آنچه با قلم به بند کشیده می‌شود، به‌سختی تحریف می‌شود
سه شنبه 20 آذر 1403

گفت و گو با مریم مقانی، برگزیده بخش رمان در دور اول جایزه جهانی ادبیات فلسطین/

آنچه با قلم به بند کشیده می‌شود، به‌سختی تحریف می‌شود

مریم مقانی گفت: آنچه با قلم به بند کشیده می‌شود، به‌سختی تحریف می‌شود. در تمام قالب‌های روایی می‌توان موضوع فلسطین و حوادث محور مقاومت را بیان کرد. ما نیاز داریم صحیح‌ترین روایت‌ها را تبدیل به داستان و شعر و خاطره و... کنیم. رژیم جعلی به تغییر و تحریف واقعیت به نفع خودش عادت دارد. در موضوع هولوکاست این را دیده‌ایم. اگر ما در این زمینه دست برتر را داشته باشیم، تا حدی می‌توانیم جلوی آن‌ها را بگیریم. چه امروزیان و چه آیندگان نیاز به دریافت تحلیل درست از واقعیت محور مقاومت دارند.

رسالت اهالی رسانه و قلم در این مبارزه تاریخی چیست؟

همیشه اهالی قلم و هنرمندان نسبت به دیگر اقشار جامعه در مواجهه با مسائل روز واکنش سریع‌تر و احساسی‌تری دارند. بسیار طبیعی است که موضوع مقاومت به‌سرعت میان اهالی قلم بازتاب پیدا کند. فارغ از هر موضعی، نویسندگان باید وارد گود شوند و درباره جنایات رژیم جعلی بنویسند. طیف آرای مختلف می‌تواند پویایی ایجاد کند و نقد و بررسی آثار منجر به جریان‌سازی خواهد شد.

به نظر شما تولید ادبیات مقاومت و روایت مبارزه تا چه اندازه در جلب توجه ملت‌ها به مسئله فلسطین مؤثر است؟

آنچه با قلم به بند کشیده می‌شود، به‌سختی تحریف می‌شود. در تمام قالب‌های روایی می‌توان موضوع فلسطین و حوادث محور مقاومت را بیان کرد. ما نیاز داریم صحیح‌ترین روایت‌ها را تبدیل به داستان و شعر و خاطره و... کنیم. رژیم جعلی به تغییر و تحریف واقعیت به نفع خودش عادت دارد. در موضوع هولوکاست این را دیده‌ایم. اگر ما در این زمینه دست برتر را داشته باشیم، تا حدی می‌توانیم جلوی آن‌ها را بگیریم. چه امروزیان و چه آیندگان نیاز به دریافت تحلیل درست از واقعیت محور مقاومت دارند.

چه شد که به نوشتن در موضوع فلسطین روی آوردید؟

موضوع فلسطین دغدغه دوران نوجوانی من بود. تقریبا ۱۵ سال پیش نوشتن جدی را با داستانی درباره فلسطین آغاز کردم. حتی وقتی هم درباره فلسطین نمی‌نویسم، باز هم ناخودآگاه موضوع خاورمیانه و نسبت آن با جهان در داستان‌هایم دیده می‌شود.

با جایزه جهانی ادبیات فلسطین چگونه آشنا شدید؟

من با این جشنواره آشنا نبودم. همان‌طور که گفتم، موضوع فلسطین دغدغه شخصی‌ام بوده و هست و برای نوشتن از آن، توجهی به جوایز یا سفارش گرفتن از ارگانی ندارم. یک هفته مانده به اختتامیه با من تماس گرفتند و گفتند کتاب «چشم‌هایم در اورشلیم» نامزد جایزه جهانی فلسطین شده است.

