استفاده از جادوهای تازه برای ترویج کتاب بین نوجوانان
شنبه 28 بهمن 1402

یادداشتی ازمریم رحیمی‌پور در شیرازه کتاب ۶۱و ۶۲ با عنوان «کتاب در قاب رسانه»

استفاده از جادوهای تازه برای ترویج کتاب بین نوجوانان

اگر نظر من را بخواهید، نوجوانی طلایی‌ترین دوران کتاب‌خوانی است؛ زمانی که نه این‌قدر کوچکی که خواندنت کم و محدود باشد، نه آن‌قدر بزرگ شده‌ای که وقت کافی برای خواندن آنچه دوستش داری، نداشته باشی. از این‌ها مهم‌تر، کتاب‌های نوجوانی تا ابد با ما می‌مانند. تا آخر عمر، هر قدر هم بخوانیم، مزۀ آن کتاب‌هایی را که در دوازده‌سیزده‌سالگی از دوستمان قرض گرفتیم یا گوشۀ کتابخانۀ مدرسه پیدا کردیم، ندارد؛ ولی نکته اینجاست که نوجوانی مثل برق می‌گذرد. اگر کسی دستت را نگیرد و تو را میان کتاب‌ها نکشاند، به خودت می‌آیی و می‌بینی از آن طلایی‌ترین روزها با سرعت عبور کردی و این را وقتی می‌فهمی که کتاب‌های درسی، ساعت‌های کاری طولانی، درگیری‌های زندگی در بزرگ‌سالی و... دور و برت را شلوغ کرده‌اند. با این مقدمۀ نسبتاً طولانی می‌خواهیم در این متن، دست نوجوان‌ها را بگیریم و به دنیای کتاب‌های ببریم.

برای کتاب‌خوان‌کردن باید کتاب‌خوان بود!

تا به حال کتاب نوجوان نخوانده‌اید؟ با فضای کتاب‌های این گروه سنی آشنا نیستید؟ پس چه لزومی دارد که نوجوان‌ها را به کتاب‌خوانی تشویق کنید؟ اولین و جذاب‌ترین کار برای کتاب‌خوان‌کردن نوجوان‌ها این است که همیشه یک قدم از آن‌ها جلوتر باشید. کتاب‌هایی را که خوانده‌اند و دوست دارند، بشناسید و درباره‌اش با آن‌ها گفت‌وگو کنید.

کتاب‌خوانی را با درس‌خواندن اشتباه نگیریم!

تا به حال از خودتان پرسیده‌اید که چرا کتاب می‌خوانید؟ بیشتر از همه، برای اینکه از این کار لذت می‌برید؛ لذت از اینکه یک روز تعطیل، همین طور که روی صندلی‌تان نشسته‌اید، در ذهنتان به دنیاهای جدید سفر کنید. «لذت» شاید مهم‌ترین رکن کتاب‌خواندن باشد که اگر از بین برود، برایمان هیچ فرقی با درس‌خواندن نخواهد داشت. نوجوان‌ها را مجبور نکنید لیستی را که شما برایشان تدارک دیدید، بخوانند، یا خلاصه کتاب بنویسند، یا از کتاب‌های داستان امتحان بگیرید و سؤال بپرسید که مطمئن شوید آن‌ها خوانده‌اند. در درجۀ اول، تلاش کنید تا آن‌ها با حس لذتِ شما همراه بشوند. بگذارید احساس کنند که جاماندن از دنیای کتاب‌ها حسرت‌برانگیز است. بعد از آن، سعی کنید علایقشان را بشناسید. به کتاب‌های طنز علاقه دارند یا واقع‌گرا؟ از شخصیت‌های مهربان و آرام خوششان می‌آید یا شجاع و جنگجو؟ و متناسب با همین ویژگی‌ها، به آن‌ها کتاب معرفی کنید.

نوجوانی فرصت آزمودن موضوعات جدید است!

در کنار اینکه علایق بچه‌ها را به رسمیت می‌شناسید، آن‌ها را با موضوعات و قالب‌های جدید آشنا کنید. نوجوانِ مقابل شما کتاب فانتزی دوست دارد؟ خیلی هم عالی! این قفسۀ کتاب‌های فانتزی است؛ اما یک سفرنامۀ تازه‌چاپ‌شده هم داریم که شاید خوشش بیاید. یک بار امتحانش کند. اگر راضی نبود، می‌توانیم با هم درباره‌اش صحبت کنیم.

از نوجوان‌ها بخواهید دربارۀ کتاب‌ها نظرشان را بگویند.

فرقی نمی‌کند نوجوانی که مقابل شماست، کتابی را که خوانده، دوست داشته یا نه. از او بخواهید که برایتان بگوید چرا کتاب به نظرش خوب یا بد بوده و نظرش را جزئی و دقیق شرح بدهد. خیلی وقت‌ها، آن‌ها به نکاتی توجه می‌کنند که نویسنده‌های بزرگ توجهی ندارند. در ادامه، می‌شود راجع به محتوای کتاب گفت‌وگو کنید و نظر خودتان را هم برای او شرح بدهید.

از گروه‌های کتاب‌خوانی هم‌سالان استفاده کنید.

