سه شنبه 19 بهمن 1395
من زندهام
متن تقریظ مقام معظم رهبری:
«بسمالله الرحمن الرحیم ـ کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیباییها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیرهی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههایی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. ۵/۷/۹۲»
معرفی کتاب:
کتابهای زیادی هستند که حال و هوای دفاع مقدس را زنده میکنند، همانطور که تعداد قابل توجهی کتاب، به نقش زنان در دفاع مقدس میپردازند، از میان این کتابها برخی هم به زندانها و اردوگاههای عراق سرک کشیدهاند تا روایتگر، حال روز اسرای ایرانی در دوران سخت اسارت باشند، اما بین همه این کتابها شاید خیلی کم باشند آنهایی که دوران اسارت زنان ایرانی در چنگال بعثیها را به تصویر بکشند. اصلاً شاید خیلیها با خواندن این جمله این سؤال را بپرسند که مگر در میان اسرای ایرانی زنی هم وجود داشته است؟
پاسخ کوتاه سؤال بالا یک کلمه است: «بله». اما برای شنیدن پاسخ تفصیلیاش باید زحمت خواندن یک کتاب ۵۵۰ صفحهای به نام «من زندهام» را به خود هموار کرد. خواندن حکایت اسارت، رنجها، امیدها و تلاشهای یک دختر هفده ساله ایرانی در طول چهار سال اسارت در عراق آنقدر جذابیت دارد که بتوان کتاب را تند و تند ورق زد و کلماتش را بلعید.
۱۱۶ صفحه ابتدایی کتاب شرح حال راوی از کودکی تا شروع جنگ است. کارگر بودن پدر راوی در شرکت نفت قبل از انقلاب و خیلی دلایل دیگر باعث شده تا این بخش از کتاب نکات جذاب زیادی برای خواندن و آشنا شدن با زندگی مردم آن روزگار داشته باشد.
اما از اینجا به بعد و با آغاز جنگ بخش اصلی آغاز میشود و چون راوی در همان روزهای ابتدایی اسیر شده است، خواننده هم خیلی زود همپای راوی از بیابانهای گرم خوزستان به زندان الرشید و بعد موصل و... سفر میکند.
«من زندهام» حتماً یکی از کتابهای مهم تاریخ دفاع مقدس است چرا که بخشی را روایت میکند که شاید حتی تصورش هم ممکن نباشد، چه رسد به تحمل چهار سالهاش.
«بسمالله الرحمن الرحیم ـ کتاب را با احساس دوگانه اندوه و افتخار و گاه از پشت پرده اشک، خواندم و بر آن صبر و همت و پاکی و صفا و بر این هنرمندی در مجسم کردن زیباییها و زشتیها و رنجها و شادیها آفرین گفتم. گنجینه یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیرهی عظیم و ارزشمندی است که تاریخ را پربار و درسها و آموختنیها را پرشمار میکند. خدمت بزرگی است آنها را از ذهنها و حافظهها بیرون کشیدن و به قلم و هنر و نمایش سپردن. این نیز از نوشتههایی است که ترجمهاش لازم است. به چهار بانوی قهرمان این کتاب به ویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم. ۵/۷/۹۲»
معرفی کتاب:
کتابهای زیادی هستند که حال و هوای دفاع مقدس را زنده میکنند، همانطور که تعداد قابل توجهی کتاب، به نقش زنان در دفاع مقدس میپردازند، از میان این کتابها برخی هم به زندانها و اردوگاههای عراق سرک کشیدهاند تا روایتگر، حال روز اسرای ایرانی در دوران سخت اسارت باشند، اما بین همه این کتابها شاید خیلی کم باشند آنهایی که دوران اسارت زنان ایرانی در چنگال بعثیها را به تصویر بکشند. اصلاً شاید خیلیها با خواندن این جمله این سؤال را بپرسند که مگر در میان اسرای ایرانی زنی هم وجود داشته است؟
پاسخ کوتاه سؤال بالا یک کلمه است: «بله». اما برای شنیدن پاسخ تفصیلیاش باید زحمت خواندن یک کتاب ۵۵۰ صفحهای به نام «من زندهام» را به خود هموار کرد. خواندن حکایت اسارت، رنجها، امیدها و تلاشهای یک دختر هفده ساله ایرانی در طول چهار سال اسارت در عراق آنقدر جذابیت دارد که بتوان کتاب را تند و تند ورق زد و کلماتش را بلعید.
۱۱۶ صفحه ابتدایی کتاب شرح حال راوی از کودکی تا شروع جنگ است. کارگر بودن پدر راوی در شرکت نفت قبل از انقلاب و خیلی دلایل دیگر باعث شده تا این بخش از کتاب نکات جذاب زیادی برای خواندن و آشنا شدن با زندگی مردم آن روزگار داشته باشد.
اما از اینجا به بعد و با آغاز جنگ بخش اصلی آغاز میشود و چون راوی در همان روزهای ابتدایی اسیر شده است، خواننده هم خیلی زود همپای راوی از بیابانهای گرم خوزستان به زندان الرشید و بعد موصل و... سفر میکند.
«من زندهام» حتماً یکی از کتابهای مهم تاریخ دفاع مقدس است چرا که بخشی را روایت میکند که شاید حتی تصورش هم ممکن نباشد، چه رسد به تحمل چهار سالهاش.
https://mananashr.ir/news/7748/
برای ذخیره در کلیپ برد کلیک کنید
نظر بدهید