تازه‌ترین اثر معصومه رامهرمزی در کتاب «امدادگر کجایی؟»
یکشنبه 13 آبان 1397

امدادگر کجایی؟

تازه‌ترین اثر معصومه رامهرمزی در کتاب «امدادگر کجایی؟»

کتاب «امدادگر کجایی؟» خاطرات علی عچرش است که توسط معصومه رامهرمزی به نگارش درآمده و به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، منانشر، به نقل از خبرگزاری فارس، کتاب «امدادگر کجایی؟» حاوی خاطرات علی عچرش نوشته معصومه رامهرمزی از سوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شد.

بر اساس این گزارش،‌ عِچرِش رزمنده آبادانی در دوران دفاع مقدس است که خاطراتش در این اثر در ۳۷۵ صفحه توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به چاپ رسیده و با قیمت ۳۰ هزار تومان در یک هزار نسخه وارد بازار نشر شده است. معصومه رامهرمزی یکی از امدادگران دوران دفاع مقدس است که از سال ۱۳۵۹ و در ۱۴سالگی به عنوان امدادگر، از پشتیبانی هلال احمر جنوب به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.

رامهرمزی دلیل انتخاب علی عچرش را اینگونه در کتاب بیان می‌کند که اولین دلیل انتخاب حاج علی برای گفت‌وگو، اطلاعات جامع و پیوسته ای است که که او درباره نقش امدادگران مرد، راننده‌های آمبولانس و مفهوم امدادگری به معنای عام و خاص دارد.

این کتاب در هشت فصل بعلاوه اسناد و تصاویر و فهرست منابع منتشر شده است.

در مقدمه کتاب آمده، در کنار هر رزمنده‌ای که اسلحه به دست می‌گیرد و می‌جنگد یک امدادگر با کوله امداد باید باشد تا در وقت نیاز زخمش را پانسمان کند، او را به دوش بکشد و از محل درگیری و خطر دور کند. راننده آمبولانس یک امدادگر است. اگر او نتواند مجروح را در کمترین زمان به مرکز درمانی برساند، جانش به خطر می‌افتد. وای به حال راننده آمبولانسی که مجروحش قبل از رسیدن به بیمارستان شهید شود، او می‌ماند و عذاب وجدانی که تا مدت‌ها رهایش نمی‌کند، چون راننده آمبولانس (امدادگر) مسئول جان مجروح تا رسیدن به بیمارستان است.

در بخش دیگری از کتاب می‌خوانیم؛

بعد از چند روز، صدای تیر کلاشینکف را تشخیص می‌دادم. نیروهای خودمان، ژ 3 داشتند و عراقی‎ها کلاش. به عراقی‌ها نزدیک‌تر بودم. اگر در همان نهر می‌ماندم به احتمال زیاد اسیر می‌شدم. اگر هم از نهر بیرون می‌رفتم، وسیله‌ای برای دفاع از خودم نداشتم. دلم نمی‌خواست اسیر بشوم؛ برای من مرگ بهتر از اسارت بود. خودم را از نهر بیرون کشیدم و به سمت عقب دویدم. تیر بود که به طرفم شلیک می‌شد. فقط می‌دویدم. برای نجات جانم چند برابر سرعت معمولی دویدم. صدای یکی از نیروهای ایرانی را شنیدم: «بپر.» به طرف صدا شیرجه زدم. خیس عرق بودم. بعد از پریدن در سنگر، نفس عمیقی کشیدم و گفتم: «نامردا کجا رفتین؟ می‌خواین عقب بکشین یه خبری بدین. شما به امدادگر احتیاج ندارین که من رو جا گذاشتین.»

گفتنی است معصومه رامهرمزی یکی از امدادگران دوران دفاع مقدس است که از سال ۱۳۵۹ و در ۱۴سالگی در سمت امدادگر، از پشتیبانی هلال احمر جنوب به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.

در این کتاب علاوه بر موضوع اصلی خاطرات به موضوعات دیگر نیز پرداخته شده است. موضوعاتی از قبیل مردم شناسی شهر آبادان، شامل فرهنگ،علایق و روش زندگی آنها، نگاهی به زندگی عشایر عرب در آبادان، فاجعه آتش سوزی سینما رکس و نگاهی عمیق به زندگی مهاجرین جنگ تحمیلی در اردوگاه‌ها و مشکلات و مسایل آنان، ازدواج بی تکلف و ساده جوانان در زمان جنگ و اطلاعات هیئت پزشکی حج، بدیهی ست ارزش افزوده این کتاب ناطر برهمین موضوعات فرعی است.

این اثر به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روانه بازار کتاب شده است.

نظر بدهید