شناختنامۀ ناشر
آگاه، آگه، بان، مهرویستا و کندوکاو
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، آگاه، آگه، بان، مهرویستا و کندوکاو مجموعهناشرانی هستند که بهصورت مشترک در نمایشگاههای کتاب شرکت میکنند و در یک فروشگاه و سایت فروش اینترنتی به عرضۀ آثار خود میپردازند. انتشارات آگاه از پرقدمتترین ناشران ایران با نزدیک به پنجاه سال سابقه است. این انتشارات را دو شریک به نامهای محسن بخشی و حسین حسینخانی تأسیس کردند که هر دو سابقۀ فعالیت در حوزۀ نشر و ناشرانی مانند صفیعلیشاه، نیل و معرفت را داشتند. کارنامۀ انتشارات آگاه را کتابهایی با موضوعات علوم اجتماعی، ادبیات ایرانی و خارجی و هنر تشکیل میدهد.
نشر آگه از سال ۱۳۸۱ و با مدیریت لیلا حسینخانی تأسیس شد و تاکنون کتابهای متعددی با موضوعات ادبیات و نقد ادبی، شعر، فلسفه، تاریخ، علوم اجتماعی، هنر، زبانشناسی و نشانهشناسی روانۀ بازار نشر کرده است. نشر بان از فروردین۱۳۹۶ و با چاپ آثاری در حوزههای زیباییشناسی، فلسفه، نقد، جامعهشناسی، اقتصاد و... فعالیت خود را در عرصۀ نشر آغاز کرده است. این ناشر زیرمجموعۀ مؤسسۀ فرهنگ بان است که مسئولیت هر دو را علی حسینخانی بر عهده دارد.
انتشارات مهرویستا بهسرپرستی زیبا عرشی نیز از زمان تأسیس خود تاکنون، آثاری در حوزههای روانشناسی، ادبیات، علوم اجتماعی و فلسفه به بازار نشر کشور عرضه کرده است. انتشارات کندوکاو بهسرپرستی محمدجواد بخشی نیز از ناشران تازهتأسیسی است که در مدت فعالیت اندک خود تا به امروز توانسته آثاری را در حوزههای تاریخ، علوم اجتماعی، علوم سیاسی، زندگینامه و خاطرات به چاپ برساند.
کارل مارکس، اریک هابسبام، نوآم چامسکی، نیکولو ماکیاولی، کوئنتین اسکینر، لئو اشتراوس، گئورگ هگل، فردریش نیچه، دیوید هاروی، رالف دارندورف، تئودور آدورنو، الکس کالینیکوس، برتراند راسل، چارلز تیلور، ویلیام آستین، استوارت هال، آنتونی گیدنز، توماس اسپریگنز، تامس مور، ژان ژاک روسو، گئورگ لوکاچ، لویی آلتوسر، مایکل نیومن، آنتونیو گرامشی، میشل فوکو، یان کرایب، مارتین هایدگر، دیوید هلد، تری ایگلتون، یانیس واروفاکیس، بروس فینک، ژیل دلوز، مایکل سورکین، تام باتامور، ها جون چانگ، جان سرل، لارنس اسمیت، چالمرز جانسون، امیل دورکیم، پل بروک، آمارتیا سن، ژرژ گورویچ، عبدالله کوثری، باقر پرهام، محمد مالجو، محمدامین قانعیراد، سعید رهنما، سعید مدنی قهفرخی، فریبرز رئیسدانا، خسرو کلانتری، ناصر زرافشان، حسن مرتضوی، احمد سیف، علیاصغر حکمت، پرویز اجلالی، احمد محیط، شهناز مسمیپرست، احمد تدین و داریوش آشوری از نویسندگان و مترجمانی هستند که از ایشان آثاری در ناشران ذکرشده به چاپ رسیده است.
سرمایه، ۲۳ گفتار دربارۀ سرمایهداری، بحران بیپایان، نظم گفتار، تکوین جهان مدرن، تکوین طبقۀ کارگر در انگلستان، زندگی روزمرۀ تهیدستان شهری، طبقه و کار در ایران، گذار از سرمایهداری، مانیفست سرمایهداری، جامعۀ نمایش، درآمدی بر فهم جامعۀ مدرن، دولت و سیاست اجتماعی در ایران، فلسفۀ علوم اجتماعی، قرارداد اجتماعی، مبانی جامعهشناسی سیاسی، نظریۀ اجتماعی کلاسیک، نظریۀ اجتماعی مدرن، شهریاری ناممکن، ازخودبیگانگی انسان مدرن، درآمدی بر ایدئولوژی، حرفهایی با دخترم دربارۀ اقتصاد، جای خالی معنا، منتقدان جامعه، آگاهی جمعی در جامعهشناسی دورکیم، گروندریسه، عصر بینهایتها و دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ از آثار پرفروش انتشارات آگاه، آگه، بان، مهرویستا و کندوکاو است.
عمدۀ آثار مطرح ناشران مذکور، بهویژه نشر آگه، در حوزۀ جامعهشناسی و فلسفه است. رویکرد اتخاذشده بهصورت مشخص، نقد اقتصاد سرمایهداری و ادوار مختلف آن بهخصوص نئولیبرالیسم است که از ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی انجام میشود. شاید بتوان انتشارات آگاه را از جملۀ ناشرانی دانست که در حوزۀ نقد سرمایهداری، سالهای طولانی فعالیت کردهاند و فعالیتشان معطوف به رونق این موضوع در بازار نشر بهصورت مقطعی نبوده است. آثار مهم مارکس مانند گروندریسه، دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ و سرمایه نخستین بار در انتشارات آگاه و نشر آگه منتشر شدند. کتابهای بنیادین فلاسفه مانند قرارداد اجتماعی اثر ژان ژاک روسو، چنین گفت زرتشت اثر فردریش نیچه، نظم گفتار اثر میشل فوکو و شهریار از نیکولو ماکیاولی بیشتر با هدف چاپ آثار مطرح و بنیادین و پاسخگویی به نیاز دانشجویان و پژوهشگران منتشر شدند.
