پنجشنبه 30 آبان 1398
پیامبر رحمت در قاب کتاب
به مناسبت ایام هفتۀ وحدت و ولادت حضرت محمد(ص)، نشست کتابخوان «پیامبر رحمت» با هدف آشنایی با زندگی و سیرۀ پیامبر از طریق معرفی کتابهای مفید به میزبانی کتابخانۀ مرکزی پارک شهر برگزار شد.
نشست کتابخوان تخصصی پیامبر رحمتl در کتابخانۀ پارک شهر، با حضور شخصیتهای مختلف ادبی و سیاسی برگزار شد.
در ابتدای این نشست، محمدرضا سرشار به معرفی کتاب آنک آن یتیم نظرکرده پرداخت و بیان کرد: «قبل از انقلاب، رمانی دربارۀ زندگی حضرت رسولl میخواندم که نویسندۀ متشرعی نداشت؛ اما زبان عربی را خوب میدانست و سررشتهای در داستاننویسی داشت. این کتاب اثر خیلی خوبی روی من گذاشت. آن زمان، به دلایلی علما منابعش را قبول نداشتند؛ اما وقتی آن کتاب را خواندم، عاشق پیامبر شدم و هرگز از دلم بیرون نرفت. احساس کردم یک داستان میتواند با انسان چهکار کند.»
سرشار: تحتتأثیر یک کتاب دربارۀ حضرت رسولl قرار گرفتم و عاشق پیامبر شدم
وی با بیان اینکه حس کردم اگر کسی پس از دهها سال، با منابع معتبر و علم روز داستاننویسی اثری بنویسد که مطلوب و تأثیرگذار باشد، چقدر میتواند مثمرثمر باشد، گفت: «سال 1359 آرزو کرده بودم چنین کاری را تولید کنم؛ هرچند نویسنده حق ندارد قبل از رسیدن به اوج نویسندگی، وارد این عرصه شود. ازاینرو، ابتدا دورخیز کردم. دو قسمت را سال 1360 برای نوجوانان نوشتم؛ اما حس کردم بهلحاظ تاریخی گرههایی دارم. به همین دلیل، از ناشر خواهش کردم تا کتاب را منتشر نکند؛ چراکه برایم مهم بود کار کوچکی از آب درنیاید.»
سرشار در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در سال 1373، کتاب یثرب، شهر یادها و یادگارها را نوشته است، گفت: «این کتاب مربوط به داستان زندگی پدر حضرت رسولl بود که پنج بار تجدید چاپ شد؛ اما پس از مدتی، از ناشر خواهش کردم آن را منتشر نکند.»
وی به دیگر آثار خود از جمله پیامبری که دوست بچهها بود یا مجموعۀ دهجلدی دربارۀ زندگی پیامبرl اشاره کرد و توضیح داد: «نهایتاً سال ۱۳۷۳ همۀ کارهایم را کنار گذاشتم، در خانه نشستم و سه سال غیر از نوشتن این کتاب کاری نکردم. پنج سال برایش تحقیق کرده بودم تا مجموعۀ از سرزمین نور منتشر شد. آن زمان، از رادیو نمایشی پخش میشد و من همزمان برای نوشتن کتاب وقت میگذاشتم که در نهایت حاصلش چنین اثری شد.»
سرشار با بیان اینکه مجموعۀ پانزدهجلدی نیز از دل آن روایتها برای نوجوانان منتشر شد، گفت: «داستاننویسی امروز از جهاتی به علم نزدیک شده است؛ چراکه بدون مطالعه در رشتهای خاص نمیتوان داستان آن را نوشت.»
وی با بیان اینکه اصل این کارها توفیقات الهی است، گفت: «وقتی کتاب آنک آن یتیم نظرکرده را نوشتم، تنها تفقد رهبر انقلاب برایم کافی بود که فرمودند اگر سرشار ظرف سی سال کاری انجام ندهد، غیر از اینکه این کتاب را به سرانجام برساند، برایش کافی است و برایم کافی هم بود؛ چراکه کتاب به زبانهای مختلف از جمله ترکی و عربی نیز چاپ شد. در لبنان برایش رونمایی برگزار شد و به زبان انگلیسی ترجمه شد. به اردو هم ترجمه شده؛ اما هنوز چاپ نشده است.»
سرشار افزود: «تعدد و تکثر مطالب دربارۀ موضوعی، احساس سیری کاذب در جامعه ایجاد میکند. امروز هر ناشری برای جورشدن جنسش یک دوره کتاب برای ائمه منتشر میکند که به نظرم این کار خوب نیست. بنده تجارت با دین و ائمه را نمیپسندم.»
حجازی: ادبیات کلاسیک مظلوم و مهجور است
یاسین حجازی، نویسندۀ کتاب قاف، ضمن قرائت بخشهایی از این کتاب گفت: «این کتاب بازخوانی زندگی پیامبر اسلام از سه متن کهن فارسی است با نامهای تفسیر سورآبادی، شرفالنبی و سیرۀ ابنهشام که در قرنهای پنج، شش و هفتم نوشته شدهاند.»
وی گفت: «حقیقتاً نخستین آثاری بودند که اعراب فتحشان کردند و حالا قرار است مکتوب شود. همین چند کتاب باعث شد این اثر را بنویسم؛ ولی سؤالی مطرح بود و آن اینکه بوسیدن گونۀ معشوق، آنگاه که گونۀ او کثیف است، چگونه خواهد بود؟ از سوی دیگر، نویسندگان این سه کتاب شافعیمذهب هستند و واقعیت این است که این چرک برای فرق مختلف وجود دارد و هر بار مطرح میشد که چگونه گزارشی را بخوانم که کسی از فرقهای دیگر آن را نوشته است؛ اما در این میان، بنده معیاری را کنار دستم قرار دادم و آن، کتاب علامه جعفر مرتضی عاملی بود. او سیرۀ پیامبر را منقح کرده است. بنده نیز از مجموع این سه کتاب کهن و با درنظرگرفتن کتاب علامه که قرائت شیعیان بود، کتاب را نوشتم.»
حجازی ادامه داد: «قاف سادهنویسی ندارد؛ بلکه شما عین متن قرن هفتم را میخوانیدو من عناصر دراماتیک متون کلاسیک را حفظ کردم، دیالوگها را نگه داشتم و هر عنصر دراماتیک را در یک صفحه از کتاب قرار دادم.»
وی در پایان سخنان خود، با اشاره به اینکه ادبیات کلاسیک مظلوم و مهجور است، گفت: «افسوس بر نظام آموزشی ما که ما را با متون کلاسیک کشور چنان رویاروی میکند که غول کنکور را باید با ضریب چهار ادبیات به یاد آوریم؛ اما باید بدانیم وقتی این آثار را میخوانیم، انگار متن پدرانمان را شنیدهایم. اینها حلاوتی دارند و نیازی به خاکخوردن چنین کتابهایی نیست.»
غلامرضا ابهری: ۲۵ سال است تحتتأثیر مقدمۀ «داستان راستان» شهید مطهری هستم
حجتالاسلام غلامرضا حیدری ابهری، نویسندۀ حکایتنامۀ موضوعی پیامبرl نیز در سخنانی کوتاه گفت: «به نظر من زیباترین داستان، کتاب داستان راستان و مهمتر از آن، مقدمۀ آیتالله مطهری بر آن است. ممکن است داستانهایی در نوجوانی خوانده باشم که فراموشم شده باشد؛ اما این مقدمه را همیشه برای دیگران مرور میکنم.»
وی گفت: «۲۵ سال است که تحتتأثیر این مقدمه هستم و حکایتنامه را تحتتأثیر آن نوشتم. میدانستم چقدر تأثیرات تربیتی فوقالعادهای دارد.»
حیدری ابهری افزود: «اولین کتابم بوی بهشت بود؛ اما تصمیم گرفتم برای یک بار همۀ حکایتها را جمع کنم تا در دسترس همگان قرار گیرد. ازاینرو، طرحی برای جمعآوری داستانهایی از بحارالانوار آغاز کردم؛ اما متأسفانه کارم ناتمام ماند؛ ولی بالاخره چهارصد حکایت از بحارالانوار را جمعآوری کردم و در مقابل، ۴۵۰ حکایت نیز از منابع تاریخی و اهلسنت جمع کردم و برای آنها ترتیب و ترکیبی موضوعی ایجاد کردم؛ یعنی اگر حکایتی به چند موضوع مربوط میشد، یکجا درج کردیم و باقی روایات ذیل آن آدرس داده شد.»
