شناخت نامۀ ناشر
مانیا هنر
مانیا هنر در اسفند۱۳۹۶ و با چاپ مجموعهشعر به تیک ثانیه معتادم سرودۀ فرزین پارسیکیا، کار خود را بهعنوان ناشر شروع کرد. این ناشر در این مدت، بیش از بیست جلد کتاب را چاپ و به بازار نشر کشور عرضه کرده است که اکثر آنها در نمایشگاه کتاب کرمان، برای اولین بار ارائه شدند. موضوعاتی که در کارنامۀ نشر مانیا هنر مشاهده میشود، عبارت است از: ادبیات (شعر و رمان ایرانی و خارجی)، ادبیات نمایشی، فلسفه و علوم اجتماعی.
مانیا هنر در طول مدت کوتاه فعالیت خود، سعی کرده است با ارائۀ تألیفها و ترجمههای کمتردیدهشده از نویسندگان مشهور همچون آلن بدیو، یا آثار قابلابتنا از نویسندگان کمترشناختهشده در ایران همچون مایکل دیویس، بتواند جایگاهی برای خود در بازار نشر تعریف کند. بهجز آثار منتشرشده در حوزۀ ادبیات، مانیا هنر تاکنون چند اثر در حوزۀ فلسفه و علوم اجتماعی نیز به چاپ رسانده است:
۱. نامیدن تعلیق، ابراهیم توفیق و دیگران؛
۲. سیارۀ زاغهها، مایکل دیویس، ترجمۀ امیر خراسانی؛
۳. دولت و انقلاب در ایران، حسین بشیریه، ترجمۀ محمود رافع؛
۴. چه باید کرد؟، آلن بدیو و مارسل گشه، ترجمۀ احمد حسینی؛
۵. الفبای ناممکنها، سایمون کریچلی، ترجمۀ فرهاد اکبرزاده؛
۶. ترامپ، آلن بدیو، ترجمۀ احمد حسینی؛
۷. علیه اخاذی مضاعف، اسلاوی ژیژک، ترجمۀ کامران برادران و دیگران؛
۸. سیاه درخشش بیرنگی، آلن بدیو، ترجمۀ حسین محمدی؛
۹. هوش شر یا معاهدۀ شفافیت، ژان بودریار، ترجمۀ حسین محمدی؛
۱۰. همه علیه مدرسه، سیدمجید حسینی؛
۱۱. دیباچهای بر فلسفۀ سیاسی سدههای میانه، جان کیلکولن، ترجمۀ سعید ماخانی.
مانیا هنر با وجود تعداد کم آثار خود در حوزۀ فلسفه و علوم اجتماعی سعی کرده است مخاطب خود را به درکی موجز و مختصر از پروژۀ خود برساند. جامعهشناسی تاریخی بهصورت عام و تاریخ انتقادی بهصورت خاص، دال اصلی گفتمان این پروژه است. در این راستا، اولین جلد از مجموعۀ تاریخ انتقادی، به نام نامیدن تعلیق منتشر شد. دکتر ابراهیم توفیق، جامعهشناس ایرانی با رویکرد جامعهشناسی تاریخی، بههمراه چند تن دیگر از همکارانش این کتاب را تدوین کرده است. کتاب دیگر این مجموعه، سیارۀ زاغهها نوشتۀ مایکل دیویس است. این کتاب که با حمایت سازمان نوسازی شهرداری تهران ترجمه شده است، از آثار مشهور و ستایششدۀ اکثر نشریات و جراید غربی است. نویسندۀ کتاب به موضوع زاغهنشینی و تبعات گوناگون اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی و سیاسی آن در سرتاسر جهان میپردازد.
ترجمۀ آثار کمترخواندهشده از چهرههای جریان چپ جدید در اروپا، مانند آلن بدیو یا اسلاوی ژیژک، از پروژههای در دست انتشارات مانیا هنر است. روند گزینش آثار مبیّن چند ویژگی خاص است: آثار منتخب باید بتوانند ذیل مسئلهای سیاسی دستهبندی شوند. در واقع این آثار نشاندهندۀ واکنش اندیشمندان به مسئلۀ روز و مبتلابه سیاسی است. این آثار حجم اندکی دارند و در آنها سعی شده از پرداختن به جزئیات طولودراز خودداری شود. تمایز آثاری که در مانیا هنر به آنها پرداخته میشود با دیگر آثار جریان انتقادی در دیگر ناشران این است که از کلیگوییها و تعمیمسازیهای معمول پرهیز شده، راهکارها بر پایۀ تجربۀ تاریخی خاص منطقه یا کشور مدنظر ارائه میشوند.