لازم نیست حتماً یک حلقه، یک کلاس، یک گروه ثابت داشته باشید. قرارهای غیررسمی برای دست‌به‌دست‌کردن یک کتاب خاص هم کافی است؛ اینکه چند نوجوان هم‌سال در یک زمان، کتاب‌های مشخصی را بخوانند و دربارۀ آن با هم صحبت کنند. این گفت‌وگو ممکن است شامل نظرات تخصصی در خصوص فرم و محتوای کتاب باشد، یا صرفاً به بیان احساسات دربارۀ داستان و شخصیت‌ها و... محدود شود.

بین کتاب‌ها مسابقه برگزار کنید.

به مسابقه‌های خلاقانه‌ای مثل لیگ کتاب‌ها یا دادگاه کتاب فکر کنید. در بین نوجوان‌ها، جام جهانی کتاب‌خوانی برگزار کنید و از آن‌ها بخواهید برای برنده‌شدن کتاب موردعلاقه‌شان همۀ تلاششان را بکنند. کتاب‌ها را به دادگاه بکشانید و از بچه‌ها بخواهید از کتاب‌هایی که دوست ندارند، شکایت کنند یا مدافع کتاب‌های دوست‌داشتنی‌شان باشند. مسابقاتی مثل بیست‌سؤالی، پانتومیم و... با موضوعات داستان‌ها طراحی کنید، یا در جشن‌های خاص، از بچه‌ها بخواهید هرکدام با لباس و ویژگی‌های یک شخصیت داستانی حاضر شوند.

با داستان‌ها بازی کنید.

از بچه‌ها بخواهید پایان بعضی کتاب‌ها را با سلیقۀ خودشان تغییر بدهند. یک شخصیت فرعی در داستان را انتخاب کنند و او را در یک داستان جدید به‌عنوان شخصیت اصلی بگذارند. شخصیت‌های دوست‌داشتنی چند داستان را جدا کنند و همه‌ را در یک قصۀ جدید، روبه‌روی هم قرار بدهند؛ مثلاً داستانی بنویسند که در آن، شرلوک هولمز با جودی ابوت ملاقات می‌کند.

مناسبات تقویمی را جدی بگیرید.

بر اساس اتفاقات تقویم، برنامه‌های مشخص با حال‌وهوای کتاب‌خوانی داشته باشید؛ مثلاً برای روز مادر، از مادرهای خوب داستان‌ها تشکر کنید. تولد شخصیت‌های داستان‌ها و نویسنده‌ها را جشن بگیرید و به این مناسبت، راجع به آثار آن‌ها صحبت کنید. تاریخ بعضی اتفاقات را که در داستان‌های معروف رخ داده، در تقویم مشخص کنید و برای آن روز، برنامه‌ای ویژه داشته باشید؛ مثلاً روزی که قهرمان فلان داستان بالاخره بزرگ‌ترین دشمنش را شکست داده، روز خوبی برای شیرینی پخش‌کردن است.

از داستان‌ها برای فضاسازی استفاده کنید.

کلاس، مدرسه یا کتابخانه را با نمادهای کتاب‌های محبوب بچه‌ها فضاسازی کنید؛ مثلاً تصاویری از شخصیت‌های محبوب داستان‌ها روی دیوار کتابخانه بزنید، یا اسم کلاس‌های درس را بر اساس نام نویسنده‌های شناخته‌شده بگذارید.

از ظرفیت رسانه و قالب‌های نمایشی استفاده کنید.

رسانه در اینجا معنای گسترده‌ای دارد: یک تابلو روی دیوار مدرسه که کتاب‌های جدید را معرفی می‌کند؛ یک نشریۀ دانش‌آموزی با محوریت کتاب؛ یک کانال یا صفحۀ مجازی برای معرفی کتاب‌های تازه‌خوانده‌شده؛ ساخت یک کلیپ دربارۀ کتاب‌های مختلف؛ نمایش یک تئاتر که بر اساس کتاب مشخصی نوشته شده است. همۀ این‌ها بهانه‌های خوبی برای چرخیدن در دنیای داستان‌هاست.

بچه‌ها را با پدیدآورندگان کتاب‌ها آشنا کنید.

از نویسنده‌های کتاب‌ها دعوت کنید تا در یک جمع، با نوجوان‌ها صحبت کنند، حرف‌هایشان را بشنوند و نوشته‌هایشان را بخوانند. برای نویسنده‌های غیرایرانی می‌شود نامه نوشت و ایمیل فرستاد و اگر پاسخی به این ایمیل‌ها داده شود، برای بچه‌ها بی‌نهایت هیجان‌انگیز است. از مترجم‌ها، ناشرها، تصویرسازها، کتاب‌فروش‌ها و حتی چاپخانه‌دار‌ها دعوت کنید تا با بچه‌ها دربارۀ فرایند تولید کتاب‌ صحبت کنند. بگذارید بچه‌ها از پشت صحنۀ تولید کتاب‌های دوست‌داشتنی‌شان بیشتر بدانند.

و فراموش نکنید که فرصت نوجوانی، خیلی زودتر از آنکه به خودمان بیاییم، تمام می‌شود.

نظر بدهید