بیمهری به شورای کتاب کودک و نوجوان
کتابداستان ترجمه، کالایی فرهنگی است که ما آن را تولید نکردهایم و از دیگران گرفتهایم. غذایی است که ما تولید نکردهایم. یا سازنده است، یا مخرب. ممکن است جهانبینی ما را وسعت دهد یا مانند میکروبی مهاجم عمل کند.
حجتالاسلام مظفر سالاری، نویسنده و از فعالان حوزۀ ادبیات داستانی، از نخستین سالهای دهۀ هفتاد همکاری با نشریات کودک و نوجوان را آغاز کرد و تا به امروز، حدود بیست اثر داستانی و پژوهشی را در قالب کتاب به نگارش درآورده است. مشهورترین اثر وی رمان رؤیای نیمهشب است که تاکنون، به چاپ نودوپنجم رسیده است. در این گفتوگو، صحبتهای وی را دربارۀ وضعیت ترجمۀ کتاب کودک و بهویژه تأثیراتش بر سبک زندگی این گروه از جامعه میخوانیم.
به نظر شما چرا باید روی بحث ترجمۀ کتاب برای کودکان و نوجوانان حساسیت به خرج داد؟
من تنها دربارۀ داستانهای ترجمه برای کودک و نوجوان اظهار نظر میکنم که بخش معتنابهی است. کتابداستان از جمله کالاها و رسانههای فرهنگی است که روی باور و رفتار ما تأثیر میگذارد، ما را میسازد و نوع رفتارمان را تعریف میکند. بگو چه کتابهای داستانی میخوانی تا بگویم کیستی. کتابداستان ترجمه، کالایی فرهنگی است که ما آن را تولید نکردهایم و از دیگران گرفتهایم. غذایی است که ما تولید نکردهایم. یا سازنده است، یا مخرب. ممکن است جهانبینی ما را وسعت دهد یا مانند میکروبی مهاجم عمل کند.
برخی کتابهای داستان، جهانشمولاند؛ یعنی به درد همه میخورند. اینها از بهترین کتابهایند. برخی معرف فرهنگی ویژهاند و برای مخاطبان ویژهای تولید شدهاند و به نیازهای همان مخاطبان پاسخ میدهند. ترجمۀ چنین داستانهایی باید از روی حکمت و مصلحت باشد. مثل غذاییاند که برای مزاج ما مناسب نیستند. پس چرا باید آنها را بخوریم؟ چرا باید ترجمه شوند؟ به گمان من، چنین داستانهایی نباید ترجمه شوند؛ بلکه باید با همان زبان اصلی در کتابخانۀ ویژهای دور از دسترس عموم نگهداری شوند تا پژوهشگران از آنها برای شناخت بهتر همان مخاطبان ویژه و نیازهایشان بهره ببرند.
برخی داستانها شبیه ویروسی مهاجم عمل میکنند. مثل سلاحی بیولوژیکاند. تولید شدهاند تا فرهنگ و باور دیگران را تحقیر و تخریب کنند، هویت و باور را از او بگیرند و بیگانهای بسازند. گفتهاند هر چیز که در جستن آنی، آنی. انسان چنان شخصیت سیالی دارد که با یک داستان میتواند احیا یا مسخ شود. سادهلوحانه است اگر در کنار انواع تهاجمها، این نوع از تهاجم فرهنگی را جدی نگیریم.
گروهی از توان نقد برخوردارند. بقیه چنین توانی را ندارند و هر داستانی را بهشکلی انفعالی میخوانند؛ شبیه کسانی که هر غذایی را میخورند و با هرکسی معاشرت میکنند.
وقتی از ترجمۀ داستان برای کودکان و نوجوانان حرف میزنیم، حساسیتها چند برابر میشود. کودکان و نوجوانان قدرت نقد چندانی ندارند و تحتتأثیر جذابیتهای داستان ترجمه قرار میگیرند و تأثیر میپذیرند. خانوادههای فراوانیاند که روی این مسائل نهتنها حساسیت ندارند، بلکه استقبال میکنند. آنها در این آرزویند که روزی بچههایشان را به غرب بفرستند تا آنجا تحصیل کنند و همان جا بمانند. هویت برای آنها موضوعیت ندارد؛ حتی پا روی هویت خودشان میگذارند تا راحتتر رنگ دیگران را بگیرند. شبیه نیلوفر آبی، بیریشهاند و با هر موجی به رقص درمیآیند و جابهجا میشوند. تربیت کودکان و نوجوانان بر اساس هویت و باورهای اصیل اسلامیایرانی اقتضا میکند که روی کتابهای آنها، چه ترجمه و چه تألیف، حساسیت و دقت داشته باشیم.
از سوی دیگر، ترجمۀ داستان نباید به تولید ملی داستان صدمه بزند. کتابهایی را که لازم داریم، باید خودمان تولید کنیم. واردات کتاب باید متعادل با تولید و صادرات کتاب باشد. شکل ایدئال این است که ناشران ملزم شوند به میزانی که کتابهای وطنی را به دیگر زبانها ترجمه و برای توزیعشان بازاریابی میکنند، حق واردات کتاب به کشور را داشته باشند. ترجمۀ کتابهای کودک و نوجوان بهسبب مراعاتنکردن کپیرایت در کشورمان، بسیار سودآور است. باید موازنهای بین تولید و ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان برقرار باشد؛ وگرنه سیل داستانهای ترجمه، تولید داستان ایرانی را به نابودی میکشاند.
آثار افزایش بیرویۀ ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان در فرهنگپذیری نسل جدید و سبک زندگی و تفکر آنان چیست؟
در حال حاضر، در جامعۀ خودمان با قشری مواجهیم که در سبک زندگی و در رفتار و باورهایشان، هویت ایرانیاسلامی دیده نمیشود. تعدادشان هم کم نیست. اگر اینها از ایران بیرون بروند، مشخص نمیشود که اهل کجایند! یعنی هویتشان در نوعی بیهویتی است که این بیهویتی خیلی نزدیک به ظاهر زندگی غربی است. این مسئله علل مختلفی دارد. فقط مربوط به کتاب ترجمۀ کودک و نوجوان نیست. الان فضای مجازی بیش از کتابهای مضر به فرهنگ ما صدمه میزند. منتهی الان بحث ما راجع به کتاب است. گفته میشود برگی که از یک درخت میافتد، در کل کائنات اثر میگذارد. آن وقت، چطور کتابهای ترجمه که فرهنگ بیگانه و مهاجم را تبلیغ میکنند، مؤثر نیستند ؟ بچههای ما بدون اینکه قدرت تحلیل داشته باشند، ناخودآگاه تحت تأثیر آنها قرار میگیرند. یقیناً مؤثرند و باید چارهای کرد.
امروزه، یکی از آثار نفوذ فرهنگ بیگانه که با هویت ما سر ستیز و ناسازگاری دارد، جلوههایی است که میبینیم. ورود سگ به اتاق و تختخواب برخی خانوادههای ایرانی و همسفرهشدن با اعضای خانواده، یکی از آنهاست. فاصلهگرفتن نسل جدید از گنجینههای ادبی و فرهنگی کشورمان، با افتخارات و مواریث ماندگارمان، یکی دیگر از جلوههای آن است. بخش قابل توجهی از نسل جدید چنان دلباختۀ فرهنگ غرب بار میآیند که حاضر نیستند وقت بگذارند و با این مواریث و گنجینهها آشنا شوند. اینها نشانههای هشداردهندهای است. به نظر من از مجموعۀ عواملی که در شکلگیری این بیهویتی مؤثر است، یکی ترجمۀ بیرویۀ داستان کودک و نوجوان است. بسیاری از خانوادهها مهارتی در انتخاب کتاب سازنده ندارند یا سهلانگارند و اهمیتی نمیدهند. گروه فراوانی از خانوادهها به کتاب چاپشده در ایران اعتماد میکنند. تصور میکنند که هر کتابی که مجوز گرفته، از فیلترهای فراوانی گذشته است. مثل این است که به غذاهای طبخشده در هر رستورانی اعتماد کنیم. ممیزی ارشاد باید برای داستانهای ترجمۀ کودک و نوجوان، جدول کیفی در نظر بگیرد. مثلاً روی جلد کتاب درج شود که این کتاب کیفیت ممتاز و الف را دارد و این یکی کیفیت اندک و دال را. در سیل بیرویۀ کتاب ترجمۀ کودک و نوجوان، ادارۀ کتاب و ممیزی ارشاد بیتقصیر نیستند.
مدیریت ترجمه در حوزۀ کودک و نظارت بر آن، با کیست؟
مدیریت ترجمه در حوزۀ کودک و نوجوان به عهدۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و در معاونت فرهنگی به مسائل مربوط به کتاب و کتاب ترجمه رسیدگی میشود. ادارۀ کتاب، کمیتههای متعددی دارد که کتابها را در بخشهای مختلف بهصورت تخصصی بررسی میکنند و حداکثری مجوز میدهند. این رویکرد به گمان من در قسمت داستانهای ترجمه برای کودک و نوجوان باید عوض شود و صرفاً داستانهایی ترجمه و چاپ شوند که مفید و لازم و مؤثرند و جایشان خالی است. حتی اگر ما کپیرایت را هرگز نپذیریم، اما فیلترهای ممیزی دقیق و مؤثر باشند، تعدیلی بین میزان داستانهای ترجمه و تألیفی به وجود خواهد آمد.
ممیزی ارشاد، سهمی حداقلی برای خودش در نظر گرفته و خطقرمزهایی را گذاشته و به آنها بسنده میکند. اگر قرار باشد روی موارد جزئی، اما مخرب انگشت بگذارند، آنوقت ۹۰درصد داستانهای ترجمه باید رد شوند. این کار را شایسته نمیدانند؛ چون چالشبرانگیز است. بنابراین به مراعات موارد ظاهری بسنده میکنند. در نگاهی جامع و کلان، قسمت ممیزی ارشاد که نقش بسیار مؤثری دارد، باید ارتقا پیدا کند. اکنون در این بخش، افراد کمی مشغول به کارند که باید همۀ کتابها را ببینند. مجبورند با سرعت، کتابها را ببینند. زمانی به من پیشنهاد شد که بهعنوان یک بَررس، برخی داستانها را مطالعه کنم و نظر بدهم. نپذیرفتم. مبلغی که بخش ممیزی میپردازد، آنقدر کم است که بررسها نمیتوانند زندگی خود را با آن تأمین کنند. در حالی که اینطور کارها باید بهعنوان یک شغل رسمی و مهم شناخته شود، نه بهعنوان یک کار تفننی و جنبی. تعرفهاش باید چنان واقعی باشد که من بهعنوان یک کارشناس حاضر شوم در این زمینه کار کنم. وقتی چنین امکاناتی نیست و مبلغی که تعلق میگیرد، اندک است، فقط کسانی به این کار میپردازند که دستشان از کارهای دیگر کوتاه است و ناچارند به آن درآمد حداقلی اکتفا کنند؛ گرچه بودجهای که صرف ممیزی میشود، در مجموع مبلغ چشمگیری است. بهزعم من در ادارۀ کتاب، هم کارکنان کاربلد و معتقد باید اضافه شوند و هم بودجۀ ممیزی باید ده برابر شود. بودجهای که برای این بخش در نظر گرفتهاند، متناسب با اهمیت بررسی و ممیزی نیست.
این مدیریت و نظارت را در حوزۀ ترجمۀ کتاب کودک چه مقدار کارآمد و مؤثر ارزیابی میکنید؟
آشفتهبازار ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان نشان میدهد که این مدیریت و نظارت چندان کارآمد و مؤثر نبوده است. ارشاد وزارتخانۀ بسیار مهم و عظیمی است و تمام مسائل فرهنگی ما مرتبط با آن است. کارهای فراوانی که وزارت ارشاد باید انجام دهد، یکی از عللی است که سبب میشود در هر حوزهای مدیریت کیفی لازم به کار گرفته نشود. شاید یکی از راهها این است که بعضی از بخشها برونسپاری شود؛ از جمله واحد مربوط به داستان کودک و نوجوان که تعداد زیادی از کتابهای ترجمه و تألیف را به خود اختصاص میدهد. کتابداستان کودک و نوجوان باید به بخشی واگذار شود که وظیفه و دغدغهاش فقط همین باشد. زمانی من عضو هیئت نظارت بر کتاب کودک و نوجوان ارشاد بودم. شاهد بودم که افراد دلسوزی میخواستند تغییری ایجاد کنند. وقت میگذاشتند. آقای مسجدجامعی گاهی در جلسات ما شرکت میکرد. مرحوم آقای شعاعی که معاون فرهنگی ایشان بود، در تمام جلسات ما شرکت میکرد. آقای دکتر سیدعباس صالحی زمانی که معاون فرهنگی بود، در جلسات ما شرکت مؤثری داشت. علیرغم همۀ این دلسوزیها، بخش داستان ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان هنوز وضعیت مطلوبی ندارد. چرخهای که برای مجوزگیری در نظر گرفته میشود، باید چنان سیال و روان باشد که کتابها برای چند ماه منتظر مجوز نمانند. کار باید با دقت و سرعت انجام شود. این دور از دسترس نیست. اگر عزم و ارادۀ کافی برای این کار باشد، سازوکارهایش هم فراهم خواهد شد. اما الان که هیئت نظارت بر کتاب کودک و نوجوان تعطیل است، نشاندهندۀ این است که عزم و ارادۀ لازم و کافی وجود ندارد.
هیئت نظارت بر کتاب کودک و نوجوان وزارت ارشاد چه نقشی میتواند در این مسیر ایفا کند؟
هیئت نظارت نقش اصلی را بر عهده دارد. به نظر من همین که آییننامۀ نظارت بر کتاب کودک و نوجوان را طی سالها تدوین و بارها اصلاح کرد، کار مهمی بوده است. مهمتر از داشتن آییننامه، این است که بهشکل قانون درآید و ابلاغ شود و تمام ناشران مکلف به اجرای آن شوند. نمیدانم این آییننامه الان کجاست و چه سیری را گذرانده است؛ ولی به هر حال، زمانی که ما آییننامه و قانون مؤثری برای مدیریت جریان نشر کتاب کودک و نوجوان بهخصوص در قسمت ترجمه داشته باشیم، خیلی از مشکلات حل میشود. ادارۀ کتاب در بخش کودک و نوجوان باید قوانین مؤثری را در اختیار داشته باشد و با جدیت و بدون اغماض آنها را اجرا کند.
آیا اکنون هیئت نظارت فعالیت میکند؟
اگر منظورتان هیئت نظارتی است که من هم عضو آن بودم، به نظرم تعطیل است؛ مگر اینکه هیئت نظارت جدیدی مشغول به کار شده باشند که اطلاعی ندارم. به نظر میرسد که وجود هیئت نظارت ضروری احساس نشده و این خیلی عجیب است! اما کمیتههای بررسی و ارزیابی و ممیزی هستند و کارشان را انجام میدهند. اطلاع ندارم که در حال حاضر، در قسمت ترجمۀ کتاب کودک و نوجوان با چه سازوکارهایی کار میکنند. به یاد دارم آن زمانی که در جلسات هیئت نظارت شرکت میکردم، کاربرگهایی برای هریک از کمیتهها وجود داشت که بر اساس آنها کتابها ارزیابی میشدند. این کاربرگها که حاوی ملاکهای ممیزی بودند، به تصویب هیئت نظارت میرسید. یقیناً الان هم آن کاربرگها وجود دارند و به آنها عمل میشود؛ اما اینکه کاربرگهای فعلی چه مقدار بر اساس آییننامۀ تدوینشده است، اطلاعی ندارم.
ارزیابی شما از عملکرد ادارۀ کتاب در بخش کودک و نوجوان چیست؟
در مجموع، نسبت به افقی که تصویر شد و نسبت به وسعت کاری که توقع است، عملکرد ادارۀ کتاب در بخش داستانهای ترجمه برای کودکان و نوجوانان چندان درخشان نیست. به نظر من الان بیش از اینکه لازم باشد در بارۀ عملکرد این اداره حرف بزنیم، باید بر جایگاهش تأکید کنیم؛ چراکه جایگاه فوقالعاده مؤثری است. اعضایی که در آینده برای نظارت بر کتاب کودک و نوجوان انتخاب میشوند، باید اعضای کاملاً مؤثری باشند. از همۀ گروهها، از ناشران، نویسندگان، شعرا، مترجمان و تصویرگران باید در این هیئت نماینده داشته باشند. هیئت نظارت و ادارۀ کتاب باید به چرخۀ کتاب کودک و نوجوان در ابعاد محتوایی و اقتصادیاش سامان بدهند. امیدوارم در آیندۀ نزدیک، آنچه وضعیت کتاب و کتابخوانی را رونق شایستهای میدهد، به دست ادارۀ کتاب و هیئت نظارت انجام شود.