فتاحی: مردم اغلب به پیامبر ارادت دارند؛ اما کردارشان خلاف ایشان است
حسین فتاحی نیز در این نشست، بخشهایی از کتاب ۳۶۵ روز با پیامبر را برای حاضران خواند. وی گفت: «این اثر در ابتدا بهصورت دوازده کتاب چاپ شد که هرکدام سی روز با پیامبر را روایت میکرد. چون کتاب تصویرگری رنگی شده بود، به پیشنهاد ناشر، ۳۶۵ روز با پیامبر در ششصد صفحه برای بچههای دورۀ پایان دبستان چاپ شد.»
فتاحی افزود: «مردم اغلب به پیامبر ارادت دارند؛ اما کردارشان خلاف ایشان است. من فکر میکنم این مسئله از ناآگاهی ناشی میشود. تصمیم گرفتم کتابی بنویسم تا از کودکی برای افراد مثمرثمر باشد و نتیجهاش تألیف چنین اثری شد؛ زیرا پیامبر به ریزترین مسائل زندگی اشاره کردهاند و میتوانند برای ما الگو باشند.»
مطهری: «داستان راستان» 78 بار تجدید چاپ شد
در ادامه علی مطهری، فرزند آیتالله شهید مرتضی مطهری، با اشاره به آثار استاد مطهری گفت: «کتاب ختم نبوت دربارۀ فلسفۀ ختم نبوت است. این مسئله میگوید لازم بوده است با تغییر شرایط، ادیان و شریعتها نسخ شوند؛ اما چرا وقتی به پیامبر میرسد، مسئلۀ نسخ وجود ندارد و دین پیامبر را خاتم میدانیم. ایشان مفصل در این باب بحث کرده است.»
وی افزود: «کتاب خاتمیت مجموعۀ ده سخنرانی دیگر شهید مطهری است که در حسینیۀ ارشاد ایراد شده و در این کتاب، به شبهۀ امّیبودن پیامبر پاسخ داده میشود. البته در کتاب داستان راستان هم داستانهای زیادی دربارۀ پیامبر وجود دارد. کتاب وحی و نبوت که جلد سوم مجموعۀ جهانبینی اسلامی است هم از آن جمله است. کتاب نبوت مجموعه بحثهایی دربارۀ ماهیت وحی و نبوت است.»
مطهری دربارۀ کتاب سیرۀ نبوی هم گفت: «این اثر مجموعۀ هشت سخنرانی ایشان در ایام فاطمیه در مسجدجامع بازار تهران است. از روشهای ایشان بود که دربارۀ موضوعی مدتی کار میکرد، یادداشتهایی مینوشت و هیچوقت در سخنرانیها پراکنده صحبت نمیکرد. پیش از هر سخنرانی موضوع را بررسی میکرد.»
وی در پایان گفت: «اینکه دنبال اظهار فضل باشیم، فایدهای ندارد. باید به تأثیر در جامعه اهمیت دهیم. پدرم برای تألیف آثار، هرگاه احساس نیاز میکرد مینوشت. به همین دلیل است که آثار او امروز همچنان زنده است و داستان راستان ایشان به چاپ ۷۸ رسیده است.»
رحماندوست: ۲۷ سال پیش کتاب «هفت حکایت از بچهها و پیامبرl» را نوشتم
مصطفی رحماندوست، شاعر «صد دانه یاقوت» نیز به معرفی کتاب هفت حکایت از بچهها و پیامبرl پرداخت و گفت: «۲۷ سال پیش، کتاب هفت حکایت از بچهها و پیامبرl را نوشتم. هفت حکایت از پیامبر یافتم که حاکی از برخورد مهربانانۀ ایشان با بچهها بود. کتاب خوبی برایم بود و برکت زیادی داشت؛ چراکه ۲۸ بار تجدید چاپ شد و با تیراژهای بیستهزارتایی منتشر شد؛ در حالی که این اواخر، به ۲۵۰۰ تا رسیده است. در این داستانها شخصیت پیامبر زمینی است. این کتاب در زمان انتشار، مخالفانی داشت؛ اما در نهایت منتشر شد. انشاءالله از این قصهها بیشتر نوشته شود.»
در این مراسم، حسین اسرافیلی نیز به شعرخوانی پرداخت.
در ابتدای این نشست، محمدرضا سرشار به معرفی کتاب آنک آن یتیم نظرکرده پرداخت و بیان کرد: «قبل از انقلاب، رمانی دربارۀ زندگی حضرت رسولl میخواندم که نویسندۀ متشرعی نداشت؛ اما زبان عربی را خوب میدانست و سررشتهای در داستاننویسی داشت. این کتاب اثر خیلی خوبی روی من گذاشت. آن زمان، به دلایلی علما منابعش را قبول نداشتند؛ اما وقتی آن کتاب را خواندم، عاشق پیامبر شدم و هرگز از دلم بیرون نرفت. احساس کردم یک داستان میتواند با انسان چهکار کند.»
سرشار: تحتتأثیر یک کتاب دربارۀ حضرت رسولl قرار گرفتم و عاشق پیامبر شدم
وی با بیان اینکه حس کردم اگر کسی پس از دهها سال، با منابع معتبر و علم روز داستاننویسی اثری بنویسد که مطلوب و تأثیرگذار باشد، چقدر میتواند مثمرثمر باشد، گفت: «سال 1359 آرزو کرده بودم چنین کاری را تولید کنم؛ هرچند نویسنده حق ندارد قبل از رسیدن به اوج نویسندگی، وارد این عرصه شود. ازاینرو، ابتدا دورخیز کردم. دو قسمت را سال 1360 برای نوجوانان نوشتم؛ اما حس کردم بهلحاظ تاریخی گرههایی دارم. به همین دلیل، از ناشر خواهش کردم تا کتاب را منتشر نکند؛ چراکه برایم مهم بود کار کوچکی از آب درنیاید.»
سرشار در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه در سال 1373، کتاب یثرب، شهر یادها و یادگارها را نوشته است، گفت: «این کتاب مربوط به داستان زندگی پدر حضرت رسولl بود که پنج بار تجدید چاپ شد؛ اما پس از مدتی، از ناشر خواهش کردم آن را منتشر نکند.»
وی به دیگر آثار خود از جمله پیامبری که دوست بچهها بود یا مجموعۀ دهجلدی دربارۀ زندگی پیامبرl اشاره کرد و توضیح داد: «نهایتاً سال ۱۳۷۳ همۀ کارهایم را کنار گذاشتم، در خانه نشستم و سه سال غیر از نوشتن این کتاب کاری نکردم. پنج سال برایش تحقیق کرده بودم تا مجموعۀ از سرزمین نور منتشر شد. آن زمان، از رادیو نمایشی پخش میشد و من همزمان برای نوشتن کتاب وقت میگذاشتم که در نهایت حاصلش چنین اثری شد.»
سرشار با بیان اینکه مجموعۀ پانزدهجلدی نیز از دل آن روایتها برای نوجوانان منتشر شد، گفت: «داستاننویسی امروز از جهاتی به علم نزدیک شده است؛ چراکه بدون مطالعه در رشتهای خاص نمیتوان داستان آن را نوشت.»
وی با بیان اینکه اصل این کارها توفیقات الهی است، گفت: «وقتی کتاب آنک آن یتیم نظرکرده را نوشتم، تنها تفقد رهبر انقلاب برایم کافی بود که فرمودند اگر سرشار ظرف سی سال کاری انجام ندهد، غیر از اینکه این کتاب را به سرانجام برساند، برایش کافی است و برایم کافی هم بود؛ چراکه کتاب به زبانهای مختلف از جمله ترکی و عربی نیز چاپ شد. در لبنان برایش رونمایی برگزار شد و به زبان انگلیسی ترجمه شد. به اردو هم ترجمه شده؛ اما هنوز چاپ نشده است.»
سرشار افزود: «تعدد و تکثر مطالب دربارۀ موضوعی، احساس سیری کاذب در جامعه ایجاد میکند. امروز هر ناشری برای جورشدن جنسش یک دوره کتاب برای ائمه منتشر میکند که به نظرم این کار خوب نیست. بنده تجارت با دین و ائمه را نمیپسندم.»
