به موضوعات انقلاب باید از دید هنر و ادبیات پرداخته شود٫ ادبیات ماندگار است
یکشنبه 09 مهر 1402

گفت‌وگوی مجله شیرازه کتاب با حسین قربان‌زادۀ خیاوی، نویسندۀ رمان «رد انگشت‌‌های اصلی»

به موضوعات انقلاب باید از دید هنر و ادبیات پرداخته شود٫ ادبیات ماندگار است

حسین قربان‌زادۀ خیاوی، نویسندۀ حوزۀ کودک و نوجوان، اهل شهرستان مشکین‌شهر در استان اردبیل است. این نویسندۀ 57ساله به‌عنوان مربی‌ و کارشناس در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در زادگاهش، مشکین‌شهر و همچنین اردبیل و حالا هم تبریز، فعال بوده و هست. قربان‌زاده تاکنون آثاری را از جمله عزیزتر از خوشه، روی سیم تار، آب و زنجیر، رد انگشت‌‌های اصلی، آتش و پرواز لاک‌پشت‌‌ها، بر بلندای گودال، اثر هنری، گریز از سال صفر، بچه‌‌های حمام عدل و... نوشته است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی، در دومین دوره جایزه شهید اندرزگو که در آذرماه سال ۱۴۰۰ برگزار شد کتاب «رد انگشت‌های اصلی» به قلم حسین قربان زاده خیاوی  جزو آثار برگزیده بخش کودک و نوجوان این جایزه معرفی شد که به همین منظور ما در مجله شیرازه کتاب با نویسنده آن، حسین قربان‌زاده خیاوی به گفت‌وگو نشسته‌ایم که مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

ایدۀ نگارش این کتاب از کجا رسیده است؟

من دربارۀ یکی از روحانیان تبریز خاطرۀ شفاهی می‌نوشتم. ایشان حین مصاحبه، به مطالب بسیار خوبی اشاره می‌کرد که برای من خیلی خوشایند بود و با مطالبی که گفته بود، زندگی می‌‌کردم. همین باعث شد که این رمان شکل بگیرد.

بازخوردی‌ از مخاطبان و مردم دربارۀ این اثر گرفته‌اید؟

من مربی داستان‌نویسی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستم. کتاب را بسیاری از بچه‌ها تهیه کردند و خواندند و خیلی استقبال کردند؛ چون کتاب دربارۀ عشق یک نوجوان پسر به یک نوجوان دختر است. عشق سهل و آسانی هم نیست؛ چون پدر پسر فوت کرده و عموی او روحانی است و پدر دختر، سرهنگ نظامی در اوایل انقلاب است. این دو نفر با هم مشکلات بسیاری دارند. پسر قوپوزنواز است. قوپوز همان دستگاه مخصوص عاشق‌‌هاست که می‌نوازند و حکایت «اصلی» و «کرم» را به‌نوعی روایت می‌کند. این پسر می‌خواند و دختر در مدرسه و در جشن‌‌ها هم‌آوازی می‌کند. در واقع، نماد «اصلی» و «کرم»، «اباذر» و «گل‌آرا» هستند. پسر سفر کرم‌واری به‌طرف دختر دارد؛ چون پدر دخترش را به تبریز می‌برد و پسر به دنبال او می‌‌آید و اتفاقات بسیاری در تبریز برایش پیش می‌آید. به‌دلیل همین عشقی که در لابه‌لای روایت‌‌های کتاب است، نوجوانان خیلی دوستش داشته‌اند و بازخورد‌های خیلی خوبی ازش گرفته‌ام.

این بومی‌نویسی چه اتفاقی را در حوزۀ ادبیات داستانی، به‌خصوص ادبیات کودک و نوجوان، رقم می‌‌زند؟

بنده در مصاحبه‌‌هایی که داشته‌ام، تأکید کرده‌ام که نویسندگان، به‌خصوص نویسندگان کودک و نوجوان، صرفاً نباید برای بچه‌‌های تهران و شهرنشین‌‌ها و آپارتمان‌نشین‌‌ها بنویسند. ما آداب و رسوم داریم. کشور پهناوری داریم با استان‌‌هایی که آداب و رسوم خاصی در عروسی‌‌ها و مراسم‌‌ها و عزاداری‌‌ها دارند. ما اسطوره‌‌های زیادی داریم. تاریخی بسیار غنی داریم؛ از شمال تا جنوب کشور، از غرب تا شرق کشور. بنابراین، تأکیدم بر این است که نویسنده‌‌ها حتماً باید برای تمام کودکان و نوجوانان کشورشان بنویسند. به همین دلیل، خودم ده رمان و داستان دارم که همه در فضا‌های بومی، به‌خصوص شهرستان مشکین‌شهر، اتفاق می‌‌افتد. به نظرم حتماً باید بچه‌های شهرستان را دریابیم که این، دو سود بسیار آشکار دارد. یکی اینکه بچه‌‌های شهرستان و روستا و عشایر خودشان را در ادبیات کشور سهیم می‌دانند. بچه‌‌هایی را داریم که مترو ندید‌ه‌اند و اصلاً نمی‌دانند آپارتمان چیست، نمی‌دانند آسانسور چیست؛ مگر اینکه در فیلم‌‌ها دیده باشند. بنابراین، هم بچه‌های تهران و آپارتمان‌نشین و شهری از نوع زندگی در شهرستان‌ها آگاهی پیدا می‌کنند، هم اینکه بچه‌ها متوجه می‌شوند که صاحب نوعی از ادبیات هستند. خوشبختانه، دوستانی هستند که در این عرصه قدم گذاشته‌اند؛ ولی من صرفاً ادبیات بومی می‌نویسم. تا حالا این‌طور بوده است و امیدوارم از این به بعد هم چنین باشد.

پرداختن به موضوعات تاریخ معاصر و جلوگیری از وارونه‌نمایی وقایع این دوران، در حوزۀ ادبیات چقدر اثرگذار است؟

وقتی من شروع به نوشتن این رمان کردم، چندین کتابی که خوانده بودم و چندین تصویری که داشتم، همه را در دل یک رمان جمع کردم. بسیاری از اتفاقاتی را که در این رمان می‌افتد، یا خودم نوشته‌ام، یا در کتاب‌های دیگر خوانده‌ام و با افرادی درباره‌شان صحبت کرده‌ام. جمع‌بندی این تصویر‌های مختلف در یک کتاب می‌تواند به اتفاقاتی که افتاده، خیلی کمک کند؛ چون از یک نگاه نیست و از چندین نگاه است. چون تصویری و نکته‌به‌نکته است، وقتی این را در یک داستان بیاوریم و در دل یک رمان جای بدهیم، از اتفاقاتی که در دوران انقلاب افتاده است، تصویر‌هایی را به دست می‌آوریم. من از اسطوره هم در این رمان استفاده کردم. «کرم» داستان و افسانه‌ای قدیمی است. این‌‌ها در رمان به هم نمی‌رسند؛ اما حکایت بسیار لطیفی در دل انقلاب است و تصاویری که نوجوانان می‌گیرند، برایشان بسیار ماندگار خواهد بود.

جریانی برای بزک‌کردن چهرۀ پهلوی‌‌ها در حوزۀ نشر وجود دارد که درصدد تحریف تاریخ انقلاب در قالب‌‌های مختلف هنری، از جمله ادبیات است؟

من به چنین موضوعاتی در کتاب‌‌ها برخورد نکرده‌ام. بیشتر در فضای مجازی شاهد این اتفاقات هستیم. احساس می‌‌کنم وقتی در برهه‌ای دچار سختی می‌‌شویم، نگاه‌ها به گذشته برمی‌گردد؛ مثلاً اگر جنگی اتفاق بیفتد و ما بخشی از کشور را از دست دهیم، صددرصد افسوس دوران صفویه را خواهیم خورد، یا افسوس زمانی را که افغانستان و کشور‌های حاشیۀ خلیج‌فارس و عراق، جزو خاک ایران بودند. من احساس می‌‌کنم گرفتارشدن در برخی از مشکلات، چه تورم و چه کاستی‌‌ها، باعث می‌‌شود نگاه‌ها به گذشته بیفتد. تطهیرکردن و منزه‌کردن یا بزرگ‌کردن این برهه‌‌ها بازگشت به گذشته است و هیچ‌وقت بازگشت به گذشته خوشایند نیست. ما همیشه باید به جلو نگاه کنیم و از گذشته پند بگیریم. به نظرم نگاه به آینده، خوشایندتر از این است که برگردیم و بخش‌‌هایی از زندگی گذشته را تطهیر کنیم و خوشایند جلوه‌شان دهیم. آن موقع هم حتماً اتفاقات ارزشمند و خوشایندی افتاده است؛ اما ما فعلاً در این برهه از زمان هستیم. باید سعی کنیم این دوره را سالم و خوشایند و بی‌مشکل کنیم و بتوانیم زندگی خوب داشته باشیم.

