سه شنبه 21 دي 1395
هرمنوتیک تطبیقی: بررسی همانندی فلسفهی تأویل در اسلام و غرب
این کتاب میکوشد تا در یک مدخل و پنج فصل، به بررسی تطبیقی مبانی تأویل متن از منظر هرمنوتیک، بهویژه هرمنوتیک فلسفی گادامر و ریکور و علوم اسلامی بپردازد.
مدخل این کتاب، به واژهشناسی هرمنوتیک و بررسی ریشههای آن در عرفان یهودی و کلام مسیحی اختصاص دارد و نگاهی گذرا به ادوار مختلف این دانش تا دوران جدید میافکند و به پیشینه برخی مباحث هرمنوتیکی در حوزه تمدن اسلامی اشاره میکند.
در فصل اول نگارنده در پی تبیین ماهیت بنمایههای هرمنوتیک است و میخواهد پیش از پرداختن به مباحث هرمنوتیکی، بستر این مباحث را آماده سازد.
فصل دوم صورت بسط یافته مباحثی است که در مدخل بیان شده است. نویسنده در این فصل به مهمترین آراء هرمنوتیستهای کلاسیک و رمانتیک اشاره میکند و میکوشد تا علاوه بر اثبات ریشهای مسیحی بسیاری از این اقوال، با ذکر مثالهای متعدد نشان دهد که میان تأویلهای معنوی عرفای اسلامی و متکلمان و مفسران مسلمان و تأویلهای هرمنوتیکی اندیشمندان مسیحی مشابهتهای فراوانی وجود دارد.
در فصل سوم و چهارم که مهمترین بخشهای کتاب است، ابتدا خلاصهای از آراء و رهیافتهای گادامر و ریکور به عنوان دو تن از مشهورترین اندیشمندان هرمنوتیک فلسفی بیان میشود و سپس مهمترین فرازهای اندیشه آنها مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. نگارنده کوشیده تا از انتقادهای کسانی مانند هرش و هابرماس نیز بهره بگیرد و خود نیز بر حجم این نقدها افزوده است. در فصل پنجم که به منزله نتیجهگیری از مطالب کتاب است، نویسنده به چند مسئله اصلی هرمنوتیک یعنی تکثرگرایی (پلورالیسم)، قطعیت و نسبیت در تأویل، پیشافهم و... میپردازد و شباهت و تفاوت رهیافتهای هرمنوتیکی و اندیشههای فیلسوفان و مفسران اسلامی را در این حوزه بیان میکند و بیش از همه به آراء آگوستین، آکوویناس، شلایرماخر، دیلتای، گادامر و ریکور از یک سو و آراء ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره) و دکتر سروش از سوی دیگر، توجه میکند.
مدخل این کتاب، به واژهشناسی هرمنوتیک و بررسی ریشههای آن در عرفان یهودی و کلام مسیحی اختصاص دارد و نگاهی گذرا به ادوار مختلف این دانش تا دوران جدید میافکند و به پیشینه برخی مباحث هرمنوتیکی در حوزه تمدن اسلامی اشاره میکند.
در فصل اول نگارنده در پی تبیین ماهیت بنمایههای هرمنوتیک است و میخواهد پیش از پرداختن به مباحث هرمنوتیکی، بستر این مباحث را آماده سازد.
فصل دوم صورت بسط یافته مباحثی است که در مدخل بیان شده است. نویسنده در این فصل به مهمترین آراء هرمنوتیستهای کلاسیک و رمانتیک اشاره میکند و میکوشد تا علاوه بر اثبات ریشهای مسیحی بسیاری از این اقوال، با ذکر مثالهای متعدد نشان دهد که میان تأویلهای معنوی عرفای اسلامی و متکلمان و مفسران مسلمان و تأویلهای هرمنوتیکی اندیشمندان مسیحی مشابهتهای فراوانی وجود دارد.
در فصل سوم و چهارم که مهمترین بخشهای کتاب است، ابتدا خلاصهای از آراء و رهیافتهای گادامر و ریکور به عنوان دو تن از مشهورترین اندیشمندان هرمنوتیک فلسفی بیان میشود و سپس مهمترین فرازهای اندیشه آنها مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد. نگارنده کوشیده تا از انتقادهای کسانی مانند هرش و هابرماس نیز بهره بگیرد و خود نیز بر حجم این نقدها افزوده است. در فصل پنجم که به منزله نتیجهگیری از مطالب کتاب است، نویسنده به چند مسئله اصلی هرمنوتیک یعنی تکثرگرایی (پلورالیسم)، قطعیت و نسبیت در تأویل، پیشافهم و... میپردازد و شباهت و تفاوت رهیافتهای هرمنوتیکی و اندیشههای فیلسوفان و مفسران اسلامی را در این حوزه بیان میکند و بیش از همه به آراء آگوستین، آکوویناس، شلایرماخر، دیلتای، گادامر و ریکور از یک سو و آراء ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره) و دکتر سروش از سوی دیگر، توجه میکند.
https://mananashr.ir/news/4437/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید