صداقت در روایت
دوشنبه 20 بهمن 1399

صداقت در روایت

مرحوم حسینیان به‌لحاظ خصوصیات شخصیتی‌شان قطعاً گرایش‌های سیاسی داشتند و از بیان آن‌ها هم هیچ ابایی نداشتند؛ هرچند مبنا و پایۀ اصلی همۀ این گرایش‌ها و صحبت‌ها، تعصب و ارادت به انقلاب اسلامی و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بوده است.

مهدی رمضانی، دانش‌آموختۀ کارشناسی‌ارشد اندیشۀ سیاسی، از سال 1384 همکاری‌اش را با مرکز اسناد انقلاب اسلامی آغاز کرد. او معاون نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور نیز هست. همکاری مهدی رمضانی با مرکز اسناد به رفاقتی نزدیک با مرحوم روح‌الله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجامید که تا آخرین روزهای حیات ایشان ادامه داشت. در روزهایی که ویروس منحوس کرونا شخصیت‌های بسیاری را از میان ما برده است، به سراغ وی رفتیم تا برایمان از ابعاد شخصیتی مرحوم حسینیان بگوید.

 

در دورۀ ریاست حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان، مرکز اسناد برای انتشار محتوای موجود در این مرکز مهم چه رویکردی داشت؟

بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسینیان مسئولیت مرکز اسناد انقلاب اسلامی را در سال 1374 بر عهده گرفتند. بعد از یک دوره کم‌کاریِ مرکز اسناد از بدو تأسیس در سال 1367 تا سال 1374 که به غیر از انتشار یک مجله و دو عنوان کتاب کار جدی دیگری در آن انجام نشده بود، در زمان مدیریت ایشان تحولی چشمگیر رخ داد. تا پیش از مدیریت مرحوم حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی در حوزۀ انتشار اسناد و تاریخ انقلاب قائل به نوعی محدودیت و کنترل بود؛ اما آقای حسینیان با نگاهی باز به موضوع، به این اصل قائل شدند که اسناد تاریخ انقلاب اسلامی، هم باید منتشر شود و هم در دسترس علاقه‌مندان به مطالعات تاریخی قرار گیرد. علاوه بر این، هدف این بود که محققان بتوانند پژوهش‌های خود را با تکیه بر اسناد منتشرشده تکمیل و مستند کنند و از آن‌ها برای غنی‌سازی بهره گیرند تا جریان تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی با محوریت مرکز اسناد شکل بگیرد. ایشان بر اساس این اصول فضا را باز کردند، انتشار آثار را آغاز نمودند و فرایندهای مختلف و متعددی را برای نشر کتاب‌ها ایجاد کردند. این فرایندها در طول ربع‌قرن مسئولیت ایشان در مرکز اسناد تکمیل شد و به وضعیتی رسید که امروز با آن مواجه هستیم. اکنون، مرکز اسناد انقلاب اسلامی به‌عنوان یک مرکز پژوهشیِ تاریخ انقلاب اسلامی شناخته می‌شود و آثارش مرجع اصلی پژوهش‌ در حوزۀ تاریخ انقلاب است.

 

منطقِ مدیریتی ایشان برای پالایش اسناد موجود در مرکز اسناد جهت ارائه به عموم مردم چه بود؟ آیا تحت‌تأثیر گرایش‌های سیاسی خودشان عمل می‌کردند؟

مرحوم حسینیان به‌لحاظ خصوصیات شخصیتی‌شان قطعاً گرایش‌های سیاسی داشتند و از بیان آن‌ها هم هیچ ابایی نداشتند؛ هرچند مبنا و پایۀ اصلی همۀ این گرایش‌ها و صحبت‌ها، تعصب و ارادت به انقلاب اسلامی و حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بوده است. ولی در زمینۀ تدوین تاریخ‌ انقلاب اسلامی، اولویت‌بندی موضوعات و فرصت‌دادن برای انتشارِ موضوعات مختلف در تاریخ انقلاب سلامی، در طول این هفده سالی که در خدمت ایشان بودم و در حوزه‌های مختلف کار کردم، هیچ‌وقت ندیدم که موضوعات را با هم مخلوط نمایند یا این گرایش‌ها را لحاظ کنند. زمانی که در سال 1388 آثاری دربارۀ ابعاد مختلف فتنۀ آن سال منتشر می‌شد، در نوبتِ نشرِ کتاب‌های تدوین‌شده دربارۀ تاریخ انقلاب اسلامی و کارِ روتین مرکز اسناد، به کتاب کابینۀ دوم میرحسین موسوی رسیدیم. من از ایشان استعلام کردم که با توجه به رویدادهای سال 1388، این کتاب را منتشر بکنیم یا نه و البته نظر من منتشرنشدن آن بود؛ اما ایشان فرمودند ما نباید وظیفۀ خودمان را در نگارش تاریخ‌ انقلاب تحت‌الشعاع حوادث سیاسی قرار بدهیم. فتنۀ سال 1388 سر جای خودش است. آقای موسوی دو دوره نخست‌وزیر این کشور بودند و تاریخ آن دو دوره هم باید ثبت شود. لذا، ما هم آن کتاب‌ها را منتشر کردیم و هم کتاب‌های فتنه را.

یا به خاطر دارم در مناظرات انتخاباتی ایشان، زمانی که نامزد نمایندگی مجلس بودند، ما در دانشگاهی حاضر شدیم که آقای منتجب‌نیا و آقای مطهری و آقای جواد اطاعت حاضر بودند. ایشان به آقای منتجب‌نیا گفتند زمانی که شما علیه من مصاحبه کردی و مقاله نوشتی، کتاب شما در مرکز اسناد منتشر شد و ما در فعالیت‌های اساسی انقلاب، نگاه سیاسی و حزبی نداریم. البته آقای منتجب‌نیا موضوع را رد کردند؛ اما پس از پایان جلسه، مرحوم حسینیان مستندات خود را ارائه کردند که مؤید همان فرمایششان بود. اخیراً هم قبل از درگذشتشان، کتاب خاطراتی را از یکی از سرداران سپاه که مسئولیت‌های متعددی بر عهده داشتند، منتشر کردیم. ایشان در کتابشان یک صفحه دربارۀ آقای حسینیان نکاتی را گفته بودند که بیشترِ این نکات تلخ بود. از مرحوم حسینیان استعلام کردیم که این را چه کنیم. ایشان گفتند این فرد نظرش را گفته است و منتشرش می‌کنیم. ایشان فقط نزدیک به دو خط در پاورقیِ کتاب، در خصوص آن نکات توضیح دادند.

این روحیه را شما در سیر انتشار آثار مرکز اسناد می‌توانید ببینید. در همین پروژۀ تاریخ شفاهی که مرکز اسناد با محوریت شخصیت‌های انقلاب ثبت کرده است، می‌توانید ببینید که این فضا چه تنوع گسترده‌ای دارد و افرادی با گرایش‌های سیاسی مختلف، با اعتمادی که به آقای حسینیان داشتند، خاطراتشان را گفته‌اند که بخشی از آن‌ها نیز منتشر شده است.

به خاطر دارم دربارۀ یکی از شخصیت‌های انقلاب که بعدها دچار تحولاتی شد، چند کتاب منتشر کردیم و خانوادۀ ایشان مراجعه کردند. حاج‌آقا فرمودند این تحلیل تاریخی ما از موضوع است و شما اگر پاسخی دارید، بنویسید و ما عین کاری که برای آن کتاب کردیم، برای پاسخ شما انجام می‌دهیم که البته دیگر مراجعه نکردند.

 

منش رفتاری حاج‌آقا حسینیان در برخورد با فعالان فرهنگی، بالاخص نویسندگان و پژوهشگران، چگونه بود؟

اگر سیر آثار مرکز و تنوع نویسندگانش را مرور کنید، چند خصوصیت در آن‌ها می‌بینید. اولاً مرکز اسناد ساختار کادرسازی دارد و شروع کار خیلی از نویسندگان و مدیران حوزۀ فرهنگ ما، با اعتماد آقای حسینیان در مرکز اسناد شکل گرفته. مرکز اسناد تربیت نیرو را برای انقلاب اسلامی در کنار رسالت اصلی خودش انجام داده است. بسیاری از نویسندگان تاریخ انقلاب، نخستین کتاب‌هایشان را در مرکز اسناد منتشر کردند و همیشه مرکز اسناد انقلاب اسلامی و درِ اتاق مرحوم حسینیان به روی فعالان فرهنگی جوان و گروه‌هایی که تازه شکل گرفته بودند، باز بود. این حرفی نیست که فقط من بخواهم بزنم. هرکسی می‌تواند تحقیق کند و ببیند. بحمدالله برخلاف تبلیغات دشمن، ایشان منش و نگاهی باز داشتند. البته از اصول ذره‌ای کوتاه نمی‌آمدند؛ ولی فضایی فراهم می‌کردند تا حرف دیگران را هم بشنوند و نقد هم بشوند و حمایت هم می‌کردند. من در میان مسئولان جمهوری اسلامی کمتر این شکل حمایت تام و تمام از افراد را برای پیشرفت در کار و تربیت نیرو دیده‌ام.

 

به نظر می‌رسد ابعاد شخصیتی ایشان بسیار مغفول واقع شده است. برنامه‌ای برای معرفی و شناساندن وجوه مختلف ایشان دارید؟

بعد از درگذشت ایشان، جمعی از دوستان جمع‌آوری مصاحبه‌ها و یادداشت‌ها و تک‌نگاری‌های ایشان را آغاز کردند که ان‌شاءالله به‌زودی در قالب کتاب یادوارۀ مرحوم حسینیان در مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر می‌شود تا ابعاد مختلف شخصیت ایشان در حوزه‌های مختلف روشن‌تر گردد. مثلاً در مقطعی که ایشان مسئولیت قضایی داشتند، نوع تعامل و برخوردشان با متهمان جالب بود. زمانی یکی از عزیزان دفاع مقدس متهم بود و آقای حسینیان ایشان را محاکمه کردند و حکمشان صادر شد و بعد، خدمت آقا رسیدند و عفوشان را هم گرفتند. پس از آن، رفتند زندان دنبالش و او را به منزل خودشان بردند و ناهاری با هم خوردند، سپس او را به منزلش رساندند. متأسفانه این مسائل جایی طرح نشده است و رسانه‌ها آدم‌های مؤثر را بایکوت می‌کنند. ایشان در برخورد با منافقین صراحت لهجه داشت و مبارزه کرد. در ماجرای آقای منتظری، در پروندۀ مهدی هاشمی و همین طور دربارۀ انحرافات اصلاحات و در ماجرای فتنه محکم ایستاد. بالاخره چنین شخصیتی با این استقلال رأی زیر هجمه قرار می‌گیرد.

چند سال پیش، آقای رامبد جوان پروژه‌ای سینمایی را با موضوع انقلاب پیگیری می‌کردند و خواستند آقای حسینیان را ببینند. قبل از جلسه کمی نگران بودند که جلسه چطور خواهد بود. طبق معمول، حاج‌آقا در جلسه برخورد خیلی خوبی داشتند و توضیح دادند و نشستند و گفتند و خندیدند و خاطره تعریف کردند. آقای جوان بعد از جلسه گفتند من باورم نمی‌شود تصویری که از آقای حسینیان ساخته شده، تا این حد با شخصیت واقعیِ ایشان تضاد داشته باشد.

 

با توجه به انس و تعاملی که با ایشان داشتید، خستگی‌ناپذیری و مجاهدت‌های ایشان ریشه‌ در چه داشت؟

من گذشته از اینکه به ایشان ارادت داشتم و دارم، خودم شخصاً مدیون ایشان هستم. نه به‌دلیل اینکه معاونشان شدم. کار الحمدلله هست. آقای حسینیان در کنار اینکه یک مدیر توانمند بودند، به نیروها می‌آموختند و در عین سخت‌گیری، حمایت هم می‌کردند و سپس راهنما و مراقب بودند و در نهایت، تذکرات اخلاقی می‌دادند. ایشان مسیر را مشخص می‌کردند و بارها بعد از اینکه موفقیتی حاصل می‌شد، تشویق می‌کردند و توجه می‌دادند به اینکه هرچه هست، از خدا و ائمه است و کاملاً پدرانه با موضوعات برخورد می‌کردند. برای همین هم در فضاهای مختلف سیاسی، آدم‌هایی با گرایش‌های مختلف با ایشان کار کردند و ارتباط داشتند و این ارتباط‌ها پایدار هم مانده بود. من بارها از آدم‌های سیاسی شنیدم که درست است ما با حسینیان هم‌عقیده و هم‌سلیقه و هم‌نظر نبودیم؛ اما حسینیان مرد بود، استوار بود و بامعرفت بود. این عبارات را زیاد شنیدم.

به خاطر دارم در مرکز اسناد برای کتاب اصلاح‌طلبان تجدیدنظرطلب و پدرخوانده‌ها مراسم رونمایی داشتیم. شخصیت‌های اصلاح‌طلب را هم دعوت کردیم و شیخ قدرت‌الله علیخانی هم با آقای حسینیان رفاقت داشت که به جلسه آمد. بعد از جلسه، رسانه‌های اصلاح‌طلب این بحث را مطرح کردند که این جلسۀ نقد ما بود، چرا شما در آن شرکت کردید؟ آقای علیخانی پاسخ داد من به‌خاطر رفاقت با حسینیان به این جلسه رفتم. به من گفت بیا، من هم رفتم و اگر باز هم بگوید، باز هم می‌روم.

اگر خاطرتان باشد، مرکز اسناد ناشر کتاب آقای حسین قدیانی با عنوان نه ده بود. ایشان یک روزنامه‌نگار خوش‌قلم و منتقد انقلابی است. او نقدی به یکی از رؤسای قوا مطرح کرده بود که بلافاصله برایش حکم جلب صادر شده بود. به خاطر دارم آقای حسینیان در آن مقطع چقدر پیگیری و حمایت کرد و مایه گذاشت و فحش خورد تا از یک جوان نویسندۀ انقلابی حمایت شود، تنها نماند و دل‌سرد نشود.

ایشان یک بار به من گفت در زمان پخش برنامۀ «چراغ»، حتی دوستان من علیه من صحبت کردند و من تنهایی را آن روزها احساس کردم. در آن شرایط، باز ذره‌ای از مواضع بحق خود که بعدها هم تاریخ نشان داد درست فکر می‌کرد، کوتاه نیامد. هم آن جنبۀ محبت و رأفت و هم آن سویۀ قاطعیت و استقامت را داشت و تا آخرین لحظه خود را سرباز آقا می‌دانست و به این افتخار می‌کرد. بعضی نکات و انتقادات را نه به شخص، بلکه به فضا و عملکردها مطرح می‌کرد و عمیقاً معتقد به ولایت بود. بارها پیش می‌آمد از او بشنویم که اگر سخت‌ترین شرایط هم پیش بیاید، حاضر است برای آقا جان دهد و پیام آقا هم مُهر تأییدی بود بر خدمات این مجاهد انقلابی.

 

آیا خاطرات ایشان در دوره‌های مختلف زندگانی پرتلاششان ضبط شده است؟ آیا کاری بود که ایشان درصدد انجامش باشند، اما فرصت نشد؟

ایشان در چند سال اخیر، نگارش مجموعه‌ای از کارهای دینی را شروع کردند که از آن وجوه مغفول‌ماندۀ آثار ایشان است. از جمله، یک تفسیر دوجلدی قرآن کریم را نوشتند که یک نوبت چاپ خورد و چاپ دومش هم دقیقاً قبل از ایام درگذشت ایشان با اصلاحات و اضافاتی منتشر شد. یک مجموعۀ اسلام‌شناسی را هم آغاز کردند که چهار جلد از پنج جلد آن منتشر شد؛ اما انتشار جلد اول آن انجام نشده است. البته ایشان نگارشش را به پایان رساند؛ اما فرایند انتشارش باقی مانده است. جالب است که عنوان جلد آخر مجموعه نیز «شناخت زندگی پس از مرگ» است که دقیقاً چند روز قبل از درگذشت ایشان منتشر شد. همچنین، ایشان قصد داشت کاری جدی و تحقیقی روی کلام معصومین انجام دهد که اجل فرصت نداد. انگیزه و علاقۀ ایشان در این اواخر، بیشتر در این فضاها بود. ایشان آثار متعددی دارد. مثلاً مجموعۀ پنج‌جلدی «تاریخ انقلاب اسلامی‌» ایشان مجموعۀ بی‌نظیری است. خاطرم هست آقای رسول جعفریان از نجف از خدمت آقای سیستانی برگشته بودند. نقل می‌کردند آقای سیستانی فرموده بودند من کتاب چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه نوشتۀ آقای حسینیان را دو بار خوانده‌ام و جزو کامل‌ترین کتاب‌هایی است که در حوزۀ تاریخ تشیع دیده‌ام. اما در زمینۀ خاطره‌نگاری، متأسفانه ایشان چند جلسه بیشتر خاطره نگفتند. البته به‌صورت پراکنده خاطراتی از ایشان ثبت شده؛ اما به‌صورت منسجم پنج جلسه بوده است.

نظر بدهید