
انقلاب هندسه جنسیت زن و مرد را تغییر داد
نشست تخصصی با محوریت «آسیبشناسی گفتمانهای معاصر در حوزه زنان» با حضور دکتر عاطفه صادقی، پژوهشگر زنان و خانواده، مهدی تکلو، پژوهشگر حوزه زنان و منصوره رضایی، کارشناس، شنبه 29اردیبهشت 1403 در سالن یاس سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، نشست تخصصی با محوریت «آسیبشناسی گفتمانهای معاصر در حوزه زنان» با حضور دکتر عاطفه صادقی، پژوهشگر زنان و خانواده، مهدی تکلو، پژوهشگر حوزه زنان و منصوره رضایی، کارشناس، شنبه 29اردیبهشت 1403 در سالن یاس سیوپنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
باید کیفیت مشارکت زنان بررسی شود
صادقی درباره عمدهترین چالشهای حوزه مطالعات زنان بیان کرد: مسائلی که جنسیت را در جامعه ایرانی پساانقلاب شکل میدهند، متفاوت از زمینههای پیشین، در مواجهه با غرب شکل گرفته و نحوه بودن زنان در اجتماع را متفاوت از قدیم میکنند. متاسفانه جنسیت در فضای آکادمیک از جهان دیگری میآید و با وجود اینکه از جامعه بازخورد میگیرد، بهمسئله زن ایرانی نمیپردازد. ما به قدری که درباره حضور زنان در ورزشگاه بازخورد داریم، درباره مسئلهای همچون بیمه بازخورد نگرفتهایم. این در حالی است که برای نمونه در قانون آمده زنان روستایی دارای 3 فرزند و بیشتر باید بیمه مستمری داشته باشند؛ ولی چون این موضوع قانونی ضریب عمومی نگرفته، وارد مطالبات اجتماعی نیز نشده و در نتیجه از اجرا دور مانده است.
او با بیان اینکه هر جا ما ادبیات خاص خود را در زمینه انقلاب اسلامی برپا کردهایم شاهد افقگشایی بودهایم، گفت: نخستین حضور زنان ایرانی در یک گفتگوی جهانی، در کنفرانس 1995 پکن بود. ایران برای نخستینبار در آن کنفرانس ایده عدالت جنسیتی که ایدهای کاملا ایرانی است را مطرح کرد؛ اما ادبیات نظری چنین ایدهای مطرح نشد.
او با یادآوری دیدگاه رهبری درباره مشارکت زنان بیان کرد: وقتی ما از مشارکت سیاسی زنان میگوییم، بسیار کمیگرا صحبت میکنیم؛ اما ادبیات رهبرمعظم انقلاب درباره مشارکت زنان از کیفیتی صحبت میکند که در بیان اهل نظر کمتر نمود داشته است. در حوزه حضور زنان نماینده مجلس شورای اسلامی که بالاترین مسند سیاستی زن در چارچوب سازمانی نظام جمهوری اسلامی است، کارنامه ما نسبت به کشورهای همسایه از حیث آماری ضعیفتر است؛ ولی حضور آنان در این مسند باید از دیدگاه کیفی نیز بررسی شود. ما به ادبیاتی نیاز داریم که کیفیت شیوه مدیریتی زنان را در فضای سیاسی نشان دهد.
نقشپردازی زن ایرانی در فقدان او معلوم میشود
او بیان کرد: نظامهای معانی و شبکههای معناساز در بستر شرایط فرهنگی و سیاسی شکل میگیرند. دانش در منظر انسان مسلمان ایرانی آنقدر والا و باحیثیت است که آن را از بیگانه نیز میآموزد و زنان نیز وارد عرصه کنشگری میشوند. اما فضای اشتغالی برای ورود زنان فضای امنی تلقی نشده. این وضعیت کاملا درونخانوادگی است و در اینباره میتوان به نمود و چگونگی حضور زن در حوزههای رسمی، عمومی و غربی اشاره کرد. زن ایرانی با الگوهای گوناگونی در ارتباط است. حاکمیت سیمایی از زن رسمی به او القا میکند و غرب، سیمایی از زن غربی و در این میان بانوی ایرانی، خود را در جامعه عمومی خود فراموش میکند و میان این انتخابها دچار بحران میشود.
صادقی تاکید کرد: هنوز فضای گفتگویی بین ما شکل نگرفته و علاوه بر فقر نظر، مشکلاتی دیده نشده و مسائلی چون حضانت و... نیز داریم. ذهن و روان زن ایرانی بهدلیل درگیر شدن با چنین مسائلی، از مسائل اصلی دور مانده است. با این حال میتوان گفت معیار اصلی و فرعی بودن مسائل به تشخص زن بستگی دارد و ممکن است موضوع اصلی زن تهرانی با زن بوشهری متفاوت باشد. این موضوع با روایت زنان از حوزههای گوناگون بهبود بسیاری یافته است.
وی با تاکید بر آنکه بانویی که به جمهوری اسلامی ایران آری گفته خود را در بطن سیاست قرار داده است، بیان کرد: زن ایرانی با دستور و فرمی که درباره چگونگی بودنش در میدان سیاست از رهبرانی چون امام خمینی و شهید مطهری گرفته، در اجتماع حاضر شده است. اما باید دانست به همان نسبت که تودهوار وارد سیاست شده توانسته کنشگر سیاسی نیز باشد یا خیر. لازم است زنان حوزه عمومی با یکدیگر و با حاکمیت گفتگو کنند؛ اما از گذشته، هرجا که زنان میخواستند با حاکمیت به گفتگو بنشینند، افرادی از خارج این فضا را از بین برده و فضا را امنیتی کردهاند.
صادقی با یادآوری اینکه حضور و نقشپردازی زن ایرانی در فقدان او آشکار میشود گفت: در جامعه از زنان معمولی که در زندگی خود قهرمانان بزرگی بودند و برای نمونه همسرشان را از اعتیاد نجات دادهاند یا نانآور خانواده شدهاند صحبت نمیشود. لازم است در مقابل زنان رسمی که شاخص هستند و با چندین مدرک تحصیلی، چندین فرزند و خانوادهای عالی دارند، زنان معمولی نیز روایت شوند.
بانوی ارزشمند ایرانی را اقلیتی بررسی کردهایم
مهدی تکلو، پژوهشگر حوزه زنان، در این خصوص بیان کرد: ما در خلال انقلاب اسلامی حرکت تاریخی دیگری را در دست گرفتیم و سرنوشتمان تغییر کرد. انقلاب، نهتنها مسیر، بلکه هندسه جنسیت زن و مرد و نقاط اثرگذاری آنان را تغییر داد و از جایگاهی که پیش از آن حضور نداشتند جا به جا کرد. زن ایرانی واقعا بانویی بزرگ است. زنانگی در وجه قدرت که با اراده او برای صحنهگردانی ترکیب میشود شیوه شاخص نزدیک به طبیعت اوست.
تکلو در خصوص مطالعات این حوزه گفت: در مسائل حکمی ما، بهمسئله زنان اشاره شده اما به دلیل نپرداختن به آن بهشکل موضوعی هستیشناسانه، ما زن را از نظر تعاملی به شکلی اقلیتی بررسی کردهایم. این مسائل ما را به حاشیه میبرد. ما در این موضوعات فقر نظری داریم و بسیاری از آثار تولید شده، ترجمهای هستند. ما بیش از اینکه به اهمیت جنسیت بپردازیم، باید بدانیم فقدان مبنایی داریم و به همین دلیل نیز امکان خلق و نقد وجود ندارد. باید ظرفیت ذهنی مردم را نیز در نظر داشت. مردم همان سرمایههای فکری هستند که با گفتمان مناسب با آنان، امکان رویکرد تدافعی نسبت به غرب فراهم میشود.
او تاکید کرد: زن کنونی همان کسی نیست که پیش از انقلاب بوده. زن دوره جدید، انقلاب را تجربه کرده، جنگ را سامان داده و در اوایل دهه هفتاد تلقی واپسگرایانهای از بازگشت به دوره قبل را تجربه کرده است. پس از آن نیز در عرصههای گوناگون نیز وارد شده و آمار حضور در بسیاری حوزهها را بالا برده است.
باید سرچشمه را جستجو کرد
تکلو بیان کرد: نهاد فکری ما دچار رکود است و با وجود اینکه روز به روز به اندیشکدههای زنان بیشتر میشود، اما هنوز رکود داریم. ما از سرچشمههای اصیل دور ماندهایم. جریان علم ما تولید دارد اما حرف حقیقی ناب نمیزند و تولیدش بیبرکت است. در این جریان گفتمانی درونی شکل گرفته که تنها موجب تورم ادبیات زنان شده، لفظپردازی است و چون مناسب موقعیت زن ایرانی نیست، به بار نمینشیند. باید به این سوال پاسخ داده شود که مسئله زن از کدام باب مسئله شده؟ خانواده؟ حجاب؟ نهادهای سیاسی؟ باید مسئله شفاف و از سرچشمه حل شود. ما پیشتر مناظراتی دوگانه از حجاب میشنیدیم و امروز نیز با وجود تغییر زنان، همچنان با همان مسائل روبهروییم که علت آن عدم گفتگوی مناسب است. یکی از موانع گفتگو نیز همین است که ما زن ایرانی مسلمان را نمیشناسیم. ما در تمام این سالها با رودربایستی و سانسور با رهبری صحبت کردهایم.
وی افزود: سرچشمه دیگر فقدان گفتگو، خود زن است. هیچکس به این سوژه نزدیک نمیشود. زن ایرانی در هر سبک و سلیقهای سرشار از داده و امکان برای تفسیر و معناست. اما گفتمانهای کلان موجود که گفتمانهایی ارتباطی و شرقی-غربی هستند هرگز کلام گشودهای دراینباره ندارند. پس خود زن نیز نمیتواند خود را نشان دهد. باید توجه داشت که بازتاب درونیات زن ایرانی و تبدیل شدن به گفتمانی مشترک سایر گفتمانها را نیز پوشش میدهد.