مأمور
مأمور، داستان نویسندهای را روایت میکند که پس از نگارش چهار رمان درباره چهار پیامبر اولوالعظم(ع) برای نگارش آخرین رمان با موضوع پیامبر خاتم(ص) دچار مشکلات و سردرگمیهای زیادی شده است. ارتباط با ناشر و الهامهای شخصی برای نوشتن و درگیریها و سردرگمیهای شخصی و روانی او باعث شده است که نویسنده در نگارش این رمان با مشکل مواجه شود و این موضوع منجر به ماجراهایی برای او میشود.
در این اثر مرز میان واقع و فراواقع در وقایع داستانی به طریقی باورپذیر و تکنیکی ترسیم شده است. چنانکه، نویسنده در این رمان توانسته از پس عجین کردن فضاهای واقعی و فراواقعی به نحو تکنیکی و باورپذیر برآید. در نتیجه کتاب به جهت موضوع و ساختار تکنیکی اثری درخور توجه به شمار میآید.
شخصیتها در رمان مامور بسیار محدودند و این ریسکی بزرگ است چون در رمانی با این حجم حفظ تعلیق با این ۵ نفر شخصیت و نگه داشتن خواننده بسیار سخت است اما موذنی از پس این آزمون به خوبی بر میآید چرا که با پاسکاری های خوب گفتگوها بین شخصیتها در رمان خستگی بر خواننده چیره نمی شود.
و در نهایت اینکه رمان به زیبایی پایان می یابد، ایلیا توبه می کند و لذت نوشتن قصه پیامبر را به او میدهند و تو می فهمی که باید برای نوشتن برگزیده باشی انتخاب میشوی فرشته الهام به سویت میآید برای ماموریتی که برای تو مشخص است و این لذت کمی نیست.
مامور اثری است خواندنی و شاید متفاوت با دیگر داستانهای مذهبی و غیر از مذهب دغدغه نویسندگی شوریدگیهای نویسنده بودن و آنچه نویسنده را نویسنده میکند به خوبی به تماشا میگذارد او که نویسنده است با خواندن مامور با او همذات پنداری میکند.