در مصاحبه با دکتر رفیعالدین اسماعیلی مطرح شد:
کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی، شروع گفتمان انقلاب در عرصه سینما است
دکتر رفیع الدین اسماعیلی عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات فضای مجازی حوزه و از نویسندگان کتاب «تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما»، نیاز اصلی سینمای کشور را ایجاد شیوهنامههای محتوایی جهت تولیدات سینمایی ضروری میداند. او در مصاحبه با خبرنگار حوزه سینمای روابط عمومی دانشگاه جامع امام حسین(ع) کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی را گفتمانی جدید برای شناخت سینمای غرب و هالیوود معرفی کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، دکتر رفیع الدین اسماعیلی عضو هیئت مدیره انجمن مطالعات فضای مجازی حوزه و از نویسندگان کتاب «تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما»، نیاز اصلی سینمای کشور را ایجاد شیوهنامههای محتوایی جهت تولیدات سینمایی ضروری میداند. او در مصاحبه با خبرنگار حوزه سینمای روابط عمومی دانشگاه جامع امام حسین(ع) کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی را گفتمانی جدید برای شناخت سینمای غرب و هالیوود معرفی کرد. کتاب تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی در سینما عاملی شد تا در این مصاحبه به کلیات این جریان بپردازد:
هدف کلی که بانی تدوین و تألیف کتاب«تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیستی(عرفان یهودی) در سینما» شد چه بود؟
یکی از دغدغههای اصلی و جدی در حوزه سینمای جهان و بخصوص هالیوود، عرفان یهودی است. عرفان یهودی ذیل سینمای جهان طبق یک برنامهی از پیش طراحی شده توسعه پیدا میکند و کسی هم به این مسئله توجه لازم را نداشت. تحقیق و بررسی در مسئله شناخت فرهنگ و عرفان کابالیستی کار بسیار دشواری بود. کسی بر روی این موضوع کار نکرده بود و تقریبا میتوانم بگویم سال ۱۳۹۴ بود در دانشگاه جامع امام حسین (ع) این دغدغه ایجاد شد و استاد فرجنژاد که در آن زمان با دانشگاه همکاریهایی داشتند، وارد میدان کار شدند. بانی اولیه این کار گروه فرهنگ دانشگاه جامع امام حسین(ع) بود.
اولین سالی که این کتاب به زیر چاپ رفت چه سالی بود و برای چه قشری این کتاب مناسب است؟
تهیه کتاب حدودا دو سال به طول انجامید. سال 96 بود که این کتاب چاپ شد و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین(ع) در همان سال چاپ کرد. این کتاب برای کسانی مناسب هست که به صوت تخصصی درباره سینماهای جهان بخصوص هالیوود، کار میکنند. برای کسانی که بدنبال نقد و بررسی فیلمهای سینمایی هستند، بسیار مناسب هست. کسانی هم که بدنبال شیوهها و روشهای نقد و بررسی را میخواهند بدانند میتوانند از این کتاب استفاده کنند.
جامعه کنونی سینمای ایران در راستای معرفی این کتاب و آموزش آن چه برنامههایی داشتند؟
در موضوع تبلیغ و معرفی کتاب متأسفانه کاری درخور و موثر صورت نگرفته است. علتش هم این است که سینمای ما جریان اینکه بیاید فضای فرهنگ غرب را بررسی کند، بسیار کمرنگ است. سینمای ما غالبا فرمزده است. چه شخصیتهای حقیقی و چه شخصیتهای حقوقی ما بحثهای مرتبط با فرم را مطرح میکنند، به دنبال قالبها و فرمها میگردند و محتواهای اصیل را اصلا مورد توجه قرار نمیدهند به همین دلیل هم دغدغه برایشان نیست که چنین آثاری را معرفی کنند.
کتاب در حال حاظر سه بار چاپ شده و اکثر کتابهای چاپ شده به فروش رفته است. البته دیده شدن اصلی این کتاب بعد از رحلت استاد محمدحسین فرجنژاد بود.
کتاب بیشتر به چه جنبههای موضوع عرفان یهودی میپردازد؟
بالاخره تمامی مفاهیمی که فکر شده در عرصه سینما قابل استفاده است و مسائل معرفتشناسی را به دنبال دارد در این کتاب آوردهشده است. تلاش شده در این کتاب یکسری راهبردها و راهکارهایی که ما میتوانیم با این عرفان و این فرهنگ کابالیستی مواجه کنیم آورده شود. ما در گفتمان انقلاب اسلامی مولفههای اصلی داریم به خصوص در بخش عرفان اسلامی که خودش میتواند سرنوشت ساز باشد. متاسفانه این نکات مهم کمتر در سینمای ایران استفاده میشود.
اگر بخواهیم کارکردهایی در راستای تقویت سینمای ایران برای این کتاب در نظر بگیریم، آن کارکردها کداماند؟ (کارکرد سرگرمی، تربیتی و ...)
البته این کتاب در مورد سینمای ایران نیست، چون فرهنگ کابالیستی بیشتر در سینمای یهود میباشد. طبیعتا سینما یکی از کارکردهایش سرگرمی است اما گفتمان انقلاب اسلامی فارق از کارکرد سرگرمی، باید مخاطب خودش را به مراتب عالی و کمالگرایی نزدیک کند. به همین جهت سینما ابزاری است برای کمک کردن هر مخاطبی که بتواند قدمی و گامی رو به جلو بردارد. اینکه صرفا برای سرگرمی باشد، اشتباه است. دلیل اینکه گفته میشود سینما فقط برای سرگرمی است، این است که چیزی به مخاطب اضافه نمیکند که این مسئله اشتباه است.
موضوعاتی که در هر فصل کتاب آمده به صورت کلی چه موضوعاتی است؟
کتاب «تحلیل نفوذ فرهنگ کابالیسی (عرفان یهودی) در سینما» را میتوان به تفکیک فصلبندیش اینگونه توصیف کرد:
فصل اول کتاب در ضرورت شناخت دشمنان تمدن اسلامی از منظر رهبری، جایگاه غربشناسی و دشمنشناسی عمیق و پیشینه تحقیق نگاشته شده که مخاطب را در امر جهانبینی نویسندگان آشنا میسازد و حتی الگوهای مکتبی در جهت استفاده از جهانبینی توحیدی ارائه میدهد.
فصل دوم مفاهیم استفاده شده در کتاب را معرفی کرده و به واکاوی انتقادی تاریخ، اندیشه و فرهنگ قبالا، مبانی و تاریخچه تفکرات عرفانی و شبهعرفانی در یهود، مؤلفههای اصلی قبالا و موج دین نوین جهانی، مؤلفهها و راهکارهای گسترش بیداری جهان میپردازد. همچنین در این فصل مخاطب میتواند شاخصهای مهم بازشناسی عرفانهای کاذب را یاد بگیرد.
فصل سوم کتاب برخی از روششناسیهای نقد و تحلیل آثار سینمایی را بررسی میکند و روششناسی جدیدی با عنوان روش «فنی-حکمی» را مطرح میکند. شاید مهمترین بخش این فصل همان نشانهشناسی است که براحتی مخاطب را با دنیای پنهان پیامها و معانی متفاوت پیامها آشنا میسازد.
فصل چهارم، نقد و تحلیل برخی از فیلمها و نفوذ فرهنگ قبالا در سینما را بررسی میکند و فصل پنجم نیز به نتیجهگیری، ارائه راهبرد و راهکارها میپردازد.
مرحوم فرجنژاد به چه اساس و با چه رویکردی در این زمینه زمان و زندگی خود را وقف کتاب کرد؟
مرحوم محمدحسین فرجنژآد متولد سال 59 است. ایشان در حوزههای مختلف علمی مطالعات بسیاری داشتند. در سه حوزه اقتصاد، فلسفه و فقه و هنر به صورت جدی و همانند یک پژوهشگر تمام عیار ورود پیدا کرده بود. مطالعات بسیار جزئی هم در حوزه دشمنشناسی داشت. اگر شما یک نگاه کلی و طولی به تمامی پژوهشها و فعالیتهایی که ایشان انجام داده بود بکنید، مسئله دشمنشناسی را در آنها پررنگ میبینید.
تلاش اصلی مرحوم فرجنژاد این بود که به مخاطب خودش بفهماند که دشمن ما کیست و با چه روشهایی دارد با ما مبارزه میکند. کارهایی که در زمینه دشمنشناسی انجام میداد سطحی نبود؛ عمق داشت و از انسجام بالایی برخوردار بود. شما ببینید وقتی مولفههای عرفان یهودی را در سینما اسخراج میکند، کار هر کسی نیست. کار شخصی است که فلسفه را بداند. مرحوم فرجنژاد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بسیاری دارد. تلاش پرورش شاگران خوب و قوی یکی از ویژگیهای جدی آن به مسئله آموزش است.
استاد فرجنژاد غرب و کوچه و پسکوچههای تمدن غرب را به خوبی فهمیده بود. دلیل اصلی آن هم نگاه غربشناسی او بود که غربشناسی را از زمان آنگلاسکسونها میگرفت و مورد مداقه قرار میداد، نه از زمان هگل وکانت.
نگاه تمدنی ایشان هم نگاه تمدن نوین اسلامی بود. این نگاه تمدنی ایشان باعث شد دیگری خودش و تمدن نوین اسلامیش را خوب بشناسد. همین امر دلیل دشمنشناسی او بود.
اگر بخواهم کل فعالیتهای او را در مصداق قرآنی تشبیه کنم، باید بگویم آیه 82 سوره مائده( لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ ) محور تمامی کارها و زندگیش بود.
مرحوم فرجنژاد باور به این داشت که ما یک رویارویی با تمدن جهان غرب داریم. تمدنی که پایههای اصولی آن را سرمایهداری سکولاریستی میدانست. مرحوم فرجنژآد تلاش میکرد خودش را در جهان اجتماعی اسلامی تعریف کند. ایشان طلبهای بود که شاخصههای رفتارهای تحصیلی خود را حضرت امام قرار داده بود.