درد دخل خودشان را دارند، نه فرهنگ این سرزمین!
سه شنبه 21 بهمن 1399

درد دخل خودشان را دارند، نه فرهنگ این سرزمین!

دلیل رشد غیرمنطقی ترجمۀ کتاب‌های کودک و نوجوان در ایران، فرهنگی و هنری نیست؛ بلکه دلیل کاسب‌کارانه و اقتصادی دارد. افراد فراوانی هستند که درد ادبیات و نمایش و فیلم کودک و نوجوان را ندارند. درد دخل خودشان را دارند.

سیدصادق رضایی که هم‌اکنون عضو هیئت‌مدیرۀ انتشارات سروش است، کارنامۀ پرباری در ادبیات کودک و نوجوان دارد. او زمانی مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود و پس از آن، ریاست حوزۀ هنری کودک و نوجوان کل کشور را بر عهده گرفت. رضایی یکی از کارشناسان شناخته‌شده در حوزۀ فرهنگ و ادبیات کودک و نوجوان است. در این گفت‌وگو نظرات وی را در خصوص وضعیت ترجمۀ کتب کودک و نوجوان در کشورمان جویا شده‌ایم.

 

آیا در کشورمان به اندازۀ کافی موضوع و نویسنده برای تولید کتاب کودک و نوجوان داریم؟

به‌لحاظ پیشینۀ فرهنگی و هنری و قدمتی که فرهنگ و هنر ایران دارد، این امکان وجود دارد که هزاران کتاب کودک و نوجوان در گونه‌های مختلف شعر، رمان، داستان، نمایشنامه و فیلم‌نامه برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شود. ممکن است کشوری به‌لحاظ قدمت فرهنگی در گذشته یا حالش، این زمینه را داشته باشد که هزاران اثر فرهنگی برای کودک و نوجوان خود تولید کند؛ اما نویسندۀ آن را نداشته باشد. در این شرایط، آن کشور باید دست نیاز به‌سمت دیگر کشورهایی دراز کند که کتاب کودک و نوجوان نوشته‌اند و آن‌ها را ترجمه کند. نکته‌ای که اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا ما نویسندگان توانا داریم که نیاز به کشورهای خارجی نداشته باشیم؟ بله، حتماً داریم. آیا پراکندگی و تنوع جغرافیایی داریم؟ بله، حتماً تنوع و پراکندگی داریم. ممکن است بگویید که در زمینۀ بومی‌نویسی، نویسندگان فقط در پایتخت جمع شده‌اند. اما من می‌گویم این‌طور نیست. پایتخت بومی‌نویسی کودک و نوجوان، می‌تواند جایی غیر از تهران باشد؛ مثلاً قم و مشهد و اصفهان و تبریز باشد. پراکندگی نویسندگان کودک و نوجوان در سراسر کشور است. ما نویسندگان مختلفی از اقوام گوناگون کرد و لر و بلوچ و مازندرانی و آذری و... داریم. آیا کتاب‌های این‌ها چاپ می‌شود یا خیر؟

این نکته هم جای تأمل دارد که هم در بخش دولتی و هم بخش خصوصی و هم بخش‌هایی که وابسته به اماکن مذهبی هستند، کتاب کودک و نوجوان غیرترجمه‌ای منتشر می‌کنند. پس از هر زوایه‌ای که به موضوع نگاه کنیم، نویسندۀ کودک و نوجوان داریم که برای این دو ردۀ سنی بنویسند. دربارۀ کودک و نوجوان هم می‌توانیم بنویسم؟ بله، می‌توانیم. ناشرانی داریم که این‌ها را چاپ و منتشر کنند؟ بله، ناشران چه در بخش خصوصی، چه در بخش دولتی و حاکمیتی هم این آثار را منتشر می‌کنند. آیا موضوع و محتوا به اندازۀ کافی وجود دارد؟ قطعاً وجود دارد. این به خلاقیت و توانمندی نویسنده برمی‌گردد که چه موضوعی را از تاریخ و پیشینۀ کشور یا ضرب‌المثل‌ها و... اقتباس کند. شما هزاران کتاب افسانه‌ای می‌توانید بنویسید و از بینشان کتاب‌های کودک و نوجوان اقتباس کنید.

 

به نظر شما مهم‌ترین دلایل افزایش ترجمۀ کتاب در حوزۀ کودک طی سال‌های اخیر چیست؟

به ‌نظر بنده دلیل رشد غیرمنطقی ترجمۀ کتاب‌های کودک و نوجوان در ایران، فرهنگی و هنری نیست؛ بلکه دلیل کاسب‌کارانه و اقتصادی دارد. افراد فراوانی هستند که درد ادبیات و نمایش و فیلم کودک و نوجوان را ندارند. درد دخل خودشان را دارند. اگر یک ناشر خصوصی بخواهد دربارۀ یکی از مراسمات دینی یا ملی یک کتاب تولید کند، به‌جای مراسمات ملی خودمان می‌رود دربارۀ آداب و فرهنگ کریسمس تولید می‌کند. ناشر نه برای نوشتن این کتاب‌های ترجمه‌ای پول می‌دهد، نه برای تصویرگری‌اش و نه گاهی برای طراحی جلدش! برای تولید کتاب‌‌های کودک که تعداد کلمات کمی هم دارد، یک نفر را می‌آورند و اندکی تغییر ایجاد می‌کند و کتاب را آماده می‌کند. این‌گونه است که ناشر گاهی ده برابر بیشتر از کتاب تألیفی سود می‌کند. این دلیل ترجمۀ زیاد است. دلیل ترجمۀ زیاد، فقر فرهنگی کشور مبدأ نیست. فقر و نداشتن نویسنده و تصویرگر هم نیست. مایه‌های فطری و فرهنگی ما در بخش کودک و نوجوان از بخش بزرگ‌سال بیشتر است. پس این مسئله وجود دارد که نگاهی اقتصادی پشت این جریان هست. البته این به این معنا نیست که ما درها را به روی خودمان ببندیم و هیچ اثری را ترجمه نکنیم. نه چنین چیزی نیست. ما ترجمه را قبول داریم. آثار خودمان هم ترجمه می‌شود. اصل ترجمه را قبول داریم؛ اما باید در حوزۀ ترجمه سیاست‌گذاری داشته باشیم.

 

آسیب‌های ترجمۀ بی‌رویه در حوزۀ کودک را چه می‌دانید؟

اگر عِده و عُدۀ ترجمۀ خوب تشخیص داده شود و نکات فرهنگی کشور مقصد دیده شود، ترجمه خوب است. اما اگر افسارگسیخته باشد و اگر همۀ آثار ناشر ترجمه‌ای باشد، چه می‌شود؟ زمانی که کودک کتاب را می‌خواند، در مواجهۀ اول الگو می‌گیرد. ما کتاب کودک را برای چه چاپ می‌کنیم؟ در کتاب کودک دنبال چه می‌گردیم؟ بخشی از کتاب کودک که ممکن است هیچ هدفی نداشته باشد، هدف دارد و آن هم سرگرمی است. اینکه بچه با فرهنگ و هنر سرگرم شود، خودش یک هدف است. در ذات کتاب کودک و نوجوان، چه بخواهیم و چه نخواهیم، القا و تلقین انجام می‌شود. اگر ناشر واقعاً دغدغه‌های فرهنگی داشته باشد، دنبال این است که وقتی کودک مطالعه می‌کند، اثر مطلوبی بر سبک زندگی او بگذارد. البته که موارد دیگری هم وجود دارد. خانواده، محیط، مدرسه، دوستان و... هم اثر می‌گذارند. اگر این درست انتخاب شود، سبک زندگی و مجموعۀ باورها و اعتقادات یا مجموعۀ رفتارها و انتخاب‌هایی که کودک می‌تواند داشته باشد، به او ارائه می‌شود. اگر ما از یک طرف کودک را با کتاب آشنا کنیم و از طرف دیگر، همۀ کتاب‌هایی را که در اختیارش می‌گذاریم کتاب‌های ترجمه باشد، آن وقت خودبه‌خود نمادها، باورها و سبک زندگی کشوری که ما کتابش را ترجمه کرده‌ایم، قطره‌قطره روی جانش می‌نشیند و اثر می‌کند. زمانی که بزرگ شد، می‌خواهد دست به انتخاب بزند و رشتۀ تحصیلی و دوست و همسر انتخاب کند. همۀ این‌ها در گذشته به او القا شده است. هر آنچه در یک کتاب وجود دارد، مانند شعر، رمان، داستان و نمایشنامه و...، حتماً حادثه‌ای دارد و اتفاقاتی در آن رخ می‌دهد. حتماً شخصیت‌های مثبت و منفی دارد. قهرمان و ضدقهرمان دارد. کودک و نوجوان این کتاب را می‌خواند و خودش را جایشان قرار می‌دهد و با آن‌ها زندگی می‌کند و مثل آن‌ها می‌شود. این همان آسیب ترجمه است. اگر ناشر فقط به دخل خودش نگاه کند و نگاه فرهنگی نداشته باشد، کاری ندارد که چه چیزی به خورد فکر مردم می‌دهد. اگر فقط به دخل و اقتصاد نگاه شود، هیچ فایده‌ای ندارد؛ اما اگر به کمیت و کیفیت در ترجمه دقت کند، باید بداند چه چیزی را به‌عنوان قهرمان دارد به ذهن کودکان و نوجوانان القا می‌کند. این همان آسیب است.

جهان حاکم بر داستان‌های ترجمه، بر جهان حاکم خواننده که کودکان و نوجوانان هستند، تأثیر می‌گذارد. این را هیچ‌کس نمی‌تواند انکار کند. این جزو بدیهیات و مسلمات ادبیات کودک و نوجوان است. این سن، سن حساسی است. به همین دلیل است که ادبیات نوجوان مهم است. چه آن کسی که ترویج می‌کند، چه آن کسی که می‌نویسد، چه آن کسی که می‌خرد و چه آن کسی که می‌خواند؛ در همۀ این‌ها باید حساسیت به خرج داد. انتظار ما از کسانی که ناشر و نویسنده هستند و کسانی که کار توزیع را انجام می‌دهند، حتی آن کسی که کتاب را می‌خرد، این است که به کتاب کودک و نوجوان متعهد باشند. بچه‌ها حساس هستند و زود تأثیر می‌پذیرند. القایی هم اگر انجام شود، ما متوجه نمی‌شویم که بتوانیم درمانش کنیم. تعهد در ادبیات کودک و نوجوان نسبت به ادبیات بزرگ‌سال باید بیشتر باشد.

مثلاً ناشری که در سال دویست عنوان کتاب دارد، اگر ۲۰درصد آثارش ترجمه و با این نگاه باشد، آسیب ندارد؛ بلکه مایۀ رشد است. چطور مایۀ رشد است؟ شما به‌عنوان نویسنده از آن کتاب الگو می‌گیرید. والدین نگاه می‌کنند و می‌بینند آثار تألیفی که برای بچه‌ها خوانده‌اند، از آثار ترجمه قوی‌تر هستند، یا لااقل مثل این‌ها هستند. نگاه می‌کنند این کتاب برای فلان کشور است و ممکن است از لحاظ اقتصادی از ما جلوتر باشند؛ اما از لحاظ فرهنگی ما به آن‌ها طعنه می‌زنیم.

 

نظارت و مدیریت ترجمۀ کتاب کودک بر عهدۀ چه نهاد و سازمانی است؟

طبیعتاً وزارت ارشاد مسئولیت دارد. ارشاد یک نهاد اجرایی و نظارتی است. این قانون است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را موظف کرده است که نظارت کند. شورای عالی انقلاب فرهنگی هم برایش مصوباتی دارد. یعنی هم از ناحیۀ مجلس، هم از ناحیۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی یک نهاد نظارتی و اجرایی است. پس دستگاهی که نظارت کند، وجود دارد؛ اما اینکه به وظیفه‌اش عمل می‌کند یا نه، باید پژوهش شود.

بسیاری از ناشران خصوصی ما مخاطب داخل کشور را نمی‌بینند؛ بلکه نگاهشان به جشنواره‌های بین‌المللی است و برای آن‌ها کتاب می‌نویسند و حتی ترجمه می‌کنند. اینجاست که می‌فهمیم آن بخش نظارتی به‌خوبی عمل نمی‌کند. یک زمان نظارت بخش‌نامه‌ای می‌گوید تعداد صفحاتت کم است و کتاب را برمی‌گرداند. این به محتوا کاری ندارد. تعهد به کودک و نوجوان در یک کشور، نمی‌تواند تعهد بخش‌نامه‌ای باشد. ما در ادبیات کودک و نوجوان، مستقیم یا غیرمستقیم می‌خواهیم آموزش بدهیم. این‌ها باید فراتر از بخش‌نامه عمل کنند. باید برای کسانی که در حال فعالیت هستند، جنبه‌های تشویقی داشته باشند. باید دستشان را بگیرند و کتاب‌های آن‌ها را بخرند. این‌ها باید در بخش تألیفی نگاه حمایتی داشته باشند. این‌ها باید به نویسنده، ناشر، تصویرگر و حتی کتاب‌فروشی‌هایی که کتاب تألیفی بیشتری را نسبت‌ به ترجمه می‌فروشند، با نگاه تشویقی بنگرند. اگر باور و اعتقاد وجود داشته باشد که کودک و نوجوان آینده و سرمایۀ این کشور است و در نهایت صاحب‌اختیار این کشور می‌شود، در باورها و مباحث فرهنگی و هنری دقت بیشتری صورت می‌گیرد. من فکر می‌کنم این دوستانی که از لحاظ قانونی در جایگاه نظارت هستند، باید ده‌ها برابر بیشتر اعمال نظارت کنند.