کتابهای فعالان جریان انتقادی در سالهای اخیر مثل جان بلامی فاستر، سردبیر مجلۀ مشهور Monthly Review و الکس کالینیکوس احتمالاً با هدف بهروزرسانی ادبیات انتقادی کشور و طرح مسائل روز جریان چپ به چاپ رسیدهاند. به نظر میرسد از گروه منتقدان سرمایهداری، بیشتر به آثاری پرداخته میشود که از تجدیدنظرطلبی در سرمایهداری و تحقق آرمانهای طبقۀ کارگر از طریق مبارزۀ پارلمانی و دنبالکردن اصلاحات در قالب خودِ نظامهای لیبرالدموکراسی غربی فاصله گرفتهاند. مبارزۀ تودهای در قالب جنبشهای اجتماعی و پیگیری مطالبۀ تغییر ریشهای نظم اقتصادی حاکم بهعنوان بهروزترین شیوه که بارها در راهپیماییها و کمپینهای علیه نظام سرمایهداری بروز یافته است، دائماً در کتابهای ناشران یادشده ترویج میشود.
صورتبندی نقد سرمایهداری که مارکس آن را آغاز کرد، تهی از نقد نیست. برای مثال، مارکس نقد سرمایهداری را بر اساس آن تلقی از مفهوم ارزش (ارزش بر مبنای اصالت کار) دنبال میکند که قبلاً جان لاک، از شهیرترین فلاسفۀ نحلۀ لیبرالیسم، در جهت اثبات اصالت مالکیت صورتبندی کرده است! در واقع میتوان به تحلیلها و انتقادات مارکس، با توجه به وضعیت سرمایهداری در قرن نوزدهم، رجوع کرد؛ اما آبشخور نقدهای وی نیز آثار اقتصاددانان و اندیشمندان پیشین، بهخصوص فلاسفۀ انگلیسی مانند لاک و میل و ریکاردو، بودند.
رویکرد دنبالشده در آثار منتشرشده از جریان چپ در ناشران ذکرشده، رویکردی سلبی و بهدور از دستورالعملهای مشخص سیاسی و اقتصادی در راستای سیاستگذاری است. اگر در آثار متفکران مارکسیستی، مانند ریچارد ولف یا حتی قائلان به سرمایهداری تعدیلشده مانند جوزف استیگلیتز بتوان پیشنهادهایی به روشنفکران و عموم مردم و سیاستمداران یافت که حاکی از تلاشهایی در جهت تغییر وضع موجود است، در متفکرانی از جریان چپ که در ناشران یادشده به آنها پرداخته میشود، دورنمایی از وضعیت آینده نیز به چشم نمیخورد و تصلب ساختاری وضع موجود بهقدری قوی ترسیم شده که جز با تحولات ریشهای و انقلابهایی با شرکت تودۀ مردم تغییر نمیکند یا حتی اصلاح نمیشود. بهبیان روشنتر، نهتنها نمیتوان از نظام حکمرانی اقتصادی و سیاسی بدیلی در آنها سراغ گرفت، بلکه حتی در قالبهای کوچکتر، مانند بنگاه اقتصادی یا منطقۀ صنعتی نیز خبری از پیشنهادهای ایجابی جریان چپ نیست.
تعویض نظام سرمایهداری در وضعیتی در کتابهای این ناشران تبلیغ میشود که حتی شاهد فقدان نظریۀ عدالت در این آثار هستیم تا نظام بدیل و سهم نیروهای مختلف سیاسی پس از تغییر سرمایهداری را مشخص کند. این ضعف سبب شکستهای پیدرپی جریان چپ از طیف رادیکال جریان راست و بحران مشروعیت آن در محافل آکادمیک و عرصۀ عملی سیاست است. در زمینۀ نقد به نئولیبرالیسم و سرمایهداری نیز دیگر جریان چپ، انحصارهای خاص خود را از دست داده و خودِ قائلان به سرمایهداری، بهخصوص در طیفهای معتدل و میانۀ آن، آثار تحسینشدهای در این زمینه عرضه کردهاند که برخلاف کتابهای جریان چپ اثبات کردهاند میتوانند مبنای اقدام عملی قرار گیرند و ضعفهای نظام سرمایهداری را اگر نگوییم حذف، حداقل تا حدی تعدیل سازند.
در نهایت باید اذعان کرد برگزیدن شیوۀ جنبش اجتماعی گسترده در کتابهای این ناشران بهمثابۀ شیوۀ اصلی اعتراض به سرمایهداری در عصر کنونی، بدون سنجش پیامدهای منفی آن یا حتی میزان اثرگذاری آن، از شیوۀ تحلیل علمی به دور است. نقد استدلالهای جریان راست اقتصادی باید روزآمد مطرح شود و تا حد امکان در مقام پاسخ به ایشان باشد و صرفاً بر مجموعهای از کلیشههای کلی جریان چپ تأکید نشود. در موضوع مطالعاتیِ ایران، تطبیقدادن نظریات نویسندگان جریان چپ اروپاییآمریکایی بدون درنظرگرفتن مقتضیات خاص جامعۀ ایرانی، نوعی نارسایی در تحلیل است که باید از آن اجتناب شود.