سه شنبه 21 دي 1395
نظریه تفسیر متن
نویسنده پیشتر در کتاب درآمدی بر هرمنوتیک به معرفی و نقد مهمترین نظریههای نوظهور در باب فهم و تفسیر متن پرداخته بود و در این کتاب، مسائل اصلی در حوزه زبان، فهم و تفسیر را بیان و دیدگاه مختار و مقبول خویش را در قالب نظریه جامع تفسیر متن عرضه مینماید و به شبهات پاسخ میدهد.
در فصل نخست، مراد از نظریه تفسیر و نسبت آن با سایر مسائل حوزه تفسیر بیان شده است. همچنین به نقش علومی نظیر فلسفه زبان، زبانشناسی، نشانهشناسی و هرمنوتیک از یک سو و مباحث الفاظ اصول فقه از سوی دیگر، در نضج نظریه تفسیر اشاره شده است.
فصل دوم به بحث پیرامون چیستی معنا میپردازد. در این فصل نظریات مصداقی، رفتاری، کاربردی، قضیهای، ایدهای و نیز نظریه انکار معنا، قصدی بودن معنا، تعین معنایی و تکثر طولی معنا مورد بررسی و نقد قرار میگیرد و نویسنده در نهایت، دیدگاه مختار خویش را درباره چیستی و ماهیت معنا بیان میکند.
در فصل سوم نگارنده ابتدا به تبیین مبانی هرمنوتیک فلسفی، نوپراگماتیسم، ساختارگرایی و شالودهشکنی و نقد آنها بر پایه دیدگاه رایج در میان عالمان اسلامی پرداخته و سپس دیدگاههای مختلف پیرامون ساز و کار حصول فهم و به طور ویژه دیدگاههای مطرح درباره مؤلف، مفسر، متن و زمینه و نقش هر یک از آنها در تحقق فهم و انجام تفسیر را بیان میکند.
فصل چهارم به بحث پیرامون اخلاقیات معنا اختصاص دارد. مراد نگارنده از اخلاقیات معنا آن است که هر تلقی از ماهیت معنا، فهم و تفسیر، الزامات و بایستگیهایی را در پی دارد. پذیرش وجود اخلاقیات برای معنا و تفسیر التزام به این نکته است که فرایند فهم متن امری ضابطهمند معیارپذیر است و میان بدخوانی متن و قرائت ضابطهمند آن، تمایز آشکار وجود دارد. نویسنده پس از بحث در اخلاقیات عام تفسیر، نظر مختار خویش در این باره را بیان و اقتضائات هرمنوتیکی و الزامات اخلاقی تفسیر متون وحیانی را بیان میکند.
در فصل نخست، مراد از نظریه تفسیر و نسبت آن با سایر مسائل حوزه تفسیر بیان شده است. همچنین به نقش علومی نظیر فلسفه زبان، زبانشناسی، نشانهشناسی و هرمنوتیک از یک سو و مباحث الفاظ اصول فقه از سوی دیگر، در نضج نظریه تفسیر اشاره شده است.
فصل دوم به بحث پیرامون چیستی معنا میپردازد. در این فصل نظریات مصداقی، رفتاری، کاربردی، قضیهای، ایدهای و نیز نظریه انکار معنا، قصدی بودن معنا، تعین معنایی و تکثر طولی معنا مورد بررسی و نقد قرار میگیرد و نویسنده در نهایت، دیدگاه مختار خویش را درباره چیستی و ماهیت معنا بیان میکند.
در فصل سوم نگارنده ابتدا به تبیین مبانی هرمنوتیک فلسفی، نوپراگماتیسم، ساختارگرایی و شالودهشکنی و نقد آنها بر پایه دیدگاه رایج در میان عالمان اسلامی پرداخته و سپس دیدگاههای مختلف پیرامون ساز و کار حصول فهم و به طور ویژه دیدگاههای مطرح درباره مؤلف، مفسر، متن و زمینه و نقش هر یک از آنها در تحقق فهم و انجام تفسیر را بیان میکند.
فصل چهارم به بحث پیرامون اخلاقیات معنا اختصاص دارد. مراد نگارنده از اخلاقیات معنا آن است که هر تلقی از ماهیت معنا، فهم و تفسیر، الزامات و بایستگیهایی را در پی دارد. پذیرش وجود اخلاقیات برای معنا و تفسیر التزام به این نکته است که فرایند فهم متن امری ضابطهمند معیارپذیر است و میان بدخوانی متن و قرائت ضابطهمند آن، تمایز آشکار وجود دارد. نویسنده پس از بحث در اخلاقیات عام تفسیر، نظر مختار خویش در این باره را بیان و اقتضائات هرمنوتیکی و الزامات اخلاقی تفسیر متون وحیانی را بیان میکند.
https://mananashr.ir/news/4447/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید