کاغذ، زیرساخت فرهنگ است
شنبه 06 خرداد 1402

میثم نیلی، مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با روزنامه «فرهیختگان»:

کاغذ، زیرساخت فرهنگ است

نگاه‌مان به کاغذ باید به‌عنوان یک کالای مصرفی، مهم و قابل اعتنا باشد و باید آن را یک کالای ارزبر ببینیم. کاغذ زیرساخت فرهنگ است. به عبارت دیگر غیر از اینکه یک کالای مصرفی در کشور است، موضوعی است که باید به این سمت برویم که در آن خودکفا شویم و به‌سمت قیمت ارزان، بهینه و همچنین کیفیت بالاتر پیش برویم.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، کاغذ یک کالای استراتژیک در حوزۀ فرهنگ است که به دلایل مختلفی در سال‌های اخیر مورد توجۀ مسئولان قرار گرفته است. تأکید مجدد رهبر معظم انقلاب بر تولید کاغذ ملی در سی‌و‌چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران باز هم این موضوع را بر صدر اخبار حوزۀ کتاب نشاند. به همین مناسبت روزنامۀ فرهیختگان گفت‌وگویی با میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران انقلاب اسلامی داشته که به وضعیت تولید کاغذ تحریر در کشور پرداخته شده است. از شما دعوت می‌کنیم در ادامه مشروح این گفت‌وگو را بخوانید.

در حوزه کاغذ در 2 سال اخیر خیلی از کاغذ داخلی حرف زده شده است. در عمل چه اتفاقاتی افتاده است و ما در‌حال‌حاضر چند کارخانه فعال داریم و چه میزان کاغذ تولید می‌کنیم؟

نگاه‌مان به کاغذ باید به‌عنوان یک کالای مصرفی، مهم و قابل اعتنا باشد و باید آن را یک کالای ارزبر ببینیم. همچنین رهبری غیر از این مساله به موضوع دیگری هم متذکر شدند؛ اینکه کاغذ زیرساخت صنایع فرهنگی ماست و مثل صنعت مادر می‌ماند و گفتند یک صنعت راهبردی مثل صنعت فولاد است. صنعت فولاد مشخص است در کشور به چه معناست که به معنای تمام صنایع است. کاغذ زیرساخت فرهنگ است. به عبارت دیگر غیر از اینکه یک کالای مصرفی در کشور است، موضوعی است که باید به این سمت برویم که در آن خودکفا شویم و به‌سمت قیمت ارزان، بهینه و همچنین کیفیت بالاتر پیش برویم. این مطلب را حضرت‌آقا چندین‌بار در دهه 70 بیان کردند، در دهه‌های 80 و 90 هم بر آن تاکید کردند. در دهه 90 در جلسه‌ای که با حضور 80-70 ناشر داشتیم و وزیر وقت ارشاد و برخی از دستگاه‌ها و مجموعه‌های دست‌اندرکار وزارت فرهنگ و ارشاد دولت وقت حضور داشتند دوباره حضرت‌آقا در این باره صحبت فرمودند. فرمودند آقای حسینی (وزیر ارشاد دولت احمدی‌نژاد) شما وکیل مدافع این کار در دولت شوید و دولت را بسیج کنید که این کار صورت گیرد و یک باقیات صالحات برای خود بگذارید. طبیعتا توقع این بود این اتفاق بیفتد. در آن سال‌ها قیمت هر بند کاغذ به 70-60 هزار تومان رسیده بود؛ خاطرم است که تا 90 هزار تومان هم رسید و بعد روی 60 هزار تومان ایستاد. آن سال ما در کشور یک چیزی قریب‌به 30 هزار تن کاغذ با پایه تفاله نیشکر تولید می‌کردیم و چیزی قریب‌به 60-50 هزار تن کاغذ با پایه الوار یعنی خمیر چوب در مازندران تولید می‌شد. علاوه‌بر اینها خرده‌ریز جاهای دیگر نیز بودند. از سال 93-92 به بعد با خصوصی‌سازی غلطی که در دولت یازدهم صورت گرفت ما همین چیزی که داشتیم را هم از دست دادیم. کارخانه کاغذ پارس که قریب‌به 30 هزار تن تولید داشت را از دست دادیم و به‌تدریج به صفر رسید که در طول 4-3 سال گذشته صفر مطلق بود و هیچ تولیدی ندارد و خمیرفروشی می‌کرد، خمیر خام می‌فروخت، مواد اولیه ظروف یک بار مصرف را تامین می‌کرد که به‌لحاظ سودآوری سودآورتر بود و کارخانه مازندران هم به‌تدریج -به‌خصوص در دولت دوم آقای روحانی- به شیب صفر رفت. به‌طوری‌که در سال 1400 حدود 5 هزار تولید داشت. از رکورد 85 هزار تنی که قبلا زده بود به 5 هزار تن رسید! پس پارس تولید صفر داشت و تولید مازندران هم تقریبا به صفر رسید. دولت سیزدهم که برسرکار آمد یکی از مهم‌ترین اهدافی که رئیس‌جمهور در شعارهای انتخاباتی خود بیان کرد و بعد در مسند کار قرار گرفت، موضوع کاغذ بود که گفتند باید به‌سمت خودکفایی در کاغذ برویم.

 

وضعیت فعلی‌مان در حوزه کاغذ چگونه است؟ این سوال را برای این می‌پرسم که سال‌هاست در مورد کاغذ صحبت می‌کنیم اما باز هم در تولید اوضاع خوبی نداریم.

در طول این سال‌ها جبهه انقلاب مشخصا مجمع ناشران انقلاب اسلامی و البته برخی دلسوزان دیگر که در این زمینه کار می‌کردند، فشار به دستگاه‌ها آوردند برای اینکه این مساله را حل کنند و هم فشار به دولت وارد می‌کردند. دستگاه منظور نهادهای اقتصادی مثل ستاد اجرایی و بنیاد مستضعفان و... است. از سوی دیگر هم به دولت فشار وارد می‌کردیم و خیلی فایده‌ای نیز نداشت. در این ایام و حدود سال 98-97 یک طرحی در ستاد اجرایی مصوب و آغاز شد که خیلی کند پیش می‌رفت و یک طرحی برای کارخانه کارون بود که توسط مدیر و مالک کارخانه پارس دنبال می‌شد که به‌عبارتی چشم‌انداز روشنی برای ما نداشت؛ چراکه کسی که کارخانه پارس، تولیدکننده کاغذ را _که زمان شاه افتتاح شد و برای سال 47-46 بود_ تبدیل به تولیدکننده لیوان و ظرف یکبار مصرف کرده بود، اگر آن کارخانه هم می‌گرفت و با آن تسهیلات کاغذ می‌گرفت دوباره به فرآیند تولید اقلامی روی می‌آورد که سود بیشتری برای او داشت. می‌دانید که حاشیه سود کاغذ تحریر بسیار پایین‌تر از این ظروف یکبار مصرف است. بنابراین این اتفاقات در جریان بود. دولت آقای رئیسی که آمد در مهرماه سال 1400 اولین جلسه کارگروه کاغذ به ریاست معاون اول به دستور رئیس‌جمهور برگزار شد. جلسه بعدی حدود اسفندماه برگزار شد. جلسه بعد در اردیبهشت‌ماه قبل از نمایشگاه کتاب سال 1401 برگزار شد، جلسه بعدی در تابستان 1401، جلسه بعدی در اواخر سال گذشته و جلسه بعدی در اردیبهشت 1402 قبل از نمایشگاه یعنی حدود 10 روز قبل از شروع نمایشگاه برگزار شد. این یعنی استمرار پیگیری‌ها برای حوزه کاغذ وجود داشت. حالا اینکه چه اتفاقی الان می‌افتد؟ به‌ لطف خدا و همت وزارت ارشاد و وزارت آموزش‌و‌پرورش و پیگیری در وزارت صمت و البته انرژی و وقتی که شخص معاون اول برای این موضوع گذاشت، این موضوع پیگیری می‌شود. تسهیلاتی که برای آغاز به‌کار و توسعه این کارخانه‌ها لازم بود اختصاص داده شد. رئیس‌جمهور در سفرهای استانی یکی از جاهایی که می‌رفتند کارخانه کاغذ بود. یعنی ایشان از سه کارخانه کاغذ در طول این مدت یک‌سال‌و‌نیمی که رئیس‌جمهور بودند بازدید کردند. الان با 4 پروژه مواجه هستیم. یکی از این پروژه‌ها آوردن دوباره کارخانه پارس در خط تولید کاغذ است. روش خصوصی‌سازی دولت قبل در این دولت پذیرفته نیست. با مالک و مدیر محترم صحبت شده و آنها موظف هستند 20 تا 25 هزار تولید داشته باشند. یک پروژه دیگر به چرخه آوردن کارخانه‌ای است که موظف بود کاغذ تولید کند. پروژه بعدی احیای کارخانه کارون است که دوبار در دولت آقای خاتمی توسط وزیر وقت آقای جهانگیری و رئیس مجلس وقت که آقای کروبی بود، افتتاح شد ولی کارخانه خالی است و هیچ کاری نمی‌کرد، وسط کارخانه به اندازه