حجازی: ادبیات کلاسیک مظلوم و مهجور است
یاسین حجازی، نویسندۀ کتاب قاف، ضمن قرائت بخشهایی از این کتاب گفت: «این کتاب بازخوانی زندگی پیامبر اسلام از سه متن کهن فارسی است با نامهای تفسیر سورآبادی، شرفالنبی و سیرۀ ابنهشام که در قرنهای پنج، شش و هفتم نوشته شدهاند.»
وی گفت: «حقیقتاً نخستین آثاری بودند که اعراب فتحشان کردند و حالا قرار است مکتوب شود. همین چند کتاب باعث شد این اثر را بنویسم؛ ولی سؤالی مطرح بود و آن اینکه بوسیدن گونۀ معشوق، آنگاه که گونۀ او کثیف است، چگونه خواهد بود؟ از سوی دیگر، نویسندگان این سه کتاب شافعیمذهب هستند و واقعیت این است که این چرک برای فرق مختلف وجود دارد و هر بار مطرح میشد که چگونه گزارشی را بخوانم که کسی از فرقهای دیگر آن را نوشته است؛ اما در این میان، بنده معیاری را کنار دستم قرار دادم و آن، کتاب علامه جعفر مرتضی عاملی بود. او سیرۀ پیامبر را منقح کرده است. بنده نیز از مجموع این سه کتاب کهن و با درنظرگرفتن کتاب علامه که قرائت شیعیان بود، کتاب را نوشتم.»
حجازی ادامه داد: «قاف سادهنویسی ندارد؛ بلکه شما عین متن قرن هفتم را میخوانیدو من عناصر دراماتیک متون کلاسیک را حفظ کردم، دیالوگها را نگه داشتم و هر عنصر دراماتیک را در یک صفحه از کتاب قرار دادم.»
وی در پایان سخنان خود، با اشاره به اینکه ادبیات کلاسیک مظلوم و مهجور است، گفت: «افسوس بر نظام آموزشی ما که ما را با متون کلاسیک کشور چنان رویاروی میکند که غول کنکور را باید با ضریب چهار ادبیات به یاد آوریم؛ اما باید بدانیم وقتی این آثار را میخوانیم، انگار متن پدرانمان را شنیدهایم. اینها حلاوتی دارند و نیازی به خاکخوردن چنین کتابهایی نیست.»
غلامرضا ابهری: ۲۵ سال است تحتتأثیر مقدمۀ «داستان راستان» شهید مطهری هستم
حجتالاسلام غلامرضا حیدری ابهری، نویسندۀ حکایتنامۀ موضوعی پیامبرl نیز در سخنانی کوتاه گفت: «به نظر من زیباترین داستان، کتاب داستان راستان و مهمتر از آن، مقدمۀ آیتالله مطهری بر آن است. ممکن است داستانهایی در نوجوانی خوانده باشم که فراموشم شده باشد؛ اما این مقدمه را همیشه برای دیگران مرور میکنم.»
وی گفت: «۲۵ سال است که تحتتأثیر این مقدمه هستم و حکایتنامه را تحتتأثیر آن نوشتم. میدانستم چقدر تأثیرات تربیتی فوقالعادهای دارد.»
حیدری ابهری افزود: «اولین کتابم بوی بهشت بود؛ اما تصمیم گرفتم برای یک بار همۀ حکایتها را جمع کنم تا در دسترس همگان قرار گیرد. ازاینرو، طرحی برای جمعآوری داستانهایی از بحارالانوار آغاز کردم؛ اما متأسفانه کارم ناتمام ماند؛ ولی بالاخره چهارصد حکایت از بحارالانوار را جمعآوری کردم و در مقابل، ۴۵۰ حکایت نیز از منابع تاریخی و اهلسنت جمع کردم و برای آنها ترتیب و ترکیبی موضوعی ایجاد کردم؛ یعنی اگر حکایتی به چند موضوع مربوط میشد، یکجا درج کردیم و باقی روایات ذیل آن آدرس داده شد.»
فتاحی: مردم اغلب به پیامبر ارادت دارند؛ اما کردارشان خلاف ایشان است
حسین فتاحی نیز در این نشست، بخشهایی از کتاب ۳۶۵ روز با پیامبر را برای حاضران خواند. وی گفت: «این اثر در ابتدا بهصورت دوازده کتاب چاپ شد که هرکدام سی روز با پیامبر را روایت میکرد. چون کتاب تصویرگری رنگی شده بود، به پیشنهاد ناشر، ۳۶۵ روز با پیامبر در ششصد صفحه برای بچههای دورۀ پایان دبستان چاپ شد.»
فتاحی افزود: «مردم اغلب به پیامبر ارادت دارند؛ اما کردارشان خلاف ایشان است. من فکر میکنم این مسئله از ناآگاهی ناشی میشود. تصمیم گرفتم کتابی بنویسم تا از کودکی برای افراد مثمرثمر باشد و نتیجهاش تألیف چنین اثری شد؛ زیرا پیامبر به ریزترین مسائل زندگی اشاره کردهاند و میتوانند برای ما الگو باشند.»
مطهری: «داستان راستان» 78 بار تجدید چاپ شد
در ادامه علی مطهری، فرزند آیتالله شهید مرتضی مطهری، با اشاره به آثار استاد مطهری گفت: «کتاب ختم نبوت دربارۀ فلسفۀ ختم نبوت است. این مسئله میگوید لازم بوده است با تغییر شرایط، ادیان و شریعتها نسخ شوند؛ اما چرا وقتی به پیامبر میرسد، مسئلۀ نسخ وجود ندارد و دین پیامبر را خاتم میدانیم. ایشان مفصل در این باب بحث کرده است.»
وی افزود: «کتاب خاتمیت مجموعۀ ده سخنرانی دیگر شهید مطهری است که در حسینیۀ ارشاد ایراد شده و در این کتاب، به شبهۀ امّیبودن پیامبر پاسخ داده میشود. البته در کتاب داستان راستان هم داستانهای زیادی دربارۀ پیامبر وجود دارد. کتاب وحی و نبوت که جلد سوم مجموعۀ جهانبینی اسلامی است هم از آن جمله است. کتاب نبوت مجموعه بحثهایی دربارۀ ماهیت وحی و نبوت است.»
مطهری دربارۀ کتاب سیرۀ نبوی هم گفت: «این اثر مجموعۀ هشت سخنرانی ایشان در ایام فاطمیه در مسجدجامع بازار تهران است. از روشهای ایشان بود که دربارۀ موضوعی مدتی کار میکرد، یادداشتهایی مینوشت و هیچوقت در سخنرانیها پراکنده صحبت نمیکرد. پیش از هر سخنرانی موضوع را بررسی میکرد.»
وی در پایان گفت: «اینکه دنبال اظهار فضل باشیم، فایدهای ندارد. باید به تأثیر در جامعه اهمیت دهیم. پدرم برای تألیف آثار، هرگاه احساس نیاز میکرد مینوشت. به همین دلیل است که آثار او امروز همچنان زنده است و داستان راستان ایشان به چاپ ۷۸ رسیده است.»
رحماندوست: ۲۷ سال پیش کتاب «هفت حکایت از بچهها و پیامبرl» را نوشتم
مصطفی رحماندوست، شاعر «صد دانه یاقوت» نیز به معرفی کتاب هفت حکایت از بچهها و پیامبرl پرداخت و گفت: «۲۷ سال پیش، کتاب هفت حکایت از بچهها و پیامبرl را نوشتم. هفت حکایت از پیامبر یافتم که حاکی از برخورد مهربانانۀ ایشان با بچهها بود. کتاب خوبی برایم بود و برکت زیادی داشت؛ چراکه ۲۸ بار تجدید چاپ شد و با تیراژهای بیستهزارتایی منتشر شد؛ در حالی که این اواخر، به ۲۵۰۰ تا رسیده است. در این داستانها شخصیت پیامبر زمینی است. این کتاب در زمان انتشار، مخالفانی داشت؛ اما در نهایت منتشر شد. انشاءالله از این قصهها بیشتر نوشته شود.»
در این مراسم، حسین اسرافیلی نیز به شعرخوانی پرداخت.
https://mananashr.ir/news/34006/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید