«نخل و رعنا» رونمایی شد
نشست رونمایی از کتاب «نخل و رعنا» با حضور ساجده شکری و سعید حسین رفیعی با همکاری انتشارات الگونگار و مجمع ناشران انقلاب اسلامیبرگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مجمع ناشران انقلاب اسلامی؛ رفیعی درباره فعالیت نشر الگونگارپیشرفت گفت: فعالیت این نشر از سال ۱۳۹۱ شروع شد. سال ۱۳۹۰ نشری وجود نداشت که دستاوردها و خروجیهای کارآفرینان و خلاقان را در حوزه علم و فناوری را تدوین و مورد مداقه قرار دهد. ما این کار را در سال 1391 شروع کردیم. الگونگار پیشرفت روایتگر داستان پر فراز و نشیب توسعه کارآفرینیهای فناورانه است. اگر ما تا دیروز روایتها و خاطرات کارآفرینان آمریکایی و اروپایی میخواندیم اما امروز داریم از کارآفرینان تهرانی و ... میخوانیم.
وی در ادامه افزود: ما در این کار مهارت لازم را هم نداشتیم. با جمعآوری روایتهای موجود معاونت علمیو فناوری ریاست جمهوری این کار را شروع کردیم. ( که از چه زمانی شکل گرفته و با چه چالشهایی روبهرو بوده است.) این روایت به سرعت دیده شد. بسیاری با دیدن اولین کتاب طعم روایت توسعه علمیو فناوری را دیدند. با این کتاب بود که بسیاری دیگری سراغ ما آمدند و از ما خواستند تا کار این روایتگری را در حوزههای دیگر انجام دهیم.
نویسنده این کتاب با بیان اینکه کتاب «نخل و رعنا» دهمین اثر انتشارات الگونگار پیشرفت است گفت:این کتاب خاطرات و تجربیات یک کشوری است که اثرات خوبی را به جای گذاشته است. ما بعد از جنگ تحمیلی شاهد تخریب بخش عظیمی از نخلستانهای کشور به خاطر تجوزات کشور عراق شدیم و عملا اقتصاد آن منطقه از کشور از بین رفت.
ورشوچی، قهرمان داستان «نخل و رعنا» در ادامه مراسم بیان کرد: آنچه که در این کتاب از خاطرات بنده آمده است شاید چهل درصد از مرارتها و سختیهایی است که ما در این مسیر کشیدیم و ما این تکنولوژی را از کشور انگلستان به ایران آوردیم. البته خود کتاب هم ظرفیت لازم را برای بیان تمامیسختیها و رنجها نداشت. اما فیالواقع من هرگاه این کتاب را ورق میزنم میبینم که خیلی از موارد را ذکر نکردم. از روز اول نیت ما نیت خیر بود . ما وقتی میخواستیم این کار را انجام دهیم مسائل اقتصادی کشور را هم مدنظر قرار دادیم. بسیاری بودند که هنگامیکه گزارش راهاندازی این کار به زیر چاپ رفت، گفتند این طرح ما توجیه اقتصادی ندارد و انتظار سود قابل توجهی از این طرح نداشته باشید. شاید مواردی که ما را وادار کرد که وارد این میدان قدم برداریم، دیدار آقایان و مسئولین وزارت کشاورزی بود.
ورشوچی ادامه داد: وقتی از مناطق جنوب دیدن کردیم. آن نخل خای سوخته و شکسته شده و کشاورزان فقیر و مفلوک که نیازمند کمک ما بودند. نهاله خرما در یک روش سنتی که پاجوش بود تهیه میشد که به گفته مسئولین و کارشناسان قدیم حدود 50 درصد این پاجوشها از بین میرفت و صرفه اقتصادی هم نداشت. ما بعد از جنگ تحمیلی سه و نیم میلیون نخل سوخته داشتیم که به هیچ عنوان نمیتوانستیم آنها را با روش پاجوش به حیات برگردانیم. تنها تکنولوژی موجود در انگلستان میتوانست با روشهای نوین این اشجار و نهالههای خرما را به چرخه حیات برگرداند و بازده زمانی بهره برداریهای اقتصادی آن را کوتاه کند. خوب کشور انگلستان به راحتی این روش را در اختیار ما قرار نمیداد و بعد از دو سال ما توانستیم با کنک دکتر کلانتری و آقای هاشمی رفسنجانی توانستیم به این تکنولوژی دست پیدا کنیم و در واقع ما دومین کشور بودیم که به این تکنولوژی دست پیدا کردیم.در حال حاضر بعد از سی سال فقط 6 شرکت هستند که به این تکنولوژی دست پیدا کردهاند و دیگران در آزمایشات این تکتولوژی یا موفق یا نیمه یا شکست خوردهاند.
ساجدی شکری نویسنده دیگر این کتاب بیان کرد: در داستان نخل و رعنا برخلاف دیگر روایتهای مشابه آن پایان صرف خوشی و پیروزی وجود ندارد. درست است که یک هرم و گیرایی خاصی دارد و بعد از گذر از سختیها و مشقتها به قله میرسند. نخل و رعنا با ارتباط منسجم بین حوادث توانسته است آن مخاطب اصلی خود را به اصل داستان گره بزند.این داستان بر پایه فناوری استوار شده که بر اساس یک نیازسنجی درستی شکل گرفته است.( همه ما میدانیم که کشوری که کم آب است و منبع غنی خود را بعد از جنگ از دست داده یک ایده میتواند منبع امیدی باشد تا مشکلات کشور را هم حل کند. ما در صفحه صفحه کتاب دلگرم میشویم به تمامیتلاشهایی که مدیران این شرکت و فناوری انجام میدهند.
خانم ورشوچی گفت: من هرگاه این نخلهای سر افتاده و سوخته را نگاه میکردم، احساسی در من ایجاد میکرد که کمر به احیای آنها ببندم و هرچه در دست داشتم با جان و دل بکار بگیرم. این عشق بوده که ما بتوانیم از این سه میلیون نخل تا حدود زیادی برگردانیم. من هر روز با این امید و عشق روزی 3 الی 4 ساعت رانندگی کنم و به طرف محل آزمایشگاههایمان بروم و برگردم. یک خاطرهای که من یاد میآورم من از آن به شدت هراسان میشوم، روزی است که مجموعهای از افراد از ما جدا شدند و من باید به تنهایی به این کار میپرداختم. ایمان به خدا باعث شد که من در راهم موفق شوم و این ترسهایی دنیوی را بیارزش بدانم و از شوخیهای این روزگار را بخواهم بگویم، باید بگویم همان عراقی که سه میلیون از نخلهای ما را از بین برد الان دارد از ما نخل میخرد به خاطر نخلهایی که در جنگ با ما از دست داد. من میخواهم بگویم که این ضربالمثل از شما حرکت و از خدا برکت در لحظه لحظه زندگی ما و کار ما نمود پیدا میکرد.
رفیعی بیان کرد: بسیاری از رسانهها برایشان سخت است که بخواهند روایت پیشرفت را در اولویتهای کاری خود قرار دهند. شاید دلیلش بیان دشوار از این حوادث است. برای بسیاری از نویسندهها شاید سهلترین کار این باشد که در یک پستو بنشینند و به نوشتن یک رمان عاشقانه قلم بردارند.
شرکت آقای ورشوچی از آزمونها و خطاهای بسیاری سرباز کرد و توانست به این مرحله برسد. این شرکت 3 سال نتوانسته نخل بفروشد و این مدت را تاب آورد و توانست روی پای خودش بایستد. یکی از تصمیمات بزرگی که این خانواده گرفتند این بود که از جوی باریک فروش در داخل کشور رها شوند و تمام تمرکز خودشان را بگذارند برای صادرات و گامهای موثر برای شرکت بردارند.