چگونه می‌‌توان تأثیر ادبیات و هنر را در حوزۀ ادبیات انقلاب ضریب داد و باعث گسترش آن در جامعه شد؟

همۀ کسانی که با ادبیات سروکار دارند، می‌‌دانند که ادبیات ماندگار است. اگر می‌‌خواهیم موضوعی ماندگار باشد و برای چند عصر و چند دهه ماندگار بماند و در عین حال هم تأثیرگذار باشد، باید از طریق ادبیات و هنر به آن پرداخت. بنابراین، اعتقاد دارم که به موضوعات انقلاب باید از دید هنر و ادبیات پرداخته شود. بعضی از سخنرانی‌ها ممکن است در یک سال و مدتی کوتاه تأثیرگذار باشد، یا برانگیختن احساسات در مدتی کوتاه جواب دهد؛ ولی وقتی به ماندگاری و تأثیر عمیق و گسترده فکر می‌کنیم، این ادبیات و هنر است که حرفی برای گفتن دارد. پس حس می‌‌کنم ما باید بیشتر به طرف ادبیات، به‌خصوص ادبیات کودک و نوجوان برویم تا بتوانیم این داشته‌ها را نشان دهیم. در این بین، ما صددرصد کم و کاستی‌‌هایی خواهیم داشت و به چشم خواهد آمد. این‌ها هم می‌‌توانند نشان داده شوند تا فردی که صاحب شعور است، این‌‌ها را جمع‌بندی کند و به فکر و باور ماندگاری برسد.

مهم‌ترین ویژگی رد انگشت‌‌های اصلی از نظر شما چیست؟

مهم‌ترین ویژگی کتاب نگاه به روند انقلاب در شهرستان‌های کوچک است. ما دربارۀ اینکه در دوران انقلاب، در شهرستان‌های کوچک چه اتفاقاتی افتاد، کتابی نداریم یا بسیار کم داریم. دربارۀ تاریخ تهران، انقدر کتاب نوشته شده و فیلم ساخته شده که ما می‌‌دانیم چه خبر بوده است؛ ولی در یک شهرستان کوچک مثل مشکین‌شهر، قطعاً اتفاقات متعددی افتاده است؛ اما کسی از آن‌ها خبر ندارد.

یکی دیگر از ارزش‌‌های این کتاب، همان نگاه عاشقانه است. اعتقاد دارم که نباید روی عشق کودک و نوجوان سرپوش گذاشت و باید آن را قبول کرد. باید قبول کنیم که نوجوان‌‌های ما حس عاشقانه و نگاه‌‌های دوستانه دارند. اگر ما قبول نکنیم، بچه‌های ما در آثار ترجمه این را خواهند یافت و خواهند دید که در کشور‌های اروپایی این عشق وجود دارد؛ در حالی که در کشور ما هم وجود دارد. بنابراین، من آمدم و انقلاب را با یک اسطوره اصلی، جست‌وجوگری و تلاش برای پیداکردن هدف نشان دادم.

اباذر با اینکه انگشتانش شکسته شده و وضعیت نامناسبی دارد، در شرایط بسیار سختی بوده و در تبریز دنبال گل‌آرا می‌‌گردد. بالاخره تأثیرگذار هم می‌شود و راه خودش را انتخاب می‌‌کند و آواز می‌‌خواند و اهل هنر است. آمیختن این دو با هم و در آخر، پیداکردن مسیر، یکی از ویژگی‌های خاص این کتاب است. امیدوارم مخاطبان کتاب آن را درک و لابه‌لای داستان پیدایش کنند و از کشف مباحثی که در داستان گنجانده‌ام، لذت ببرند.

نظر بدهید