تمرکز موضوعی خاصی در کارنامۀ آثار سیاسیاجتماعیفلسفی این ناشر دیده نمیشود. از چالشهای پناهجویان و زاغهنشینان تا ریاستجمهوری دونالد ترامپ و نقد نظام آموزشی ایران، در این کتابها بررسی و نقد شدهاند. از این نظر، انعطاف بیشتری در گزینش آثار برای ترجمه دیده میشود؛ اما آوردۀ خاصی برای مخاطب مشاهده نمیشود و گویا آثار صرفاً بهدنبال تلنگرزدن به مخاطب و پافشاری بر اتخاذ دیدگاه انتقادیاند.
با عنایت به بحران مشروعیتی که جریان چپ، در اروپا با آن درگیر بوده و ضعفهایی که در هماوردی با راست افراطی داشته است، نوعی بازنگری در آرای این جریان لازم به نظر میرسد. این ممکن است تناقضی باشد که جریان چپ جدید باید حلش کند: از یک سو داعیههای جهانوطنی داشتن، رصد رویدادها، نقد آنها و ارائۀ راهکار در خارج از حوزۀ جغرافیای خاص و از سوی دیگر تجربۀ زیسته در اروپا، با مقتضیات و نظام مسائل خاص خود، مانند بحرانهای پناهجویی، مهاجرت، تروریسم، پوپولیسم و تساهل دینی. آثار منتشرشده در مانیا هنر، تبلور نوعی گذار از ایدۀ جهانوطنگرایی به داعیههای منطقهای و محلی است و البته بازهم مخاطب با پرسشهای متعددی در خصوص تمایز چنین رویکرد جدیدی از یک سو و تبلیغات راست افراطی پوپولیست از سوی دیگر درگیر میشود. در واقع خط تمایز دقیقی مبتنی بر استدلالهای متقن اجتماعی و سیاسی میان این دو نحلۀ فکری در آثار منتشرشده ترسیم نمیشود.
باید گفت که مانیا هنر بهعنوان ناشری تازهکار هنوز در اول راه خود است. عملکرد این ناشر تاکنون از آن حکایت دارد که سعی دارد نویسندگان و مترجمان جریان انتقادی علوم اجتماعی و فلسفه را در راستای پروژهای مشخص گرد آورد. البته آثاری همچون دولت و انقلاب در ایران، در گذشته با ترجمۀ مترجم دیگری و با عنوان دیگری به چاپ رسیده است: زمینههای اجتماعی انقلاب ایران، ترجمۀ دکتر علی اردستانی، انتشارات نگاه معاصر.
ذکر این نکته ضروری است که اقبال بیشتر از سوی مخاطبان، مستلزم اتخاذ دیدگاهی جامعنگرتر، گذار از ادبیات معمول و سطحی رایج در آثار چپ و مهمتر از همه برقراری نسبت با وضعیت حال ایران است. چالش پیش روی این ناشر را میتوان اینگونه دید: چگونه باید از بحرانهای جریان چپ جدید عبور کند و در عین حال به نوعی ایدئولوژی راست ملایم و گاه افراطی تبدیل نشود؟
تحلیلنامۀ برخی کتابها
علیه اخاذی مضاعف؛ پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان/ اسلاوی ژیژک/ مانیا هنر
نگاهی اجمالی
اسلاوی ژیژک، فیلسوف جنجالی اسلوونیایی، در کتاب علیه اخاذی مضاعف؛ پناهجویان، ترور و دیگر دردسرهای مربوط به همسایگان، به سراغ یکی از مشکلات روز جامعۀ اروپا میرود: سیل پناهجویان و مهاجران غیرقانونی که خود را از شمال آفریقا و دریای مدیترانه به اروپا رساندهاند و خواهان زندگی توأم با آرامش و ثبات در کشورهای اروپاییاند.
