جایزه ادبی شهید اندرزگو آسیبشناسی شد
این نشست با هدف بررسی جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو و با حضور میثم نیلی مدیرعامل مجمع ناشران، وجیهه سامانی سرداور بخش داستان بزرگسال، حامد اشتری نویسنده، مهدی گردفیرزوجایی سرداور بخش کودک و نوجوان، محمدعلی مرادیان مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی و کتابخوانی، سید صادق رضایی مدیر سابق انتشارات سروش، سعید فخرزاده عضو شورای سیاستگذاری جایزه ادبی اندرزگو و حجت الاسلام بهمنی مدیر انتشارات مؤسسه امام خمینی (ره) حضور داشتند.
به گزارش روابط عمومی مجمع ناشران انقلاب اسلامی؛ محمدعلی مرادیان بیان کرد: در آن جلسه گفتیم چه کاری برای حوزه تاریخ معاصر انجام بدهیم؟ گفتیم ما کتابی هستیم و شروع کنیم به تولید روایت و... . راهبردی که آن جمع تصمیم گرفت ایجاد روایت بود که جنبه درام داشته باشد تا مردم به آن گره بخورد. صرف کارهای پژوهشی به کار نمیآید. آقای روحانی گفتند سالی که نهضت امام خمینی(ره) را نوشتم، رفتم خدمت امام تا آن را خدمت به ایشان بدهم. با حالتی که میدانستم این کار را میپسندند. امام جلدش را دیدند و باز نکردند و به آن بیاعتنایی کردند. ایشان گفتند به جای این کارها بروید از اقدامات این پدر و پسر رضاشاه و محمدرضا شاه، برای برای مردم بنویسید. از آنها انوشیروان عادل نسازید. ایشان فهمیدند باید کتابهایی بنویسند که به درد مردم بخورد.
مرادیان اضافه کرد: در آن جلسه مقرر شد که ما تیمی از اساتید دانشگاه که در حوزه تاریخ کار کردهاند دعوت کنیم و کارگروه تشکیل بدهیم و سوژههای تایخ معاصر را احصا کنیم. آن هم نه هر سوژه ای. آن زمان فسادهای اقتصادی خیلی زیاد بود. چندین محور احصا کردیم مثل امنیت ملی و استقلال قرهنگی و سیاسی و بهاییت و مشروعیت حکومت پهلوی که مهمترین محوری بود که استخراج کردیم. قرار شد اساتید جمع شوند و سوژهها را احصا کنند . جدول مفصلی شروع شد و در همه حوزهها مطالبی احصا شد. قرار شد همایشهایی برپا کنیم برای مقابله با تحریف تاریخ معاصر و تطهیر پهلوی.
مدیرکل دفتر مطالعات و برنامهریزی فرهنگی و کتابخوانی بیان کرد: ما برای جایزه ادبی به نویسندهها زنگ میزدیم میگفتند: رمانی درباره پهلوی دارم ولی چاپش نکردم. چند نویسنده این حرف را زدند. چون جنگ شده بود آنها کتابهایشان را چاپ نکردند چون فکر میکردند موضوع پهلوی دیگر مورد پسند جامعه نیست. ناشران هم خواهان بودند تا آثاری در این باره تولید کنند. در آن جلسه چندین ناشر و نویسنده با هم مرتبط شدند.
مهمترین مسئله در ایجاد جریان در جبهه انقلاب فهم یزید و حسین قصه است
میثم نیلی درباره انگیزه برگزاری جایزه ادبی شهید اندرزگو گفت: انگیزه ما به ارادتی برمیگردد که به شهید اندرزگو داریم. جایزه شهید اندرزگو شاید مهمترین چیزی است که باعث شد ما در خصوص موضوع تطهیر پهلوی به حرکت بیفتیم. رصد ما در سامانه کارشناسی میگفت تعداد اینجور کتابها دارد زیاد میشود. در فضای مجازی هم همین طور. همه در این خصوص کلافه بودند. سال ۱۳۹۵ به همراه جمعی از ناشران مجمع و مرتبطان خدمت آقا رفتیم. برنامه خودمان را هم چند ماهی بود که شروع کرده بودیم. ولی هنوز به همایش حوزه هنری نرسیده بودیم و در مقدمات مطالعاتی و عملیاتی بودیم. هنوز جایزه مطرح نبود. این گزارش را که به رهبر دادیم ایشان به یکی از دوستان گفتند این کار خیلی مهم است. این را ادامه بدهید. برداشت من از این موضوع این است که در دیگر موضوعات هم جبهه انقلاب وقتی عرصه مبازه میبیند خودش عمل میکند. مهمترین مسئله در ایجاد جریان در جبهه انقلاب فهم یزید و حسین قصه است. اگر این خوب تبیین شد و موضعها معلوم شد، همه جای خود را پیدا میکنند. جاهایی مثل مجمع ناشران باید خوب بفهمد ضرورتها و اولویتهای مسائل و معضلات فرهنگی در حوزه روایت کدامند و با همین تعداد افرادی که در این حوزه تربیت شدهاند، باید کار را جلو برد. اینها گردانهای عملیاتیاند.