دو کیلومتر خالی بود. از دیپیدینگ اول کارخانه که باگاس را می‌آورند و پیت‌گیری می‌کنند تا مرحله خمیرسازی خالی بود، ولی می‌گفتند افتتاح شده و فقط با آن عکس می‌گرفتند! کارخانه کاغذ کارون که الان به اسم دیبای شوشتر می‌شناسند، الان تدبیر جدی برای تبدیل شدن به مرکز تولید کاغذ تحریر شده که امسال برآورد این است قریب‌به 20-15 هزار تن تولید می‌تواند تا آخر سال داشته باشد. سومین پروژه کارخانه مازندران بود که رکورد 85 هزار تنی زده بود و طبیعتا می‌تواند دوباره چنین تولیدی داشته باشد ولی کارخانه افت کرده بود و از صفر حرکت کرده و به کمک وزارت ارشاد و آموزش‌وپرورش تولید آن در سال گذشته به 42 هزار تن رسید. سال قبل کارخانه مازندران از تولید 5 هزار تن به 42 هزار تن رسید که یک معجزه بود و کار فوق‌العاده‌ای بود. شکل و شمایل مدیریتی کارخانه بهتر شد، رضایت کارکنان ارتقا یافت و مشکلاتی وجود داشت که برطرف شد. مجموعه دست‌اندرکاران البته با پیگیری‌ای که توسط وزارت آموزش‌وپرورش و ارشاد انجام شد، به چنین نتیجه‌ای رسید. نقشی که رهبری تاکید داشتند که وکیل مدافع کاغذ و تولد آن در دولت باشید را در دولت سیزدهم مشاهده می‌کنیم. اتفاق واقعی این است. کاغذ طبیعتا در صنایع مهم در وزارت صنعت، معدن و تجارت تلقی نمی‌شود چون عددی ندارد ولی در وزارت ارشاد و آموزش‌وپرورش اهمیت دارد چون مصرف‌کننده است و دولت چون اراده آقا را می‌دانست پیگیری کرد. علاوه‌بر اینها دو کارخانه دیگر داریم که درحال شکل‌گیری هستند. یک کارخانه 80 درصد نهایی شده و به چرخه می‌پیوندد به نام زاگرس که در استان فارس است. خصوصی است و از کاغذ باطله تولید می‌کند یعنی بازیافتی کاغذ را تولید می‌کند ولی کاغذ تحریر که قابلیت استفاده در دفتر و کتاب‌ها و کتابچه‌ها را دارد. کارخانه دیگر کارخانه‌ای در خوزستان است که تقریبا معادل همه اینها به لحاظ ظرفیتی است که می‌تواند تولید کند که اگر بسم‌الله بگوید و شروع شود که برآورد این است تا دو سال بعد کارخانه به تولید می‌رسد. الان همه خصوصا آقای مخبر وقت می‌گذارند، اگر این اتفاق بیفتد از مرز خودکفایی به مرز صادرکنندگی می‌رسیم، یعنی وارد مرز صادرکننده کاغذ می‌شویم. همه این مواردی که بیان کردم مهم‌ترین مساله و چیزی که باید بدان توجه شود این است که مدیریت این عرصه اجازه ندهد که فرآیند گران‌سازی که در موضوعات دیگر به مردم فشار می‌آورد در حوزه کاغذ به ناشران و مصرف‌کننده فشار بیاورد. قیمت دلار کاغذ را یک میلیون و 500-400 هزار تومان رسانده است اما الان کاغذ مازندران ما حدود 600 هزار تومان به ناشران می‌فروشد. ناشران این را بدانند اینها یک جشن تمام‌عیار لازم دارد. بر مبنای کاغذ تولیدی ایرانی در نسبت با کاغذ خارجی تقریبا کمتر از یک‌دوم قیمت کاغذ خارجی را داریم یعنی اگر این حوزه را توسعه دهیم و قیمت تمام‌شده را نسبتا خوب نگه داریم قیمت کتاب می‌تواند نصف شود.