به‌عنوان یکی از برگزیدگان دور اول جایزه جهانی ادبیات فلسطین، ضرورت تأسیس چنین جایزه‌ای را که به دنبال تقویت تولید آثار خوب و باکیفیت در موضوع فلسطین است، در چه حد می‌دانید؟

من آثار زیادی دارم که در جشنواره‌های کشوری برگزیده شده‌اند. هیچ‌کدام از آن‌ها را به قصد شرکت دادن در جشنواره‌های ادبی ننوشته‌ام؛ اما برگزیده شدن در این جشنواره به من انرژی و انگیزه مضاعف داده است. انتخاب داستانی از ایران در این جایزه که دورنمای بین‌المللی دارد، هم باعث ایجاد انگیزه در دیگر نویسندگان می‌شود و هم حس همدلی بین ادبیات کشورهای منطقه را قوت می‌بخشد. داستان‌نویس می‌نویسد تا اثرش دیده شود. اگر اثر او بازخورد بین‌المللی بگیرد، در قبال زحمت جان‌فرسای نوشتن به احساس رضایت دست پیدا می‌کند.

به نظر شما وجود یک جایزه ادبی جهانی برای روایت داستان فلسطین و مقاومت، چه اندازه در تقویت مبارزه نرم و فرهنگی با رژیم صهیونیستی مؤثر است؟

همان‌طور که گفتم، آن‌چه به بند قلم می‌آید، ماندگار می‌شود. حتی همین امروز و در این دنیای شلوغ باز هم ادبیات ضریب نفوذ و بازخورد انکارناپذیری در جریان فرهنگی دارد. قلم می‌تواند سلاح باشد، اگر نویسنده آرمان‌خواه و آزاداندیش باشد. قلم من نویسنده بزرگ‌ترین سرمایه من است و شاید تنها وسیله‌ای باشد که با آن می‌توانم دین خودم را به جریان مقاومت ادا کنم. جایزه جهانی می‌تواند آنچه من خلقش را وظیفه انسانی و دینی خودم می‌دانم، در سطح جهان گسترش و ضریب دهد.

چه راهکارهایی برای گسترش دامنه مخاطبان جهانی آثار برگزیده این جایزه پیشنهاد می‌کنید؟

ترجمه آثار به زبان‌های مختلف تنها روش گسترش مخاطبان است. حتی معتقدم دیگر آثار نویسندگان ایران در زمینه‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی باید ترجمه شود تا کشورهای منطقه بیشتر با ما آشنا شوند. تبادل آثار ادبی بین ایران و دیگر کشورها همدلی آسانی با برد و دامنه وسیع ایجاد می‌کند، بدون آنکه نیاز به هزینه بالایی داشته باشد و در سطح بالاتر می‌تواند در سینما و سریال‌سازی هم ادامه پیدا کند.

چه اقداماتی می‌توان برای تشویق و تقویت راویان مبارزه و حماسه ملت فلسطین انجام داد؟

نویسندگانی که در این حوزه قلم می‌زنند، چیزی نمی‌خواهند جز آنکه آثارشان منتشر شود و به دست خواننده برسد.

چگونه می‌توان نسل جدید نویسندگان را به نوشتن و بیان روایت‌های مقاومت ترغیب کرد؟

من در دوره‌های آموزش داستان‌نویسی یا در جلسات گپ‌وگفت‌ و دورهمی‌های دوستانه متوجه شده‌ام که اتفاقا جوان‌ها و نوقلم‌ها بیش از پیشکسوت‌ها به نوشتن در حوزه مقاومت و فلسطین مشتاق‌اند؛ اما نمی‌دانند آثارشان را برای چاپ به کجا بدهند. پویش‌هایی که ناشران را به سمت چاپ آثار خوب و قوی نوقلم‌ها سوق می‌دهد، بزرگ‌ترین لطف را در حق این جریان ادبی می‌کند.

