه‌ها برگزیده است.

الگوهای کهن، کمک‌کننده به غنای داستان

سید محمد مهاجرانی در ادامه بحث این نشست نقد و بررسی، بیان کرد: زمانی که تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم، چند نکته را برای چینش کتاب در نظر گرفتم. نکته اول اینکه سعی کردم جغرافیای کتاب محدود نباشد؛ همچون بعضی دیگر از داستان‌هایی که در این بیست سال فعالیتم نوشته‌ام، در یک فضای بسته و یک روستا و آپارتمان و محله نباشد. در این داستان چون دیدم عمق ماجرا و فجیع‌بودن حوادث، جهانی شده و پیام مردم غزه به تمام جهان رسیده، پس جغرافیای داستان نمی‌توانست در یک منطقه و سرزمین و جای محدود باشد. نکته بعد این است که تصمیم گرفتم شخصیت‌های داستان نیز وسیع باشند و صرفاً خودِ محیا، شخصیت اصلی قصه نباشد؛ بلکه بسیاری از کودکان جهان در این داستان نقش دارند؛ زیرا ماجراهایی که در این کتاب اتفاق می‌افتد، اثراتش به نوعی به تمام کودکان می‌رسد. همچنین سعی کردم از ادبیات کهن و الگوهایی که در ادبیات جهانی چه در ادبیات غرب و چه در ادبیات شرق مقبول است، استفاده و آن‌ها را به این داستان تزریق کنم؛ چون هرقدر یک داستان از الگوهای کهن الهام گرفته باشد، غنای اثر بیشتر می‌شود. یکی از این الگوها حقیقت متکثر است؛ حقیقتی که پخش می‌شود و مجدد جمع می‌شود و وحدت ایجاد می‌کند. این همان تبدیل کثرت به وحدت و بالعکس است.

 

او در معرفی داستان کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» بیان کرد: من یک طرحواره شبیه به داستان «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» در ذهنم داشتم و با رخ‌دادن اتفاق طوفان الاقصی آن را با دگردیسی به این داستان تبدیل کردم و ماجرای محیا شکل گرفت. محیا دختری است در سرزمین غزه که می‌خواهد برای جشن تولد دوستش، مَیلا، یک عروسک هدیه دهد. روز خرید عروسک با روز بمباران بازار مصادف می‌شود و در خلال ماجرا، محیا را به بیمارستان شفای غزه منتقل می‌کنند و بعد از اینکه در بیمارستان بستری می‌شود، بیمارستان توسط تانک‌های اسرائیلی محاصره می‌شود. پدر محیا مبارزی فلسطینی است و وقتی می‌خواهد به ملاقات دخترش بیاید، چند برگه سفید برای محیا می‌آورد تا در مدتی که در بیمارستان بستری است نقاشی بکشد. محیا نیز شروع به نقاشی‌کشیدن می‌کند و وقتی تعداد نقاشی‌ها که رنگ‌وبوی سیاسی و جنایت‌های اسرائیل در آن‌ها کشیده شده، زیاد می‌شود، اسرائیلی‌ها به بیمارستان حمله و نقاشی‌های محیا را از طبقه پنجم بیمارستان به پایین پرتاب می‌کنند تا نقاشی‌ها را از بین ببرند؛ ولی نقاشی‌ها پراکنده می‌شوند و بعد پراکنده‌شدن کاغذها اتفاقاتی رخ می‌دهد که ادامه داستان است.

این اثر قابل دفاع است

مهدی کرد فیروزجایی در تکمیل صحبت‌های خود و ارائه جمع‌بندی، عنوان کرد: این داستان مبتنی بر یک واقعه است که ناقل احساس است؛ به نظر من داستان این ظرفیت را داشت که با اهتمام بیشتر به مسئله فضاسازی، کمی ملموس‌تر منتقل‌کننده حس رنج، ترس، اندوه و شیرینی مقاومت در برابر متجاوز باشد. ما به لحاظ مخاطب‌شناسی با نوجوان مواجهه هستیم که اگر در دو حوزه فضاسازی و دیالوگ‌نویسی فراخور فهم مخاطب داستان عمل می‌شد، کار موفق‌تر از این می‌شد؛ اما این اثر همین حالا هم جزو کارهای قابل دفاع است.

در پایان جلسه نیز محمدحسین قاسمی، مدیر نشر کتابک و سعید شمس، تصویرگر «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» به پشت تریبون آمدند و چند کلامی با حاضران صحبت کردند.

قاسمی در صحبت خود به این نکته اشاره کرد که این کتاب علاوه بر زبان فارسی به طور همزمان به چهار زبان انگلیسی، عربی، روسی و ترکی آذربایجانی منتشر شده است و خط بریل آن نیز در چند روز آینده آماده ارائه خواهد بود. او افزود: روند تولید این مجموعه با همراهی مهاجرانی و شمس، قریب به ۸ ماه به طول انجامید. نکته‌ای که دوست دارم به آن اشاره کنم، این است که در بخشی از داستان، معلم نقاشی محیا شخصیتی به نام هبة زقوت است. او تصویرگر کتاب کودک و نوجوان در غزه بود و در خلال جنگ به همراه دو پسر خود به شهادت رسید؛ جا دارد که اینجا درودی به روح او بفرستیم.

سعید شمس، تصویرگر کتاب «برگه‌های سفید، دیوهای سیاه» نیز در مورد فضای کار و تجربه تصویرگری این کتاب گفت: زمانی که طوفان الاقصی اتفاق افتاد من دوست داشتم به طور انفرادی اثری را در قالب تصویر، پوستر یا هر چیز دیگری برای این موضوع کاری برای این بچه‌ها کرده باشم. قصه بچه‌ها متفاوت‌تر از هرچیزی است و ما شاهد این اتفاق وحشتناک هستیم. خداراشکر این پیشنهاد به من شد و با کمال میل پذیرفتم که در خدمت دوستان باشم. کارکردن این قصه‌ها اینطور است که هم اینکه برای بچه‌ها کاری را انجام می‌دهی باعث خوشحالی است و هم درگیرشدن با مرور این اتفاقات، بسیار دردآور است. چندی پیش مطلبی را در فضای مجازی خواندم که نوشته بود هزاران هزار کودک پس از آتش‌بس، احتیاج به روان‌شناس دارند؛ خیلی به این موضوع فکر می‌کنم که واقعاً این بچه‌ها چه چیزهایی دیده‌اند که احتیاج به روان‌شناس دارند، آن هم در حالی که بچه‌ها باید بچگی کنند. امیدوارم هرچه زودتر این جنایات و جنگ تموم شود و کودکان غزه بتوانند به دور از استرس بچگی و زندگی کنند.

نظر بدهید