
معرفی کتاب «فرار ماردوش» رتبه سومدر بخش داستان کودک و رمان نوجوان چهارمین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو
کتاب «فرار ماردوش» اثری داستانی با پسزمینهای تاریخی و اجتماعی است که در یکی از شهرهای گیلان روایت میشود. حوادث این رمان در سال ۱۳۵۷ و در اوج فعالیتهای انقلابیها رخ میدهد؛ زمانی که فضای جامعه پر از التهاب و اضطراب و خفقان است.
داستان از همان ابتدا با تنش و تعلیق آغاز میشود و خواننده را درگیر میکند. دو خواهر و برادر نوجوان، علی سیزدهساله و نرگس پانزدهساله، هنگام پخش اعلامیههای انقلابی تصمیم میگیرند برای تنبیه خان، چرخهای ماشینش را پنچر کنند؛ اما درست در لحظۀ حساس، خان و دارودستهاش سر میرسند و همۀ نقشهها نقش بر آب میشود. نرگس برای پنهان کردن اعلامیهها آنها را زیر چادرش مخفی میکند؛ اما اضطراب شدید او را از پا میاندازد و بسته از دستش میافتد. این لغزش کوچک دستاویزی بزرگ برای خان فراهم میآورد؛ فرصتی تا خانواده را تحت فشار قرار دهد و از پدرشان باجی سنگین بخواهد؛ باجی که به قیمت آینده و زندگی نرگس تمام میشود. خان برای لو ندادن آنها به شهربانی، شرطی هولناک میگذارد: نرگس باید به عقد او درآید.
خان بیپروا و با گستاخی، خواستگاری خود را از نرگس مطرح و تهدید میکند که در صورت مخالفت، بچهها را تحویل ساواک خواهد داد. خانه در سکوتی سنگین و فضایی غمبار فرومیرود. نرگس با بدنی لرزان اشک میریزد، مادر به نفرین متوسل میشود و پدر در کنج خانه میداند که راه فراری وجود ندارد. او بهخوبی واقف است که اصلانخان به اندازهای قدرت دارد که تنها با یک پاپوش ساختگی بتواند سرنوشت خانواده را به شکنجهگران ساواک بسپارد.
فرار ماردوش روایتی نفسگیر از ظلم، بیعدالتی، ترس و بیپناهی مردمی است که در سالهای پیش از انقلاب با تمام وجود طعم ستم و استبداد را چشیدهاند. این کتاب فراتر از یک داستان نوجوانانه، پلی میان فرهنگ کهن ایران و واقعیتهای معاصر ایجاد میکند. نویسنده با الهامگیری از شخصیتها و رویدادهای شاهنامه، به داستان هویتی ویژه میبخشد و نشان میدهد که ارزشهای پهلوانی و مفاهیم والای انسانی همچنان در زندگی امروز معنا و جایگاه دارند.