رسانۀ مسئول
چهارشنبه 21 شهريور 1403

بازنشر یادداشتی ازحمید سبحانی صدر در شیرازه کتاب ۶۱و ۶۲ با عنوان «کتاب در قاب رسانه»

رسانۀ مسئول

گرچه کتاب خود رسانه‌ای کهن است که هرگز کهنه نمی‌شود، در دنیای رسانه‌ای نوین، شاهد ظهور و حضور رسانه‌هایی هستیم که از برخی جهات رساناتر از کتاب‌اند؛ رسانه‌هایی چون رادیو، تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی که به‌دلیل تفاوت‌هایی که از جهت دیداری، شنیداری، گسترۀ مخاطبان، میزان دسترسی و هزینه با کتاب دارند، برای مردم خواستنی‌تر شده‌اند.

گویا کتاب همیشه این‌گونه بوده که باوقار و آرام، کنج یک کتاب‌فروشی، چشم‌به‌راه مخاطب می‌نشسته تا دست انتخاب به‌سوی او گشوده شود و چه بسیار کتاب‌ها که به همین دلیل، پس از سال‌ها، در همان چاپ اولشان گرفتار غبار فرسودگی شدند؛ اما دیگر رسانه‌ها، ماهیتشان چنان است که منتظر و معطل آمدن مخاطب نمی‌مانند و خود به‌دنبال او می‌شتابند و در این خصوصیت از هم سبقت می‌گیرند.

با وجود این، هیچ رسانه‌ای جای کتاب را نمی‌گیرد و اگر همۀ رسانه‌های دیگر را خادمان رسانۀ کتاب بدانیم، به گزاف سخن نگفته‌ایم؛ چراکه کتاب حامل علم و دانشی است قرین با حلم و بردباری. کتاب رسانۀ آن‌هایی است که روحی آرام و باحوصله دارند؛ برعکسِ دیگر رسانه‌ها، مخصوصاً شبکه‌های اجتماعی که بریده‌هایی پراکنده از دانش را برای کم‌حوصله‌ها منتشر می‌کنند. بر چنین دانشی که بهرۀ اندکی از بردباری دارد، چندان نمی‌توان نام علم نهاد و شاید از همین روست که امیر مؤمنانj می‌فرمایند: «لا علمٌ لِمَن لا حِلمٌ‏ لَه»؛ کسی که بربار نیست، از دانش بی‌بهره است (غررالحکم، ص783) و «لَن یُثْمِرَ العِلمُ حتّى یُقارِنَهُ الحِلم»؛ دانش به بار نمی‌نشیند، مگر آنکه بردباری همراه آن شود (همان، ص552). آری. آنجا که حلم و حوصله نیست، دانشی هم نیست.

با بیان این مقدمه باید گفت اگر رسانه‌هایی همچون رادیو و تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی بخواهند همۀ بار محتوایی کتاب را با همان سبک و سیاق خود به دوش بکشند، هم به کتاب ستم کرده‌اند، هم به مخاطب و هم به دانش. رسانه‌های دیگر که این قلم آن‌ها را خادمان کتاب می‌خواند، باید آشتی‌دهندۀ مخاطب با کتاب باشند. کتاب باوقار و محجوب است و اگر دربه‌در پی خوانندۀ خود نمی‌رود، رسانه‌های دیگر که به‌علت ماهیتشان در هر لحظه، همه‌جا حضور دارند و به هر کنجی سرک می‌کشند، باید مخاطبان کتاب را با این رسانۀ آرام و عمیق آشنا سازند. کتاب همچون مخدره‌ای پرده‌نشین است که خوانندگان به خواستگاری‌اش می‌روند و دیگر رسانه‌ها در وساطت این آشنایی، سهمی بسزا و اجری بزرگ دارند.

در اینجا بیان دو نکته ضروری است:

1. لازم نیست و اساساً نباید یک برنامۀ تلویزیونی، ظرف چند دقیقه، تمام محتوای یک کتاب را به مخاطب ارائه دهد و او را از نشستن پای صحبت‌های کتاب بی‌نیاز کند؛ بلکه باید پرده از رخسار این رسانۀ مهجور برگیرد و با معرفی کتاب و نویسنده و ناشرش، در مخاطب، انگیزه و اشتیاقی برای تهیۀ آن فراهم سازد. اگر یک برنامۀ رادیویی یا تلویزیونی بخواهد همۀ بار مسئولیت کتاب را در ارائۀ محتوا به دوش بکشد و آنچه خواننده در طول چند روز مطالعۀ کتاب با تدبر و اندیشه به دست می‌آورد، ظرف چند دقیقه، شسته و لیسیده به او تحویل دهد، نه‌تنها به دنیای کتاب و نشر کمکی نکرده، که لطمه‌ای جبران‌ناپذیر به آن وارد ساخته است. رسانه‌ها نباید مردم را از تهیه و مطالعۀ کتاب بی‌نیاز کنند؛ البته این موضوع منافاتی با تولیدات رسانه‌ای در حیطه‌هایی که کتاب از بیان آن قاصر است، ندارد و در دنیایی که به فرمودۀ رهبر حکیم انقلاب، دشمن به «تهاجم ترکیبی» دست زده، ما نباید دفاع یا هجوم خود را به یک رسانۀ خاص محدود کنیم.

2. باید دانست صرفاً با ذکر عنوان یک کتاب، آن هم ظرف چند ثانیه، هرچند با تحسین محتوا و قطع و طرح کتاب از سوی مجری، بدون زمینه‌سازی و طرح سؤال در ذهن مخاطب و در نتیجه ایجاد انگیزش، نمی‌توان کمک چندانی به دنیای کتاب و نشر کرد. بارها دیده‌ایم که در پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون، کتاب‌هایی معرفی شده‌اند که تأثیر چندانی در جذب مخاطب نداشته‌اند.

به‌قول مرحوم استاد علی صفائی حائری، «هیچ‌چیز بی‌حاصل‌تر از این مطالعات دستوری و کتاب‌خواندن‌های پیشنهادی نیست که پیش از طرح سؤال و جوشش پرسش‌ها، گریبان‌گیر تازه‌راه‌افتاده‌ها و نومسلمان‌های شعارزده می‌شود. کسانی که می‌خواهند دیگری را به راهی و به تفکراتی و به مطالعاتی وادار کنند، ناچارند که زودتر زمینه‌ها را فراهم سازند و تشنگی را در طرف بریزند و تنور را داغ کنند و سپس نان بچسبانند و مطالبی و کتاب‌هایی را در دسترس بگذارند» (رشد، ص18).

گرچه به همت فعالان عرصۀ کتاب، رویکرد اخیر رسانۀ ملی در معرفی کتاب و ترغیب به کتاب‌خوانی حقیقتاً ستودنی است، توجه به ضعف‌ها و برطرف‌ساختن کاستی‌ها، می‌تواند به گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی شتاب بیشتری ببخشد و حمایتی درخور از کتاب و نویسنده و ناشر به شمار آید.

اینکه بسیاری از برنامه‌های رسانۀ ملی، پیوستی از کتاب، مرتبط با موضوع خود داشته باشند، بسیار ارزشمند است؛ اما اگر برخی از عوامل اصلی، از تهیه‌کننده، کارگردان، نویسندۀ برنامه، مجری، دکور و... حس کتاب و محتوای آن را نگرفته باشند، هیچ حسی را جز یک رفع تکلیف و پرکردن برنامه به بیننده و شنونده منتقل نمی‌کنند.

در پایان، ذکر این نکته ضروری است که امروز فضای رسانه‌ای کشور، پیشران فرمان جهاد تبیین است. از نویسنده و ناشر و تصویرگر، تا تهیه‌کننده و مجری و تصویربردار، همه سربازان این عرصۀ جهادگری‌اند. اگر کتاب می‌تواند به این تبیین عمق ببخشد، دیگر رسانه‌ها می‌توانند فریاد این کتاب را که از جنس سکوت است، به گوش همگان برسانند. نویسنده‌ای که با هدف تبیین حقایق قلم می‌زند، نمی‌نویسد تا کتابش در قفسه‌های کتاب خاک بخورد. اگر اثر او خوانده نشود، زنجیرۀ تبیین بریده شده و بی‌نتیجه می‌ماند. فعالان دیگر رسانه‌ها همچون مجریان و خبرنگاران که آن‌ها هم جهادگران عرصۀ تبیین‌اند، می‌توانند در اثربخشی کتاب سهیم باشند.

نظر بدهید