انتشارات شهید کاظمی
کتاب نابغه مدافع حرم رونمایی شد
کتاب "ماه کامل"روایت زندگی شهید مدافع حرم، سردار حسین قمی، در مجتمع ناشران رونمایی شد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجمع ناشران انقلاب اسلامی؛ چهارمین جلسه از فصل سوم قرار سهشنبههای انتشارات شهید کاظمی با محوریت کتاب "ماه کامل" که درباره زندگی شهید مرتضی حسینپور معروف به حسین قمی است عصر دیروز در مجتمع ناشران قم برگزار شد.
مجید فاضل همرزم شهید در ابتدای این برنامه گفت: صحبت کردن درباره شهدا خیلی سخت است و بهقول خودشان، شهدا را شهدا میشناسند. شناخت ما از شهدا یک شناخت ظاهری است، یک شناخت بهصورت زندگی روزمره است.
وی افزود: ما در کتاب "ماه کامل" حسین را مثل بقیه جوانان میبینیم. با همان شور جوانی که همه جوانان دارند، شوخیها و بازیها و هیجانهایی که اکثر جوانان دارند. خیلی از جوانهای قدیم بهخصوص بچههای جنگ باورشان نمیشد که جوانهای نسل امروز، بهاندازه خودشان پای کار باشند. وقتی پای حوادث پیش میآید زمان امتحان و آزمایش فرا میرسد و آنها عیار خودشان را نشان دادند.
فاضل درباره ورود شهید حسین قمی به سوریه گفت: اوایل سال ۹۲ که بحران سوریه بهطور جدی شروع شده بود وارد دمشق شدیم؛ اکثر مناطق سقوط کرده بود و تنها جایی که باقی مانده بود فرودگاه دمشق بود. تنها یک راه ارتباطی بین فرودگاه و شهر بود. تمام فشار دشمن هم روی همین قسمت بود. حسین برای اولین بار اواخر سال ۹۲ وارد منطقه عملیاتی شد.
وی خاطرنشان کرد: ما از قبل حسین را میشناختیم. بچههای این نسل جنگ را ندیدند. یا در فیلم دیدند یا در رزمایشها. تیری که در رزمایش شلیک میشود با تیری که در جنگ مشاهده میشود متفاوت است. گلولهای که در جنگ به سمت تو شلیک میشود به قصد کشتنش شلیک میگردد. جوانهای خوبی وارد نبرد با داعش شدند، منتها زمان زیادی گذشت تا برخی از آنها خودشان را در جبهه جنگ پیدا کنند، خط و جنگ را بشناسند، کار را بفهمند تا بتوانند روی زمین کار کنند. حسین قمی جزء کسانی بود که وقتی وارد منطقه شد با گذشت دو سه هفته توانست خودش را با شرایط جنگ وفق دهد و جنگ را بفهمد، تاکتیکهای دشمن و نوع نبرد را متوجه شود و روی زمین بهعنوان نیروی رزمنده شروع به کار کند.
فاضل اظهار کرد: در همان ماه اول، ترکشی به کشاله ران حسین اصابت کرد؛ اما با همان حالت در جنگ ایستاد. بعد از این نبرد به سمت عراق رفت و توانست با تعدادی از بچهها جلوی پیشروی داعش را بگیرد. اوج کار حسین زمانی بود که در منطقه سامرا در خود حرم امامین عسکریین مستقر شده بود. او توانست با ایجاد خطوط پدافندی و عملیاتهای هجومی که با کمک دیگر مدافعان حرم انجام میداد، شهر سامرا را از سقوط نجات دهد و حریم اهل بیت را حفظ کند. این کار حسین تا اواسط سال ۹۴ ادامه پیدا کرد؛ جایی که هجوم دشمن در منطقه سوریه اوج گرفت. عملیاتی به نام محرم را آنجا شروع کردیم. در منطقه حلب، حسین با گروه عصائب در ارتباط بود. یکی از نقاطی که حسین در آن دچار مشکل شد منطقه تل باجه بود. وقتی حسین بههمراه بعضی از نیروها برای سر و سامان دادن خطوط رفتند، متوجه شدند که وضعیت خط قابل کنترل نیست. حسین تمام تلاشش را کرد که بچههایی که اهل عراق بودند را از آن مهلکه نجات دهد. سه نفر از بچهها در محاصره کامل قرار گرفتند و حسین یکی از آنها بود. همه از بازگشت حسین و بچهها ناامید بودیم. یکی از فرماندهان در اوج اضطراب قرار داشت؛ تا اینکه حسین به عقب برگشت. با دیدن حسین بچهها قوت قلب گرفتند.
وی تأکید کرد: حسین قمی نسبت به مسائل بیتالمال دستپاک بود. بارها او را در اینگونه صحنهها دیده بودم. هیچ وقت از بیتالمال خرج نمیکرد. حسین در جنگ با داعش واقعاً یک نابغه بود. هر اتفاقی که در منطقه میافتاد، برای آن طرح پیدا میکرد، پیشنهادی برای ارائه داشت. برای برونرفت از مشکلات ایده داشت. معمولاً بیشترین موفقیت و کمترین تلفات را هم داشت.
شهلا پناهی نویسنده کتاب "ماه کامل" یکی دیگر از مهمانان این جلسه بود. او درباره چگونگی آشنایی با شهید گفت: توفیق پیدا کردن برای نوشتن از حسین قمی، عجیبترین قصه زندگی من بود. من با خبر شهادت حسین، با حسین آشنا شدم. اولین تصویری که از حسین دیدم ۱۷ مرداد ۹۶ بود که برای من در فضای مجازی ارسال شد. یکی از نیروهای او نوشته بود: "فرمانده ما که یک نابغه بود شهید شد. " آنچه که در طول قصه اتفاق افتاد عجیبتر بود. وقتی مجوز کتاب صادر شد آمدم قم. تا آن موقع هنوز دلیل انتخاب اسم حسین قمی را نمیدانستم. به حضرت معصومه سلاماللهعلیها متوسل شدم. چون برای من نگارش این کتاب، قطعاً کار سنگین و بزرگی بود. یکی از دوستان حسین با من تماس گرفت و گفت: "آنقدر حسین علاقه و مهر زیاد به حضرت معصومه داشت که ناگفتنی است. گرهی در زندگی حسین نبود که با توسل به حضرت معصومه باز نشده باشد.
او در ادامه افزود: خیلیها از من میپرسند چرا اسم کتاب شد ماه کامل؟ در جواب میگویم: در ادبیات حماسی و چیزی که به آن معتقدیم یک قمر عشیره به اسم حضرت عباس داریم. هر آنچه که میخواهید در شهدای کربلا تقسیم کنید، سرآمد آن حضرت عباس است. بهنظرم حسین قمی بدون اغراق قمر عشیره مدافعان حرم است. این روزها درگیر تحقیق برای نگارش کتابی درباره شهید ابومهدی المهندس هستم. وقتی با عموم فرماندهان ارشد جبهه مقاومت و عراقی صحبت میکنم از من میپرسند که شما حسین (قمی) را میشناسید؟ چون درباره حسین نوشتید ما قبول کردیم در این مصاحبه باشیم، کسی که حسین را بشناسد میتواند ابومهدی را هم بشناسد.
پناهی تصریح کرد: من سعی کردم وارد عاشقانههای زندگی شهید نشوم و تمرکزم بیشتر بر روی مستندنگاری جنگ باشد. مجهول بودن جنگ عراق و سوریه، تعریف یک جنگ نیابتی، تعریف یک جنگ شهری، چرایی حضور ایران و پاسخ به سؤالاتی از این دست، در این سالها مغفول مانده است. قبل از اینکه وارد عرصه نویسندگی در حوزه دفاع مقدس شوم، جنگ یک تعریف کلاسیک داشت؛ یک خط مرزی مشخص، سنگر و خاکریز تعریف خودش را داشت و این یک ادبیات جا افتاده بود. اما وقتی به جنگ در سوریه و عراق نگاه میاندازیم با یک چیز متفاوت مواجه میشویم. دوست داشتم قابی که در مقابل دیدگان مخاطبانم قرار میگیرد قابی باشد که به تمامی سؤالها پاسخ دهد؛ برای همین باید ساکی را جمع میکردم و به سفرهای تحقیقاتی میرفتم. بهشدت معتقدم که برای کار مستند حتماً باید یک تحقیق میدانی را قوی انجام داد. نویسنده باید خاکریز، ارتفاع و خیلی چیزهای دیگر را از نزدیک ببیند.
پناهی در پایان گفت: خیلی از همسران شهدا ورود به حریم خصوصی و مطرح کردن آن را چندان دوست ندارند. بنده بهعنوان یکنویسنده هم همینطور. حسین قمی چشم انتظار تولد فرزندش بود. دوستدار و عاشق زندگیاش بود. عاشق لحظهلحظه زندگیاش؛ اما همسر شهید اصلاً دوست نداشت کتاب به سمت زندگی عاشقانه کشیده شود.
معتقدم اگر یک نویسنده خانم با یک سری از اطلاعات نظامی مفید نه خیلی غلیظ دست بهقلم شود، چون ریزهکاریها را خوب میبیند، بهتر میتواند توضیح دهد و بنویسد.
پدر همسر شهید مرتضی حسینپور در این جلسه گفت: قبل از اینکه مرتضی شهید شود، برای اولین بار با هم تنها نشسته بودیم. آدمی نبودم که بخواهم برای رفتن فرزندانم به جبهه عذرتراشی کنم، اما آن روز به مرتضی گفتم: مرتضی الان همسرت به تو نیاز دارد. بهتر است در کنارش باشی. ده روز کنارش بمان بعد برو. مرتضی در جواب گفت: حاج آقا الان ما باید از یک طرف برویم و نیروهای عراقی از یک طرف دیگر، اگر ما نرویم آمریکا آن مسیر را میرود و همان بلایی که سر سوریه آمد سر عراق هم میآید و من به همین راحتی قانع شدم. در واقع مرتضی هم هدف را میشناخت و هم هدف را اولویتبندی میکرد.
در پایان جلسه در کنار پذیرایی، به سه نفر از حضار به قید قرعه، سه جلد کتاب "ماه کامل" اهدا شد.
انتشارات شهیدکاظمی ناشر برگزیده سه سال پیاپی با بیش از ۵۰۰ عنوان کتاب فاخر در حوزه ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی، از سه سال گذشته تا کنون ویژه برنامهای تحت عنوان «قرار سه شنبهها» با محوریت کتاب و کتابخوانی طراحی و اجرا نموده است. هدف از برگزاری این برنامه، ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی و تعامل بهتر نویسنده با مخاطب است.
انتهای پیام/