نگاه ژیژک به این مسئله پیچیدهتر از پاسخهای سادهای از قبیل جذب همۀ آنها در جوامع اروپایی (موضع چپ لیبرال) یا اخراج آنها و بستن مرزها (موضع راست افراطی و پوپولیستهای مهاجرستیز) است. او با اتخاذ نگاهی ریشهای به این مشکل، بر این باور است که باید راهحلی گسترده از سوی اتحادیۀ اروپا در وهلۀ اول و دیگر قدرتهای بزرگ در وهلۀ دوم، در دستورکار قرار گیرد: «بازسازی جامعۀ جهانی بهگونهای که وضعیت زیست در موطن اصلی مهاجران بهبود یابد تا آنان برای فرار از جنگ بهسوی اروپا نیایند و به تنشهای فرهنگی و خشونتهای قومی دامن نزنند.»
از منظر ژیژک، متهم اصلی این وضعیت آنارشیک و بههمریخته، سرمایهداری جهانی است که در طول تاریخ، از سپیدهدم جنگهای استعماری تا سیاستهای میلیتاریستی و مالی متصلب کنونی، دست به انقیاد جوامع پیرامونی و فقیر زده و مدام بر مشکلاتشان افزوده است.
در صفحات مختلف این کتاب، نویسنده به موضوعات گوناگونی، همچون وضعیت مهاجران و مسلمانان در غرب، خشونتهای طبقاتی، بنیادگرایی دینی در قالب داعش، ضعفهای بنیادین رویکردهای چپ و راست و... میپردازد و در تبیین آنها از آرای روانکاوانۀ لکان و فروید، در کنار اندیشههای چپ و انتقادی بهره میجوید. علیه اخاذی مضاعف دعوتی است برای اندیشیدن به اتوپیایی که رسیدن به آن از مسیر واقعیت و پذیرش آن میگذرد.
مروری تخصصی
کتاب با بخشی تحتعنوان «یادداشت مترجمان» آغاز میشود. در این بخش، به آرای ژیژک در خصوص مباحث فلسفی و سیاسی پرداخته میشود که در ایران مغفول مانده و در سایۀ آثار سینمایی و پستمدرن او، از توجه لازم و کافی در فضای اندیشهای ایران محروم شده است. بهباور مترجمان، این بایکوتشدن و مسکوتماندن در بُعد جهانی نیز تابعی از وجه رادیکال فلسفۀ اوست که بهدنبال یافتن راهکارهایی عام و کلی برای برونرفت از مسائل و مشکلات است. بهغیر از این بخش و بخش یادداشتها که در پایان کتاب آمده، کتاب حاضر از دوازده فصل تشکیل شده است.
در فصل اول با عنوان «اخاذی مضاعف»، ژیژک به کلیت مسئلۀ بحران پناهجویان و نحوۀ مواجهه با آن در اروپا میپردازد و آن را ترکیبی از واکنشهای نامتجانس مانند انکار و خشم و ناامیدی میداند. او معتقد است اروپای غربی در قبال سیل پناهجویان از آفریقا و خاورمیانه، باید موضع «پذیرش» را برگزیند که بهمعنایی روشنتر، عبارت است از پیشکشیدن برنامهای منسجم در سراسر اروپا برای بررسی چگونگی مواجهه با مسئلۀ پناهجویان و حلکردن مشکلاتی که سبب میشود آنان خطرهای متعددی را برای رسیدن به خاک اروپا بپذیرند. ژیژک در اینجا از ایدئولوژی چپ لیبرال مبنی بر پذیرش همهجانبۀ پناهجویان و مسکوتگذاشتن تبعات فرهنگی آن از یک سو و ایدئولوژی راست افراطی و پوپولیسم مهاجرستیز از سوی دیگر انتقاد میکند.
در فصل دوم با عنوان «سقوط در دل مایلاستروم»، شاهد طرح سؤال نویسنده از وضعیت اروپا در دورۀ کنونی و میزان دموکراتیکبودن یا نبودن نظام تصمیمگیری در اتحادیۀ اروپا هستیم. در اینجا اروپا فضایی تصور میشود که باید بهدقت به ظرافتها و الزامات سیاسی و اجتماعی آن پرداخت تا بتوان تحلیل درستی از پدیدۀ مهاجران داشت. کلیشههایی که در ادبیات چپ وجود دارد نیز سبب بهوجودآمدن مشکلاتی در راه نیل به تحلیل درست مسئله میشود که در فصل سوم، «شکستن تابوهای چپ»، از آنها نام برده شده و پاسخ لازم داده میشود، تابوهایی همچون یکسانانگاری مذهب سیاسیشده با افراطیگری در خصوص اسلام، نهی هرگونه نقد بهبهانۀ اسلامهراسی، فاشیستی یا نژادپرستانه دانستن حفظ شیوهای خاص از زندگی و همارزی میراث رهاییبخش اروپا با امپریالیسم فرهنگی و نژادپرستی.