ناشران پس از انتشار کتاب پا پس میکشند
دکتر سعید فخرزاده سرداور بخش تاریخ شفاهی جایزه اندرزگو بیان کرد: ناشران ما به دلیل مشکلاتی که در مسیر انتخاب موضوع تا تولید دارند و بسیار درگیرند، به محض چاپ کتاب حس میکنند وظیفهشان تمام شده. در صورتی که با نشر کتاب تازه کار شروع میشود. اتفاق مبارکی که افتاده این است که مجمع ناشران بود که فارغ از این قصه نشر، نظارت میکند برای موضوعات پیرامون نشر حوزه انقلاب. مسایل و مشکلات و موانع را شناسایی کرده و تصمیمیگیرد که در جهت رفع آن تلاش کند. حوزه هنری جزو اولین مراکزی بود که در بحث روایت انقلاب کارش را شروع کرد. ما از سال 72 آغاز کردیم و کتابهایی را منتشر کردیم. غفلتی که شد که بخشی از آن به دلیل بیتوجهی ناشران و محققان بود. بخشی هم به دلیل نبود منابع و آزادسازی نشدن منابع بود برای کار پژوهشگران. ما چون سراغ مبارزان میرفتیم و آنها روایت مبارزه خودشان را با رژیم بیان میکردند، روش مبارزه را تبیین میکردند. بعضی جاها و بعضی موضوعات چون با رژیم ارتباط داشتند فقط آن صحنهها را در کتابهایشان میآوردند. مثل شکنجهها. کتابی نبود از مبارزی که خاطرهای از شکنجه را بیان نکرده باشد. اما همین عوامل پهلوی شکنجه را در رژیمشان نفی میکردند. در اسناد پهلوی هم اسمی از شکنجه نیست و از عبارت بازجویی فنی استفاده میکردند در پروندهها. در بخشهای دیگر خاطرات از فسادهای مالی و اخلاقی وجود داشت اما در خاطرات مبارزان نبود. بنابراین ما دیدیم باید شیوه دیگری را پیش بگیریم برای بیان این بخشها. این جایزه دیدی را به ناشران داد تا کارهای جدیدی در این حوزه تولید کنند.
مطالبه مجمع باید از ناشران تولید کتاب باشد
سید صادق رضایی افزود: ما از اول میدانستیم که در جایزه چه میخواهیم. این جایزه با تاخیر سی ساله شروع شد. ربطی هم به دوستان مجمع ناشران ندارد. در نوع خودش بینظیر است. جوایز کارکرد بینالمللی دارند. جایزه در ادبیات، مایه حیات ادبیات است و به همگان نفع میرساند. اولین نفعش این است که علاقهمندان کتاب را میشناسند. ناشران همسو تصمیم به چاپ کتابهای مشابه میگیرند.
رضایی افزود: جایزه قرار بود به شورای عالی فرهنگی برود و آنجا تصویب شود و دبیرخانه دائمی بگیرد. اساسنامه بسیار قوی دارد این جایزه. هیئتامنای عالمانه دارد. بزرگترین معضل نویسنده این است که منابع تحقیقی قابل استناد در دسترس ندارد. ما در مجمع مشکل ناشر و جاپ نداریم. مشکل تولید محتوا داریم. سلاح ما ادبیات و روایت و کلمه است. بعد هم ترویج و تبلیغ و توزیع. اینها کارکرد جایزه است. از جمله کشورهایی هستیم که جایزه خیلی کم داریم. مطالبه مجمع باید از ناشران تولید کتاب باشد و بگوید من هم جایزه میدهم. جایزه یکی از راههای علمی تبلیغ و ترویجی برای ناشر و مخاطب و نویسنده است.