 

یک موضوع مهم کیفیت این کاغذها است، برخی می‌گویند کاغذ ایرانی دستگاه‌های چاپ را خراب می‌کند، این موضوع درست است؟ کیفیت کاغذ ایرانی چطور است؟

این سوال مهمی است. کیفیت تابع قدرت ارتقا و توسعه درون کارخانه است. یعنی وقتی یک کارخانه را ضعیف کرده باشیم، توان تولید را از آن کارخانه گرفته باشیم، امکان بازاریابی نداشته باشد، مشتری به آن میدان ندهد و پول بدان نرساند طبیعتا او نمی‌تواند این کار را انجام دهد. تحقیق، توسعه، ارتقا، بهره‌وری و... مختل می‌شود. نتیجه کیفیتی می‌شود که وجود دارد و این می‌ماند. با فرض اینکه کیفیت کم نشود همین میزان می‌ماند. کارخانه مازندران و کارخانه‌های دیگر قابلیت دارند ارتقای کیفیت داشته باشند. صنایع آنها کهنه است. دو دستگاه جابه‌جا می‌کنند، ابزار دقیق اضافه می‌کنند، آزمایشگاه‌های خود را بهینه می‌کنند و شرایط روز آزمایشگاهی را برای کیفیت کالا لحاظ و به‌کارگیری می‌کنند کیفیت کاغذ افزایش می‌یابد. الان این اتفاق درحال رخ دادن است ولی کند است و نیازمند حمایت ویژه است. خوشبختانه منابع اعتباری لازم نیز به این کارخانه‌ها داده شده است، هم به زاگرس و هم به مازندران و هم به کارون (دیبای شوشتر) اعتبارات کافی داده شده است و امیدواریم نتیجه این امر امسال اگر حدود 42 هزار تن کاغذ تولیدی داشتیم ان‌شاءالله در پایان سال 1402، به رکورد دو برابری این دست یابیم.

 