«سویۀ وقیح آیینها» عنوان فصل پنجم است. در این فصل، ژیژک به شباهت مسائلی که برای معتقدان به آیینهای مذهبی، در طول تاریخ ایجاد شده است، اشاره میکند و بینش جدیدی پیش روی خواننده میگشاید که در مسائل و مشکلات مربوط به پناهجویان نیز باید از مطالعۀ دیدگاههای لیبرالیستی و چپ اقلیتنگرانه و ازبالابهپایین اجتناب کرد و بیشتر راجع به اسلام و مسیحیت و یهودیت مطالعه کرد.
تجربۀ اعتراضات و تظاهرات سیاسیِ چندسالۀ اخیر غرب، ژیژک را به وامگیری یک مفهوم از والتر بنیامین سوق میدهد: خشونت خدایگانی. او در فصل ششم با همین عنوان، این بحث را پیش میکشد که از دل ناآرامیها و خشونتهایی که بهصورت جمعی در اعتراضات رخ میدهد، نمیتوان اعتقادی کلی استخراج کرد و این خشونتها بهگونهای فراگیر و بیبنیاد اتفاق میافتند. این نوع از خشونت، بدون هدف است و هیچ خواستۀ عینی و پراگماتیک ندارد؛ اما بهباور ژیژک میتوان از این خشونت خدایگانی معنایی رهاییبخش اخذ کرد. او برای تبیین جهان کنونی نیز از این موضوع استفاده میکند و این را نقص سیستم میداند که نمیتوان بهصورت عینی و پراگماتیک در برابر آن ایستاد و از خواستههای خود سخن گفت و در نتیجه باید بهسمت خشونتی کور و فراگیر رفت.
نویسنده در فصل هفتم با عنوان «اقتصاد سیاسی پناهجویان»، بهدنبال یافتن عوامل و کسانی است که آگاهی جمعی برای جابهجایی عظیم مردم را در آنها ایجاد میکنند. نخستین گام، یافتن دلیل غایی در فعالیت سرمایهداری جهانی و همچنین فرایند مداخلۀ نظامی غرب است. این بینظمی مداوم را میتوان چهرۀ حقیقی نظم نوین جهانی دانست. البته پس از بررسی کوتاهی که از تاریخ استعمار و مداخلات غرب ارائه میشود، ادامۀ متن کوششی است برای سلب مسئولیت کامل از اروپا در خصوص پذیرش تمام پناهجویان. ژیژک با تکیه بر دلایلی که دارد، مانند مخالفت فرانسه و آلمان با حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ یا مسئولیت دیگر کشورهای ثروتمند خلیج فارس، به این عمل دست میزند.
فصل هشتم، «از جنگهای فرهنگی به نزاع طبقاتی... و برعکس»، به مشکل کشورهای پذیرندۀ اروپایی و پناهجویان مهاجر پس از ورود آنها اشاره میکند. مسئلۀ مهم اولیه، شناخت تلقی مهاجران از غرب در رؤیاهایشان و مسئلۀ ثانویه نحوۀ ادغام آنها با ویژگیهای فرهنگی جامعۀ غرب است. نویسنده بر پایۀ تحلیل خود از آنتاگونیسم طبقاتی موجود در دو سوی این مسئله، سعی میکند نیروهای طبقاتی و نگرشهایشان را موشکافی کند.
در فصل نهم، «تهدید از کجا میآید؟»، تلقی مبتنی بر دوگانگی موجود در فرهنگ غربی که آن را دارای یک بُعد خوب مانند دموکراسی و آزادی و یک بُعد بد مانند استعمار و امپریالیسم میداند، نقد شده است و بر پایۀ تفکرات مهاجران از یک سو و واقعیاتی که توسط رسانهها پنهان میشوند از سوی دیگر، برداشتی مبتنی بر کلیت از فرهنگ غرب به مخاطب ارائه میشود.