برای کتاب و جشنواههای ادبی ارزش قائل نیستند
مهدی کردفیروزجایی در ادامه مراسم گفت: زمانی این مسئله را خودم درک کردم که «شاه بیشین» را خواندم و دیدم فاجعه تا کجاست. این کتاب نگاه نسبیتگرایانه به شاه داشت که دل آدم برای شاه میسوخت. جشنواه مثل این است که توی زمین فوتبال دفاع خوب داری. توپ را از دروازه دور میکنی. ولی باید کسی را داشته باشی که گل بزند. کتاب جشنواره بعد از جشنواره چقدر از ویترین کتابفروشی خارج شد؟ مخاطب چقدر گفت من بروم این را بخوانم؟ این اتفاق افتاده یا نه؟ کتابها بعد از جشنواره فروشش بیشتر شد؟ اگر نشد، یعنی ما آن گل را نزدهایم. چقدر پتانسیل رسانهای جمهوری اسلامی در خدمت این جشنواره و جشنوراههای ارزشی است؟ آنقدری که تلوزیون برای رویدادهای سینمایی ارزش قائل است، برای کتاب و جشنواههای ادبی نیست. پتانسیلهای رسانهای باید به نفع جشنوارههای ادبی به کار گرفته شود. جشنواره شهید اندرزگو که من داورش بودم، جزو سالمترین جشنوارهها بود. جاهای دیگر خبر دارم که بیانیهها را قبل از اعلام جوایز مینویسند که کدام کتاب جایزه بگیرد. اینها اعتبار جشنواره را خراب میکند.
سرداور بخش کودک و نوجوان این جشنواره بیان کرد: این جشنواره بخشهای متعددی داشت. به کتاب اولیها جایزه دادند که این خیلی خوب بود. بخشی داشت به نام بخش ویراستاری. وقتی یک نویسنده کتاب را مینویسد، وقتی کتاب ضعیف باشد، به کمک ویراستار ارتقا پیدا میکند. شما به کتابی جایزه ویراستاری میدهید که نویسنده روی پیامک دادنش حساس است. این کتاب بعد از ویرایش، نویسنده کاب را میخواند میگوید ویراستار غلط وارد کتاب من کرده و خودش دوباره کتاب را اصلاح میکند. این کتاب نباید جایزه ویراستاری بگیرد. باید کتاب را قبل و بعد از ویراستاری دید و تأثیر ویراستار را دید. آن وقت به ویراستار جایزه بدهید.
برای این جایزه تبلیغات باید خوب باشد
وجیهه سامانی سرداور دومین دوره جایزه اندرزگو گفت: من در هر دو دوره جایزه در کنار دوستان بودم. اگر بخواهم مقایسهای بین دو دوره جوایزه اندرزگو داشته باشم باید بگویم در جشنواره دوم آثار غنیتر داشتیم از لحاظ کیفیت. محتوا و مضمون بهتر شده بود نسبت به دوره اول. در جشنوارههای دیگر وقتی به مرحله انتخاب و نهایی میرسیم، دستمان خیلی پر نیست. تعداد کمی کار بالا میآید و کار سختی نیست. ولی در دوره دوم اندرزگو بخش داستان بزرگسال، ما ساعتها بحث و جدل داشتیم و هیچ داوری از کتاب خود کوتاه نمیآمد. رمانها از دریچههای مختلف به داستان نگاه کرده بودند و مضامین متفاوت بود. هر اثر قابل دفاع بود. اول اینکه ما میدانیم این جایزه دوسالانه برگزار میشود. مثل مناسبتهای تلویزیون نشود که لحظه آخری تصمیم بگیرند. باید زودتر تبلیغات و فراخوان شروع شود تا نویسندهها وناشرها شروع به تولید محتوا کنند. نه اینکه کارهای آماده را ارائه کنند.
سامانی با بیان اینکه تبلیغات باید خوب باشد، افزود: این دوره برای اختتامیه تبلیغات خوبی ارائه شد. این کار اختتامیه اینقدر تبلیغ نمیخواهد. این همت تبلیغ را برای فراخوان باید گذاشت اگر برایتان تولید محتوا مهم است. تا نویسنده برایتان بنویسد. نکته سوم هزینۀ جوایز است. بحث مادی جایزه خیلی مهم است. مخصوصا برای نویسنده ها. بیشترین رقم مادی جایزه مربوط به جلال است که به جایزه اعتبار داده است. هرچند کتابهای ضعیف را برگزیده باشد. اگر میخواهید در این جایزه هم اعتبار کسب کند رقم باید بالا باشد. جوایز دوره اول اصلاً مناسب نبود. در دوره دوم در فراخوان میزان جوایز اعلام نشده بود که این یک ضعف بود. این انگیزه ایجاد نمیکند. جایزه نهایی که اهدا شد خوب بود. ولی این باید قبل و در ابتدا اعلام میشد تا شور ایجاد کند.
نکته دیگری که سامانی بیان کرد درباره آرای نخبگانی بود. وی افزود: من مخالف این هستم. سه داور حدود دو ماه وقت گذاشتند و کارها را خواندند و در جلسات بحث کردند و انرژی گذاشتند. ما پنج کاندید انتخاب کردیم. بعد از ما آرای نهایی ما دست گروهی دیگری می افتد. چه معیاری داریم که این دوستان کل کار را خوانده اند و امتیاز داده و به مباحث داستان اشراف کامل دارند؟ انتخاب های ما دست این گروه می افتد ولی طبق معیارهای ما انتخاب نمیکنند. این اصلاً حرفه ای نیست. (صوت چک شود)
دبیرخانهها برای جوایز خیلی زحمت میکشند. نهایت چیزی که برای خودشان تعریف کردهاند تا روی سن است. بعد از آن انگار مأموریتشان تمام میشود، در حالی که بعد از آن باید کارشان شروع شود. جشنواره ما حلقه اتصال با مردم ندارد. همه در حلقه خودمان میچرخد. جایگاه برگزیدگان جشنوارهها در نمایشگاه کتاب کجاست؟ درصد کمی از مردم هستند که جوایز را پیگیری میکنند. این جوایز باید همچنان معرفی شوند تا دوره های بعدی. چرا در کتابفروشیها پوستر برگزیدگان نیست؟ این حلقه مفقوده همه جوایز است. به خصوص این جایزه. کتابهایی که جایزه بردند واقعاً جذاب و خواندنی بودند که میتوانند با همه مردم ارتباط برقرار کنند.
جایزه باید با مردم نسبت داشته باشد
حامد اشتری داور دومین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو ابراز کرد: بخش نخبگانی جایزه جزو بخشهای یگانه است و خیلی خوب برای آن فکر شده است. جزو بهترین قوتهای این جایزه بود. من از سالها پیش منتقد بعضی از جوایز دبی بودم. چون خروجی این جوایز آنقدری که نگاه میکنیم، آنی نیست که صددرصد با مرد ارتباط بگیرد. با تمام خوبی همه داورها در جشنوارهها، ملاحظات نشری و اسمی و عنوانی و توصیههایی که همه از آن خبر داریم. نقدهای خانم سامانی در جاهای دیگر هم وارد است. راهش این است که زمان بیشتری به نخبگان بدهید برای انتخاب اثر. جایزه جوری نباشد که وقتی آمد بیرون، ببینیم نسبتی با مردم نداشته است.
اشتری اضافه کرد: این جایزه واقعاً پاکدستانه برگزار میشود. توصیهای در آن نیست و دست داورها کاملاً باز است. وجهه مردمی این جایزه باید بیشتر شود. بعضی از جوایز هست که به اسم مسجد برگزار میشود که خروجیاش به درد جاهای دیگر میخورد. فقط اسم مسجد را یدک میکشد. وقتی جایزهای مردمی داریم، باید پیوست رسانهایاش را اتقا بدهیم و دنبال راهحل باشیم. پیشنهاد من این است که جایزه سالانه بشود و ظرفیتش را دارد.
اشتری با بیان اینکه باید آثار به رسانههای مختلف راه پیدا کنند و با نویسندگان مصاحبه شود افزود: در صدا و سیما باید تولید برنامه شود. موشنگرافی تولید شود. نیمی از نویسندگان ما قائل نیستند که در رمان تحریف واقعیت شکل میگیرد. میگویند رمان مخیل است و طبیعی است. این را باید با مصاحبه فنی با آن نویسندگان توجیه کنیم. باید درباره تحریف در رمانهای تخیلی صحبت کنیم و موضوع را تبیین کنیم.
اشتری اذعان کرد: داشتن اثر جوانان در این جایزه حسب اتفاق بوده. باید خط و بخش ویژه برایشان باز کرد. مثل جایزه گام اول که به اشتباه برچیده شد. این نویسندهها حتماً باید با رهبر دیدار کنند تا انرژی بیشتری بگیرند. ما این را از مجمع ناشران مطالبه میکنیم.
مهدی سلیمانی مدیر مرکز ارتباطات و تشکیلات: ما در دوره اول رأی مردمی هم داشتیم. در دوره جدید هم باید این را باز گردانیم. البته از بین کاندیداهای داوران تعیین شوند. ما باید برای جریانسازی تولیدی باید به ابتکاراتی دست بزنیم. باید ایدهها و فرایندهای جدیدی خلق کنیم. یکی از خلأهای مهم هر دو دوره حوزه کودک و نوجوان بود. در بیانیه هر دو دوره گفته بودند که نیازمند تقویت است.