 

آیا قانونی برای نظارت در محتوا وجود دارد؟

بله، وجود دارد. شوراهای آن هم در وزارت ارشاد حاضرند. قوانینی که شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته است، باید به‌درستی اجرا شود و اگر نقصی باشد، می‌توان آن را رفع کرد.

 

شما مدتی عضو شورای کودک در وزارت ارشاد بودید. آیا خبر دارید این شورا امروز چه وضعیتی دارد؟

بله، من یک دورۀ چهارساله عضو این شورا بودم. این شورا ذیل معاونت فرهنگی ارشاد است. وزارت ارشاد شورای مختلف بررسی آثار دارد. بزرگ‌سال، کودک و نوجوان و تقسیم‌بندی‌های دیگری هم دارد. اگر زمانی اعضای این شورا نتوانستند برای یک کتاب تصمیم بگیرند یا در بخش سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری دچار اختلالی شود، به بخش شورای کودک مراجعه می‌کنند. در آن دوره که بنده عضو بودم، این شورا بسیار راهگشا بود. مرحوم امیرحسین فردی هم عضو شورا بود و جلسات خوبی داشتیم و تصمیمات خوبی هم گرفته می‌شد. الان اطلاعی ندارم که چرا جلساتشان تشکیل نمی‌شود.

 

به نظر شما مهم‌ترین خلأهای محتوایی حوزۀ‌ کودک و نوجوان چیست؟

وقتی ما دست به ترجمه می‌زنیم، اگر درصدشان مقبول باشد و معارض با فرهنگ ما هم نباشد، ما مشکلی نداریم؛ ولی باید بدانیم که آیا فرهنگ ایرانی و اسلامی خلأ دارد؟ خیر. مثلاً در بخش فانتزی، آیا موضوع و نویسنده نداریم؟ حتماً داریم. ادبیات باستانی ما و کل سرزمین ما این ظرفیت را برای فانتزی‌نویسی دارد. این سرزمین ظرفیت این را دارد که آثار فانتزی متعددی در آن تولید شود. ما بسیاری از فضاهای مورد نیاز را برای پرداختن به ادبیات فانتزی در اختیار داریم. نویسندۀ فانتزی‌نویس هم داریم. الان در دانشگاه‌های ما ادبیات کودک و نوجوان تدریس می‌شود. از آن‌طرف، ما منتقد فانتزی هم داریم. پس ما ضعف فرهنگی نداریم و قطعاً رویکرد، رویکرد اقتصادی است. یک کتاب ترجمه‌ای نسبت به کتاب تألیفی سود بیشتری دارد. در نتیجه، معتقدم هیچ خلائی وجود ندارد. ادبیات کودک و نوجوان این است که با استفاده از شعر و داستان و تخیل، مفاهیم برای مخاطب کودک و نوجوان آماده شود. بزرگسال تجربۀ بیشتر و دایرۀ لغات گسترده‌تری دارد و با خواندن یک کتاب به انحراف نمی‌رود؛ اما مخاطب کودک و نوجوان حساس است. او در مرحلۀ انتخاب، یادگیری و شکل‌گیری ذهن و اندیشه است. پس باید برایش سخت‌گیری شود. این تعهدی که می‌گوییم نویسندۀ کودک و نوجوان باید داشته باشد، تعهد به ذهن و آینده و تربیت کودک و نوجوان است. تأثیرپذیری کودک و نوجوان از ادبیات به‌گونه‌ای است که همۀ کسانی که دست‌اندرکاران ادبیات کودک و نوجوان هستند، باید به آیندۀ کودک و نوجوان متعهد باشند. این به این معنا نیست که نباید ترجمه کنیم. نویسندگان مطرحی در دنیا داریم که می‌گویند من از کتاب هزارویک شب الهام گرفته‌ام. شما الان فیلم‌هایی می‌بینید که دختری جنگجو خودش را به‌جای پسر جا می‌زند و داستان جذابی شکل می‌گیرد. این‌ها همه در امثال هزارویک شب وجود دارد. زبان، فطرت، عقل، نیازها و برآورده‌کردن این نیازها مشترک است. اگر پشت ادبیات کودک و نوجوان نقشه وجود نداشته باشد، همگی مشترک هستند؛ اما زمانی است می‌خواهند القاهای دیگری را مطرح کنند، یا این را القا کنند که حب وطن نداشته باشید و هدفشان ازدست‌دادن خودباوری باشد، موضوع متفاوت می‌شود. اگر کل دنیا با نگاه به نیازهای کودک کتاب تولید کنند، ۷۰درصد آن در جهان مشترک خواهد بود؛ مگر سرزمین مشترک نباشد.

 

نظر بدهید