در فصل دهم، «محدودیتهای همسایگی»، بر پایۀ درکی فلسفی و روانکاوانه از مفهوم «همسایه» که مبتنی بر نوعی شناختنداشتن و غیریتسازی است، به نحوۀ مواجهۀ مردمان اروپا با مهاجران پرداخته میشود. ژیژک صرف کمکهای خیر و بشردوستانه را کافی نمیداند و اکتفا به حسی خوب را بعضاً زمینهساز برخی اشتباهات میداند. پس کار اصلی که باید انجام داد، کدام است؟
فصل یازدهم، «هزاران نفرتانگیر در کلن»، علل خشونتورزی به زنان در جشن سال نو در کلن، توسط مهاجران پاکستانی را میکاود. بهباور نویسنده، مفهوم «خشونت کارناوالی» نمایشی از القای حس ترس و حقارت به دیگران است یا درونیکردن وضعیت نامساعد و رفتن به سراغ نهیلیسم و ویرانگری که صرفاً با آگاهیبخشیهای ساده حلکردنی نیست.
در نهایت در فصل دوازدهم، «چه باید کرد؟»، ژیژک بر اتخاذ رویکردی جهانی مبتنی بر همبستگی و تساهل فرهنگی تأکید میکند، رویکردی که در آن، همه مسئولیتهای خاص خود را دارند و مشارکتی همگانی است که به صلح و جهانی بهتر میانجامد.
درآمدی تحلیلی
کتاب علیه اخاذی مضاعف مانند دیگر آثار پرشمار ژیژک، اثری تقریباً شلخته به شمار میآید که در آن نویسنده برای طرح بحث خود، به سراغ هرچیزی میرود، از روایتهای تاریخی اروپا تا نظریات روانکاوانۀ فروید و لکان؛ بنابراین نمیتوان ادبیات کتاب را جدا از فضای فکری اصلی ژیژک به حساب آورد. مدعای او در این کتاب که خواهان ایجاد گفتمان جدیدی، ورای چپ لیبرال و راست افراطی، در خصوص مهاجران و پناهجویان است، بهصورت کامل محقق نمیشود. او گاهی به راست افراطی متمایل میشود، آنگاه که از خاصبودن اروپا و تعصب اروپایی دفاع میکند و گاهی به چپ لیبرال متمایل میشود، آنگاه که در نتیجهگیری کتاب، بهصورتی مبهم و کلی، به تساهل فرهنگی گرایش پیدا میکند.
ژیژک همچنان دیدی ازبالابهپایین به پناهجویان و مهاجران غیرقانونی دارد و نه به آثار نویسندگانی که روایتگر سخنان و تجربیات آنان بودهاند، ارجاع میدهد و نه خودش وضعیت آنان را روایت میکند. بهبیان روشنتر، نویسنده نتوانسته از شاخصهها و ویژگیهای ملیت خود، اسلوونیاییبودن، بهرۀ کافی را ببرد و اگر کسی نوشتۀ او را بدون ذکر نام نویسنده مطالعه کند، فرق چندانی میان آن و نوشتۀ یک متفکر ساکن اروپای غربی پیدا نمیکند.
بینش ژیژک راجع به دین، بهخصوص اسلام، عمیقتر از دیگر متفکران غربی است یا حداقل او خواستار آن است که نشان دهد به ورطۀ افراط و بدبینی آنان نمیافتد. با این حال، هنوز نمیتوان به مکفیبودن این بینش برای صدور حکم راجع به معتقدان آن دین رأی داد. در فصل «سویۀ وقیح آیینها»، سادهانگاری و سطحنگری نویسنده در مقایسۀ ادیان ابراهیمی مشهود است.
راهحلی که در این کتاب به مخاطب برای حل مسئلۀ پناهجویان ارائه میشود، راهحلی است که خود ژیژک به اتوپیاییبودن آن اذعان دارد. با این حال، پرسشی که همواره ذهن خواننده را درگیر میکند این است که برای کوتاهمدت چه راهحلهایی میتوان یافت؟ اگر امپریالیسم و سرمایهداری دست به جنگ و خشونت در خاورمیانه میزنند، قربانیان آنها باید چه کنند؟ آیا باید در کشور خود با وجود همۀ خطرها باقی بمانند تا بلکه اروپا و غرب به آگاهی برسند یا منافعشان تأمین شود و منطقه را ترک کنند؟ آیا باید بهسوی اروپا بگریزند و در نهایت، زمانی طولانی در صورت غرقنشدن در دریا را در کمپهای پرجمعیت پناهجویی بگذرانند تا شاید بتوانند اقامت بگیرند؟ و... .
سیارۀ زاغهها/ مایک دیویس/ مانیا هنر
نگاهی اجمالی
مایک دیویس در سیارۀ زاغهها تلاش کرده تصویری واقعی از آنچه امروزه در اکثر شهرهای جهان در حال وقوع است، بدهد: زاغهسازیهای گسترده. مناطقی که عمدتاً در حاشیۀ شهرها واقع شدهاند، ساختهشده از مصالح بیکیفیت ارزاناند و ساکنان آن محکوماند به محرومیت از خدمات اولیۀ شهری و بهداشت و امنیت حداقلی.
دیویس در جایجای کتاب بهسراغ اسناد سازمان ملل، نهادهای بینالمللی و گزارشهای خبرنگاران میرود تا فقر و ناکامی جمعیتی روزافزون را نشان دهد. در کینشاسا (پایتخت کنگو)، بنگلور (هند)، مکزیکوسیتی (مکزیک)، لاگوس (نیجریه)، ژجیانگ (چین) و... کیفیت زندگی مردم بر اثر سیاستهای نئولیبرالیِ تجویزشده توسط صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، سقوط کرده و قیمتهای روبهرشد زمین و بیکاری سبب شده است تا اکثریت جوانان و زنان و کودکان که در زاغههایی با وضعیتی دهشتناک زندگی میکنند، دست به کارهای سطح پایین خدماتی بزنند و کارفرمایان استثمارشان کنند. این کتاب روایتی است از سرنوشت مشترک اکثر اهالی سیارۀ زمین که دچار فقر و نابرابری شدهاند و نهادهای بینالمللی سرمایهداری بنیادیترین حقوقشان را به گروگان گرفتهاند.
مروری تخصصی
انتشارات مانیا هنر این کتاب را ذیل مجموعۀ تاریخ انتقادی به چاپ رسانده است. این نوع نگاه به تاریخ، با تاریخ مدرن فرق دارد و بهمعنای «تاریخی مؤثر از لحظۀ حال است که بتواند وضعیت کنونی ما را مورد کندوکاو تاریخی قرار دهد و با ترسیم مرزها و حدود تاریخی آن، امکان نقدش را فراهم سازد» (ص۹).
امیر خراسانی، مترجم کتاب، در بخش «سخن مترجم»، پیام اصلی کتاب را بر پایۀ همین دیدگاه به تاریخ، آگاهی از همسرنوشتی همۀ ما ساکنان زمین، فارغ از مکان زندگیمان میداند، اینکه «فرایند نولیبرالشدنِ زندگی شهری، عنقریب نفس سیاره را میگیرد و عمدۀ ساکنین آن را به زیستن در زاغهها محکوم میسازد» (ص۱۴).
در فصل اول کتاب، «دوران بحران شهری»، به تغییر شیوۀ سکونت غالب از شیوۀ روستانشینی به شهرنشینی پرداخته میشود. حدود ۹۸درصد از این تغییر بزرگ که از آن به «جهش» تعبیر شده است، در نواحی شهری کشورهای در حال توسعه روی خواهد داد. این جمعیت که پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰ به ۱۰میلیارد نفر برسد، غالباً در اَبَرشهرها (شهرهایی با جمعیت بیش از ۱۰میلیون نفر) و دِهشهرها (پهنههایی در پیرامون شهرهای بزرگ که کاربری و سکونت روستایی و شهری در آنها در هم آمیخته شدهاند)، سکونت خواهند گزید.
در فصل دوم با عنوان «شیوع زاغهها»، بر اساس گزارش «معضل زاغهها» که برنامۀ اسکان بشر سازمان ملل متحد آن را در اکتبر۲۰۰۳ منتشر کرده است، این بحران شهری و علل شیوع آن بررسی میشوند. تعریف زاغهها، سرشماری تعداد زاغهها در سرتاسر جهان و دستهبندی پرزاغهترین کشورها و گونهشناسی زاغهها مطالبی است که در این فصل مطالعه میکنید.
دیویس در گونهشناسی زاغهها، دستهبندی جدیدی ارائه میدهد. او نخست سه دستۀ اصلی هستۀ شهری و حاشیه و اردوگاههای پناهندگان را معرفی میکند. سپس از اسکانهای رسمی مانند لانۀ کارگری و غیررسمی مانند قاچاقنشینی، در دستههای اول و دوم نام میبرد. در ادامۀ فصل، به نمونههایی عینی از هر نوع اسکان ذکرشده اشاره میشود.
اما نقش دولت در مواجهه با این بحران چیست؟ دیدگاه بدبینانۀ نویسنده به دولت در عنوان فصل سوم، «خیانت دولت» و محتوای تکاندهندۀ آن مشخص است. در این فصل، دیویس بیان میکند که سیاستهای مسکن با هدف اسکان فقرا در اکثر کشورها سبب شده تا کارکنان دولتی و طبقۀ متوسط رو به بالای جامعه، خانهدار شوند. در چنین حالتی، دولت نقش مزاحم را برای زاغهنشینان بازی میکند که در هر دورۀ زمانی با حمایت طبقۀ متوسط، دست به تخریب زاغهها و انتقال اجباری ساکنان آن میزند.
یکی از دیدگاههای دیگر که توسط نهادهای بینالمللی و با همراهی سمنها (NGOs) به عرصۀ اجرا وارد شده است، پذیرفتن این شیوۀ سکونت بهجای مقابله با آن و تلاش برای توانمندسازی ساکنانش است. در فصل چهارم با عنوان «خیال خام خودیاری»، نویسنده دست به نقد این ایده و نظریهپرداز اصلی آن، هرناندو دو سوتو، میزند و دادن مالکیت رسمی به زاغهها را سرآغاز راندن طبقات محروم از زاغهها و انتفاع بیحدوحصر طبقۀ متوسط میداند. در واقع نمیتوان به مالکیت رسمی و ورود دولت خوشامد گفت، وقتی اکثر فقرا اجارهنشین زاغهها هستند و توان پرداخت اجارۀ بالارفتۀ ناشی از خدمات دولتی را ندارند.
«اوسمان در منطقۀ حارهای» عنوان فصل پنجم است که فضایی متفاوت با دیگر فصلهای کتاب دارد. اگر در باقی فصلهای کتاب شاهد فقر و تنگدستی و سیاهروزی ساکنان زاغههای کثیف بودیم، در این فصل تصاویر مناطق جزیرهایشکلی از کشورهای جهان سوم در پیش چشممان قرار میگیرند که بهدنبال رؤیای بورلیهیلز و منهتنشدن هستند. دیویس در این فصل، پرده از سبک زندگی اغنیا، طبقۀ متوسط وابسته به دولت و سیاستمداران جهان سوم برمیدارد که در مناطقی با بهترین امکانات زیست میکنند، از بزرگراههای ساختهشده توسط بخش خصوصی گذر میکنند تا چشمشان به مناطق کثیف مرکز شهر نخورد و در نهایت در حصاری در انواع موانع فلزی و الکترونیکی، امنیت خود را میجویند.
اما زندگی در زاغهها چگونه جریان دارد؟ پاسخ این سؤال را میتوان در فصل ششم، «زیستبومِ زاغهها»، یافت. از خبر کشته و مجروحشدن عدۀ زیادی در سیل در آسیای جنوبشرقی تا آتشسوزی گستردۀ یک زاغه در هند بهعلت حریق کارخانۀ مواد شیمیایی، سرنخهایی در این فصل هستند که زندگی در زاغهها را فاقد حداقلیترین نیازهای زندگی معرفی میکنند: امنیت، بهداشت، غذا و حتی نبود مکان کافی برای قضای حاجت!
چرا زاغهنشینان به این حالوروز افتادهاند؟ بهنظر دیویس، کلیدواژۀ اصلی در اینجا «سیاستهای تعدیل ساختاری» هستند که بر مبنای ایدئولوژی نئولیبرال توسط نهادهای بینالمللی مالی به کشورها تحمیل میشوند و سبب میشوند تا کشورها با کاهش شدید بودجۀ خود، اصل و فرع بدهیهای خود را پرداخت کنند و در عین حال با بازکردن درِ اقتصاد خود بهسوی جهان و خصوصیسازی خدمات عمومی، شاهد افزایش بیسابقۀ قیمتها و بیکاری و سیاهبختی مردم خود باشند.