بارها درمورد خودکفایی کاغذ صحبت شده است، چه زمانی به خودکفایی کامل خواهیم رسید؟

برای خودکفایی در نشر برآورد ما نزدیک به 70 هزار تن است، عدد دوستان معاونت فرهنگی ارشاد کمتر از این است و می‌گویند 50 هزار تن. این میزان برای نیاز حوزه نشر است. برای کاغذ داخلی قریب به 250 هزار تن نیاز است، نه برای نشریات بلکه برای کل است که انواع و اقسام کاغذ از جمله کاغذ بسته‌بندی، زرورق، رول فلان، کاغذ صنعتی، کاغذ A4 و... نیز است. برآوردها این است که حدود 250 هزار تن نیاز است. راه واردات را دولت دارد و این راه بسته نشده است. کارخانه پارس ادعا می‌کرد آمده‌ام تا تولید کاغذ را رونق دهم، ایشان یک برند تحت عنوان کاغذ ایرانی تدارک کرد و به ناشران داد برای کتاب‌های ناشران جبهه انقلاب که از کاغذ ایرانی و کاغذ پارس استفاده کنند. با اینکه کاغذ پارس اشکالاتی داشت ولی به جریان انداخته بودند تا همه کاغذ پارس خریداری کنند. الان هم همین است. باید این جریان را تشدید کنیم تا ناشران کاغذ ایرانی بخرند که هم به نفع خود آنهاست و هم به نفع مخاطب است. قدری به ناظر چاپ و چاپ‌چیان شاید خوش نگذرد به اندازه‌ای که از کاغذ اندونزی لذت می‌برند، بالاخره قدری دستگاه‌های چاپ و رول‌های آنها و گردونه‌های چاپ آنها دچار اختلال می‌شود. اینها به مرور زمان با صبر و استقامت ما حل می‌شود. اگر همین اول کوتاه بیاییم باید سراغ فروختن استقلال خود برویم و دستاوردهایی که در یک سال و نیم به دست آوردیم بازپس دهیم و در وادی کاسبی دلالان کاغذ وارد شویم.

 

مساله دیگر در بحث مافیای کاغذ است. وقتی حرف از کاغذ ایرانی می‌شود یکباره قیمت کاغذ را افزایش می‌دهند و اقداماتی می‌کنند تا این کاغذ ایرانی تولید نشود. برای مقابله با این مساله چه تدبیری شده است؟

به نظرم مافیای کاغذ آن است که تلاش می‌کند قیمت کاغذ داخلی را به قیمت کاغذ خارجی برساند. همین امروز که با هم صحبت می‌کنیم، کاغذ مازندران 900 تومان معامله شد که این همان مافیای کاغذ است. یعنی 300-200 هزار تومان اختلاف است و این بحث آزاد است، نه قیمت دولتی! اینجا باید رسانه یعنی شما و همکاران و رفقای رسانه‌ای دلسوز مطالبه کنند، مازندران دولتی است، کاغذ را به ناشر مابه‌ازای کتاب بدهد، در بازار عرضه نشود. به اتحادیه نشری فشار بیاورید که مثلا مجمع ناشران انقلاب اسلامی چند ناشر چقدر کتاب با کاغذ ایرانی چاپ کردند؟ انجمن ناشران کودک چند ناشر، چند کتاب با کاغذ ایرانی چاپ کرده است؟ این را مطالبه کنید. این مطالبه تبدیل به گفتمان غالب می‌شود و احساس می‌شود این معروفی است که باید انجام شود و اگر برخلاف این عمل کنند منکر است. این حرف مهمی است. نشر شهید کاظمی که این کار را کردند. برخی می‌گفتند نمی‌شود و برخی کردند و خوب هم درآمد. حتی آقای هادی، مدیر نشر پیام عدالت در برنامه ضیافت هفته کتاب (سال گذشته)، در هتل لاله به من گفت قرآن زدم و نفیس هم زدم و خوب هم درآمده و کم و کسری ندارد. این قصه مافیای کاغذ بخشی مافیای وارداتی است که می‌خواهد صنعت تولید ما را نابود کند چون من به‌عنوان ناشر بین جنس مشابه یک میلیون و 200 هزار و 600 هزار تومانی نگاه می‌کنم، می‌بینم مشابه هستند و 600 هزار تومانی یعنی ایرانی را انتخاب می‌کنم پس مافیای کاغذ این کاغذ ایرانی را گران‌سازی می‌کند تا صرفه واردات حفظ شود و بتواند ارز بگیرد و در بازی ارز بازی کند.

نظر بدهید