آیا پیشنهادی برای توسعه همکاری‌های بین‌المللی در زمینه ادبیات مقاومت دارید؟ چگونه می‌توان این همکاری‌ها را تقویت کرد؟

یکی از روش‌های نوشتن از موضوعی، قرار گرفتن در فضای آن است. قطعا حضور یافتن نویسندگان در اتمسفر و فضایی که به جریان مقاومت منطقه نزدیک است، می‌تواند ذهن نویسنده را قرین به موضوع کند. اکثر کشورهای منطقه عرب‌زبان‌اند و این اشتراک زبانی ظرفیت بالقوه همدلی را در آن‌ها ایجاد کرده؛ اما ما چون چیزی از زبان و فرهنگشان نمی‌دانیم، به‌سختی می‌توانیم زیست آن‌ها را درک کنیم و از ایشان بنویسیم.

آیا این جایزه می‌تواند به‌تنهایی خلأهای تولیدات ادبی با موضوع فلسطین را در سطح جهان جبران کند؟ شما چه پیشنهادهای دیگری دارید؟

قطعاً خیر. تولیدات ادبی در درجه نخست، همت نویسنده در ورود به این عرصه سخت را طلب می‌کند. در مرحله بعد، استقبال مخاطب است که نویسنده را مشتاق‌تر می‌کند. اگر اثرش ترجمه شود و مخاطب برون‌مرزی داشته باشد، چه بهتر. چون سا‌ل‌هاست هم در حوزه داستان و‌هم فیلمنامه قلم می‌زنم، بسیار مشتاقم که جریان اقتباس از آثار ادبی در کشور رونق پیدا کند و فیلمسازان و فیلمنامه‌نویس‌ها فیلم‌هایی با موضوع مقاومت و با نگاهی به آثار نوشته‌شده در این زمینه تولید کنند. یکی از دلایل موفقیت فیلم «بازمانده» که از معدود آثار ساخته‌شده در ایران در موضوع فلسطین است، اقتباس فیلم از یک رمان است.

با توجه به اینکه مسئله فلسطین مسئله‌ای جهانی است، چه مفاهیمی را از فلسطین می‌توان بیشتر در سطح جهان مخابره کرد تا جایزه رشد و توسعه یابد؟

من به‌عنوان نویسنده ایرانی بسیار دوست دارم نسبت خودم را با مقاومت در آثارم به تصویر بکشم؛ چون همدلی بالقوه‌ای بین اعراب به لحاظ اشتراک زبانی وجود دارد که ما آن را نداریم. اشتراک ما با جبهه مقاومت در درجه اول مسلمان بودنمان است که البته همین را هم بسیاری از اعراب برنمی‌تابند؛ چون شیعه هستیم. مقاومت در کاستن این شکاف بسیار مؤثر بوده است؛ چون دارد اهل تشیع را در حمایت از فلسطینی‌ها قدرتمندتر نشان می‌دهد. اینکه می‌گویم بیاییم نسبت یک انسان ایرانی را با مقاومت برای خوانندگان عرب‌زبان منطقه تعریف کنیم، به این دلیل است که رسانه‌ها خیلی سعی کرده‌اند ایران را در ماجرای سوریه مقصر نشان داده، یا نسبت اسرائیل و ایران را به منازعه بر سر قدرت تنزل دهند. بنابراین وقتی یک مخاطب عرب‌زبان داستان من ایرانی را می‌خواند، می‌خواهد بداند دلیل حمایت من از جریان مقاومت چیست. دینم؟ زبانم؟ یا چه؟ باید بر انتقال این مفهوم که مسجدالاقصی برای منِ ایرانی چه تعریفی دارد، تمرکز کرد. یا مثلاً روی سابقه تاریخی دشمنی یهود و ایرانیان که هنوز ادامه دارد و اتفاقاً الان دارد تحریف می‌شود، کار کرد تا مخاطب بین‌المللی بداند هیچ توافق و دوستی‌ای نمی‌تواند بین ایران و صهیونیسم حاصل شود و ما با آن‌ها خصومت ریشه‌ای و دیرینه داریم.

نظر بدهید