در فصل هشتم، «انسانیت مازاد»، به وضعی پرداخته میشود که کشورهای در حال توسعه، تحت سیطرۀ دیکتاتورهای مجری سیاستهای نهادهای بینالمللی به آن دچار شدهاند. نمونهاش کینشاسا پایتخت کنگو است که اقتصاد ویرانشدهاش سبب رویآوری مردم زاغهنشین به جادوگری شده است. کینشاسا نمونهای عبرتآمیز برای دیگر کشورهاست.
عنوان مؤخره کتاب، «پاییندست خیابان ویتنام»، از نام بلوار اصلی شهرک صدر بغداد گرفته شده است؛ زیرا سپاه المهدی این شهرک را همچون ویتنام مدفن سربازان آمریکایی در آیندهای نزدیک معرفی میکند. بهنظر دیویس، زاغهها به دردسری برای نهادهای نظامی مدرن ایالات متحده تبدیل شدهاند. جان کلام آن است که وضعیتی که نئولیبرالیسم برای اکثر فقرا به ارمغان آورده است، در نهایت به ابزاری برای نابودی میلیتاریسم خودش منجر میشود که تجلی آن تصویر، تهیدستان پنهانشده در پستوهای زاغههاست که سربازان آمریکایی را میکشند.
درآمدی تحلیلی
سیارۀ زاغهها ترکیبی است از علم و انتقاد. کتابی است که از دستاوردهای جامعهشناسی شهری، جغرافیا، زمینشناسی، اقتصاد و سیاست استفاده میکند تا صدای اعتراض به نئولیبرالشدن اقتصاد و سیاست را بازنمایی کند. از آمارهایی که در این کتاب بهکرّات از آنها استفاده شده و اکثر آنها را خودِ نهادهای بینالمللی، مانند سازمان ملل ارائه کردهاند، تا گزارشهای تکاندهندۀ خبرنگاران و روزنامهنگاران و گزارشگران میدانی، همه بهدنبال آن هستند که نشان دهند مطلوبیت و رفاه و کارایی سیاستهای نئولیبرالی تنها روی کاغذ برای همه رخ میدهد و اما در جهان واقع، سبب شده است تا اکثر مردم به تهیدستی بیفتند و از خدمات اولیۀ زندگی شهری عادی محروم باشند.
کتاب در کشور یا قارۀ خاصی محدود نمیماند و سعی میکند بهعنوان خود وفادار باشد: سیارۀ زاغهها. بهدلیل استفادۀ فراوان از قوانین خاص، مکانهای جغرافیایی و اصطلاحات تخصصی در کتاب، نیاز بود که توضیحات لازم در پانوشت بیاید که خوشبختانه نویسنده در این کار وظیفهاش را بهخوبی انجام داده است و کمتر اصطلاحی است که برای خوانندۀ فارسیزبان گنگ بماند. همچنین جعل واژههای تازه در خصوص جامعهشناسی شهری از دیگر قوتهای کتاب است.
در پایان کتاب، فهرستی از اصطلاحات انگلیسی بههمراه معنای فارسی در بخش «واژهنامه» آورده شده است. متأسفانه بیشتر آمارهای کتاب، بهدلیل آن که در ۲۰۰۶ به چاپ رسیده است، قدیمیاند. در خصوص ایران صرفاً دو یا سه بار، به زاغههای اسلامشهر یا سیاستهای نئولیبرالی طی سالهای ۱۹۹۲ و ۱۹۹۵ اشاره شده است و با توجه به اینکه یکی از منابع کتاب حاضر «سیاستهای خیابانی» اثر آصف بیات است، لزوم توجه بیشتر به ایران روشن است.
از مباحث درخشان کتاب میتوان به مؤخره اشاره کرد که پیامدهای نظامی زاغهنشینی برای ارتش ایالات متحده را بررسی کرده است. با این حال از فصلهایی که جایش در کتاب خالی است، بررسی راهکارها در آینۀ یک آیندهپژوهی مبتنی بر استراتژیهای پیش رو است که راهحلهای پیشنهادی نویسنده یا دیگران برای معضل زاغهنشینی را در بر گیرد.